به گزارش گروه
ويژهنامه محّرم باشگاه خبرنگاران، روپوش همیشگی کنار میرود و ضریح، شال مشکی بر سر میکند. پرچم سبز گنبد
پایین میآید و پرچم سیاه سربرمیافرازد. نقارهخانه از نواختن بازمیایستد
تا عزای حسین(ع) برپا شود.
و کتیبههای عزای محرّم، مُحرِمان سیاهپوش را مَحرم حرم امام رضا(ع) میکنند و بانگ برمیآورند:
آفرینش ز غبار قدم توست حسین(ع)
آسمان سایهنشین علم توست حسین(ع)
سفر عشق بنازم که در این راه خطیر
طفل ششماهه تو همقدم توست حسین(ع)
بر حسین(ع) گریه کنمشهد و حرم امام رضا(ع) باید هم سهم گریهاش بیش از دیگر قطعات خاک خدایی این سرزمین باشد، که امام رضا(ع) گریهکُن جدش حسین(ع) بوده و شیعه را به گریه بر اباعبدا...(ع) سفارش کرده است. با درآمیختن یاد محرم و امام رضا(ع) یاد جملهای معروف از آقایمان میافتم که این روزها و همیشه در طلیعه روضهها زیاد به گوشمان میخورد: «پسر شبیب! اگر میخواهی بر چیزی گریه کنی، بر حسینبنعلیبنابیطالب علیهمالسلام گریه کن.» دنبال اصل روایت که میگردم، به «عیوناخبارالرضا»ی شیخ صدوق(ره) میرسم که از روضه خصوصی امام رضا(ع) برای «ریّانبنشبیب»، آن هم در اولین روز محرم، میگوید: «... او را سر بریدند و همراه او هجده تن از اهلبیتش را کشتند که در زمین مانند آنها نبود.»
ساده و بیریاسفارش نوشتن این چند خط وقتی به دستم میرسد که نه فرصتی است برای مطالعه و تفکر و نه جایی خالی برای مشاهده دقیق حالواحوال زائران محرّمی امام غریب. از روزنامه یکراست راهی حرم میشوم و دل را به دست آقا میسپارم تا در سایه خدمت هفتگی به آستانش، هرچه خود میداند برای این نوشتار روزیام کند. کاری از دستم برنمیآید جز اینکه رفتوآمد زائران عزادار را از نظر بگذرانم و این بار بیش از همیشه در حالاتشان دقیق شوم. زائران، یا در قالب دستههای عزادار وارد حرم میشوند، یا در پی دستهها به راه میافتند و بر سینه میزنند، یا که تکتک و با خانواده هم با لباس عزا به حرم آمدهاند.
چیزی که در همه این عزاداریها موج میزند، سادگی و بیریایی است. در محرّم حرم امام رضا(ع)، راحتتر یقین میکنی که آقا دارد میبیندت و همین حس دیده شدن، اخلاصها را بالا میبرد. دیگر نیازی نیست که این هیأت صدایش را از آن هیأت بالاتر ببرد تا مردم به او توجه کنند. صاحبعزا اینجاست؛ دارد میبیند و اوست که مُهر قبولی میزند؛ دیگر چه جای جلب توجه دیگران؟
از دیگر نشانههای سادگی عزاداریهای مردمی حرم، نبود طبل و سنج و علم و کتل است. فقط دست و سینه میبینی و گاهی زنجیر؛ خاکیِ خاکی. گاهی شاید هیأتی از فلان شهر یا روستای مازندران را هم ببینی که عزادارانش دو قطعه چوب کوچک را در کف دست گرفته و بر هم میزنند و ارادت بیریای خود را به محضر امام غریب میآورند. عزاداری آذریزبانها هم که مثالزدنی است.
شاید از آنهمه مدح و مرثیه فقط معنای «حوسینیم وای، حوسینیم وای»شان را متوجه شوی، اما بعید است که ارادت خالصانه آنها اشک به چشمت نیاورد. یا وقتی که میشنوی به آهنگ «خیمهها میسوزد و شمع شب تار عزاست» میخوانند: «عطشان حوسین، عوریان حوسین/ عالم سنه گوربان حوسین»، روضههای کربلا را راحت مجسم میکنی.
در میان همین صحنههای زیبای اشک و ماتم، دو نوجوان را در بست شیخ طوسی(ره) میبینم که یکی شور میخواند و دیگری در زمینهاش «حسین، حسین» میگوید. از کنارشان رد میشوم و به نشانه همراهی و امید شراکت در ثواب مدیحهخوانیشان بر سینه میزنم.
زیارت عاشورا«پسر شبیب! اگر میخواهی بدون گناه به دیدار خدای عزّوجل بروی، حسین(ع) را زیارت کن.»
این روزها انگشتان زائران امام رضا(ع) در میان صفحات کتابهای سبز و گاه سرمهایرنگ «منتخب ادعیه و زیارات»، علاوه بر زیارتهای جامعه کبیره و امینا...، دنبال زیارت عاشورا هم میگردند و به یاد «هرکی که کربلا میره، از حرم رضا میره»، دلشان را از صحن و سرای امام هشتم، راهی کربلای حسین(ع) میکنند: «السلام علیک یا اباعبدا...، السلام علیک یابن رسولا...» و در کنار آنهمه سلام به آستان مقدس اباعبدا...(ع)، بر دشمنان ایشان هم لعن میفرستند و به بهانه «اسلام دین رحمت است»، عبادتی به نام «تبری» را از یاد نمیبرند. اینجا حرم امامی است که صدای سفارشهایش به ریانبنشبیب هنوز در دلمان زنده است: «پسر شبیب! اگر میخواهی همراه پیامبر(ص) در غرفههای بهشت جای بگیری، قاتلان حسین(ع) را لعنت کن.»
میکُشی مرا حسین(ع)قرار گذاشتهام بعد از ساعت خدمت، «سکندره» را ببینم؛ خواهر زیارتاولی پاکستانی که از دانشگاه «هاروارد» آمریکا مدرک کارشناسی ارشد آموزشوپرورش دارد و دوستی با «سید منصورعلی رضوی» که او هم محرّم حرم امام رضا(ع) را درک کرده، من را با او آشنا کرده است.
سکندره امسال از غربت عزاداری در میان دشمنان اهلبیت(ع) به جوار امن امام رضا(ع) پناه آورده است و پس از زیارت، همراه من به مجلس کوچک و بیریای مادربزرگ میآید تا به زبان خودش با حسین(ع) درددل کند. یقین دارم با اینکه به قول خودش نیمی از روضهها و اشعار مجلس عزا را متوجه شده، در این یک عبارت با ما و همه عاشقان کربلا همراه و همنواست که: «میکشی مرا حسین(ع)».
بیا نگار آشنا
شب غمم سحر نما
مرا به نوکریّ خود
شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسین(ع)
معدن سخا حسین(ع)
میکُشی مرا حسین(ع)
**احمد عبداللهزاده مهنهانتهاي پيام/پ3