به گزارش
باشگاه خبرنگاران به نقل از مرکز روابط عمومی ،اطلاع رسانی و اموربین الملل وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي ؛كنگره بزرگداشت حضرت آيتالله العظمي گلپايگاني (ره) در قم آغاز به كار كرد .
بنابراين گزارش؛ در این کنگره شخصیت ها و مسئولان استانی و کشوری، ائمه جمعه برخی استان ها، نمایندگان مجلس، اساتید حوزه، مقلدان، مریدان و علاقمندان به فقه و فقاهت شرکت کرده اند.
همچنین؛ در این مراسم از 14 اثر منتشر شده شامل کتاب، مقالات، مصاحبه ها، زندگینامه، نقش ایشان در دوران دفاع مقدس، اسناد نویافته، اسناد ساواک، کتاب ولایت فقیه، چهل چراغ خاطره ها، کتاب رساله توبه، کتابنامه، المرجع الاعلی و... همچنین نرم افزار جامع آثار و تمبر یادبود ایشان در این کنگره رونمایی می شود.
لازم به ذكر است؛ متن سخنرانی سیدمحمدحسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنگره بزرگداشت حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) كه با حضور به شرح زیراست:
«اولئک الدین هَدَی الله فَبِهُداهُمُ اقتدِه، قل لا اسئلُکُم عَلیه اجراً اِن هُوَ الا ذِکری لِلعالَمینَ»
خدایا ترا سپاس که ما را از متمسکین به ولایتی قرار دادی که در کنف هدف مقدسش، پیروان و محبانی میزیند که زینت زمین اند و دین و آیین بر حقت را ضامن امین اند! مردان منقاد و اوتاد و زهادی که جز تو به احدی گوشه چشمی نمی اندازند و نرد محبتی با کس نمی بازند و اگر بنایی می سازند جز بنای معرفت و طاعت و پارسایی نیست. خدایا ترا سپاس که در عصری زندگی می کنیم که اگر به بعض اعاظم اسلاف علیه تحیات بعدد آلاف، چشم نورانی نگشت به نور حضور تلامیذشان، بقیه السلف آن بی بدیلان و اصیلان و نبیلان توفیق نگاهی از دور داشتیم که خورشید را تاب نگاه، در آدمیان نیست و حال که به زندگی پربارشان می نگریم جز حسرتمان دست نمی دهد که چرا از گرمایشان کم بهره برده ایم اگر تاب دیدنشان نبود! گرچه گفته اند: پای چراغ تاریک است! که شنیده ایم اویس قرنی از فرسنگها دور، نور! دید و کسان در جوار! که گر در یمنی چو با منی پیش منی! خدیا ترا سپاس که اگر فراق فقیهان دیدیم فروغ فقاهت در حد بضاعت دریافتیم چه! همین پاسداشت و حضور در جمع اینهمه اهل منظور و این طایفه غیور، نور علی نور است! به نظر می رسد هنوز نگاهمان ذره بینی است و بدین شیوه، شیوایی پدیده ها و زیبایی چهره ها رؤیت نمی شود. زمانی باید بگذرد تا زمانیان از دورش ببینند و دورش جمع شوند و نامش در کتیبه عالمان ربانی ثبت نمایند. حضرت آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به کرامت نفس پدر، در پس درخواستی مستمر از آن درّ الدّرر، کحل البصر علی بن موسی الرضا المرتضی صلوات الله علیه و آله و سلم به همان کیفیت که تقاضا شده بود پا به عرصه وجود و طریق و نزع گذاشت و ان شاء الله بر همین منوال از صراط خواهد گذشت. برای آن هبة الهی چنین دعا نمود: «اللهم طول عمره و وسّع فی رزقه و اجعله من العلماء العاملین بفضلک و کرمک یا ارحم الراحمین».
تردید نباید کرد آن مرد بزرگ از سلاله ابراهیم خلیل بوده است که چون او در کهنسالی تقاضای فرزند ذکوری دارد برای او چنین دعایی مستجاب می گردد.
«فَبَشِّرناها بِاِسحاقَ وَ مِن وَراءِ اسحاقَ یَعقوبَ* قالت یا وَیلَتاء َاِلدُ وَ انا عَجوز وَ هذا بَعلی شَیخاً انَ هذا لَشیءٌ عجیبٌ* قالو تَعجَبینَ مِن اَمراللهِ رَحمَتُ الله وَ بَرَکاتُهُ عَلیکُم اَهلَ البَیتِ اِنّه حمیدٌ مجیدٌ».
و از خداوند جلّ و علا فرزندی عالم و عامل می طلبد و آن سمیع و شنونده، آن خداوند دهشمند و آن بارّ و بخشنده این بار بیش از آنش میدهد که می طلبد! چه! آن گاه که در محضر استاد و مرجعش حضرت آیت الله العظمی آقای شیخ عبدالکریم حائری مشغول تدریس است و به امر ایشان در حال تعلیم و تعلم، اراکیان مغبون که هم استاد و هم این بزرگ شاگرد را از دست داده اند استدعای بازگشت ایشان را دارند با این تعبیر که ایشان را برای اداره امور دینی و تأسیس حوزه علمیه اراک اعزام نمایید و حضرت شیخ می فرمایند: «من می خواهم او را آقای دنیا کنم، شما می خواهید او را آقای اراکش کنید؟!»
و گویی برای انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بازویی به قوّت حضرتش تدارک دیده میشد. جایی شنیدم که فرموده بودند؛ درسها بسیار به سختی و مرارت در حافظه شان می مانده است و شبی استغاثه میکنند و در آن حال که به قال نیاید و البته هر کسی را نشاید: امیرالمؤمنین مولی الموحدین(ع) را در خواب می بینند که قاشقی عسل بر دهانشان می نهند و زان پس علم و دانش، نقشی از حک بر خاطرشان می اندازد. هنیاً لک
کسی که از عسل کندوی علی نوشد حلاوتش ببرد مزه بهشت از یاد
خوشا به حال تو ای سید جلیل القدر که قرعه کرم حیدرت بنام افتاد
بعد از آن عنایت بی حد و لطف بی عد، شبها را مغتنم می شمارد. آن شبها که مهتاب است در زیر آن نور بی خزینه و چون تاریک است از پس سوز بی هزینه که در معبر تعبیه گشته، برای ثبت علم و ادب در دفتر حافظه استفاده فراوان می برند.
تواضع حضرتش بی تردید مقدمه شاگرد پروری است چگونه می توان در مقابل یک قاری مصری در مقام مرجعیت آنقدر متواضع بود که تقاضای اصلاح حمد و سوره خود را بنماید.
هرچه در خردی بکاری در بزرگی بدروی! کودکی که حاضر نیست همراه همکلاسی اش از میان مزرعه ها رد شود با این استدلال که شاید صاحبان کشتزار راضی نباشند، حاضر شود دیر به مکتب برسد و مورد اعتراض معلم قرار گیرد اما از روی ورع و تقوا و عدم ریا حتی علت اصلی دیر آمدن خود را بازگو نکند! عصر حاضر شاهد تحولات بیشمار و فرو ریختن حصار و ظهور قدرت های بی مقدار اما بنا بر مشیت الهی برای مکتب جعفری خوش آثار بود. فرو پاشی عثمانی و تکه تکه شدن کشورهای مستعمره اش و انقلاب مشروطیت تا تحقق مشروعیت که در پس پیروزی نهضت حضرت امام صورت گرفت و ارائه اندیشه سیاسی مکتب اهل بیت و تغییرات عمیق بلوک شرق و برخواستن قدرت دیگر بنام اسلام، و همه و همه شرایطی بسیار بعید از گذشته سرشار از حرمان و کتمان پیش روی ما قرار داده است. آنچه این نظام را در دنیای امروز بصورت یک ابر قدرت تدارک می بیند اقتداریست که ناشی از مقبولیت و محبوبیت، به تبع مشروعیت در چشم و دل جهانیان جا داده است. این حال را نه به خودی خود یافته ایم و این کسوت را نه صرفا به همت خود بافته ایم که دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم این عبارت پرعبرت پر اعتبار از رهبر فرزانه انقلاب است که: «آن عالم بزرگ، فقیه نام آور، مرجع عظیم الشأن عبد صالح و تقی و نقی و زکی آیت الله العظمی آقای حاج سید محمدرضا گلپایگانی سی و دو سال مرجع تقلید، حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بودند.» به تعبیر ایشان اولین مدرسه علوم دینی، اولین مؤسسه بزرگ قرآنی، اولین فهرست بزرگ فقهی و حدیثی، صدها مدرسه و مسجد و مؤسسه تبلیغ دین را بنیاد نهادند. هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهرهمند ساختند. بسیاری آرا و نظرات فقهی که حاکی از روشن بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارائه کردند و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهیزکارانه و با طهارت و تقوایی که میتوانست برای علما و فقها، الگویی زنده و ملموس باشد، عمری پربرکت را به نزاهت کامل گذارنیدند. آن بزرگوار یکی از اسطوانههای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار میآمد.»
در رسای این بیهماورد میدان اولینها چه کسی تعابیری زیباتر و گویاتر آورده است.
اول آن کس که خریدار شدش، ایشان بود! بحث ولایت فقیه را در سال 1373 هجری قمری شروع میکنند. یکی از شاگردان مبرز ایشان به جمع آوری آن تقریرات همت میگمارند و چون به ایشان میسپارند بر حاشیه اشارتی مینگارند که پس از کامل شدن در کتم زمان میماند تا پیروزی انقلاب! که تحت عنوان «الهدایه الی من له الولایه» به زیور نشر مزین میگردد. مگر غیر از این است که:
بیاذن تو یک خوشه از این تاک نیفتد!
هرکس به طریقی ره ما صاف نمودست با خون دل قیس و هم از تیشه فرهاد
چه کسی انکار میکند که شکستن گردن علامه شیخ فضل الله نوری به طناب خصومت بیدینان و بیتعصبی خویشان و کتک خوردن شیخ بافقی و شهادت شهید مدرس بر سر سجاده و خون دل خوردن حاج شیخ عبدالکریم حائری و مردن و دق کردن دلسوزان دین، تضمین این حکومت اعتلا آفرین و سیطره ساز مستضعفین زمین، بوده است.
هرکس به طریقی سخن از حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
آنروز که شیخ بزرگ و عالم سترگ مؤسس حوزه علمیه قم در نامهاش مینویسد: «اگر مایلید به قم بیایید، نان جوی پیدا میشود و باهم میخوریم» و فقط سمعاً و طاعتاً از شاگردش میشنود آیا غیر از این است که ردپای ایشان را تا قلب لندن در مجمع جهانی اسلام با نگاهی ماورایی میبیند؟ و گرنه چگونه میگوید من میخواهم او را آقای دنیا کنم، شما میخواهید او را آقای اراکش کنید؟! به نان جو آقا شیخ عبدالکریم قناعت میکند که آنگونه حضرت حق به ایشان عنایت میکند. چون دلش به حال دینش میسوزد به نان جو میسازد! این دین با این آیین مردان یقین، امروز علمدار بیداری اسلامی که جای خود الهام بخش، بیداری جهانی شده است. این حوزه با مردان قانعی همچون حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی بر دنیا سیطره افکنده است. به خدا قسم استکبار جهانی از بمب اتم ما نمیهراسد. بمب را در کلام هر طلبهای که از کارخانه انسان سازی حوزه بیرون میآید، میجوید. آنچه که میگوید برای گم کردن نشانههاست. سلاح هراسناک از نگاه غرب، عزم و ایمان و شجاعت و پایمردی مردم و پیوند با رهبری گرانقدر و علماء عالیقدر است قد خمیده مسلمانان به تبع سر و وجود ملت رشید ایران عادت به ایستادن کرده است. از آن میترسند؛ و حق طلبان دنیا از آن عزیزمان میشمارند:
که ایستاده چو کوهیم در مقابل باد نه همچو ساقه گندم که با نسیم افتاد
عزیزمان میشمارند که:
از ان به دیر مغانم عزیز میدارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
به اجتناب از اطناب و دوری از تصدیع بیش از این کلام را با تشکر بیحد از سینه سوختگانی که آتش این محفل را گدازان نگاه داشتهاند به اتمام میرساند و از تمامی گردامدگان و گردآورندگان این مجلس کم نظیر به نهایت سپاسگذارم و به استمرار پاسداشت در معرفی آن فقیه آگاه دل بصیرت حاصل امیدوارم.
توفیق رفیق طریق عزت و اعتبار یکایک شما باد.
رفت زین دنیای فانی حضرت گلپایگانی
دانمت جنت مکانی حضرت گلپایگانی
چشم اگر میدوخت بر دنیا یقین دان، ریشه دارد
در نگاهی آسمانی حضرت گلپایگانی
در افقهای نگاهش، نغمه و سوزی دگر بود
داشت آهنگی جهانی حضرت گلپایگانی
باقیات الصالحاتش، مَدرَس و مستشفیاتش
ماَنداز تو جاودانی حضرت گلپایگانی
دین حق را اعتلا بخشیدی از آن فقه روشن
حصن دین را پاسبانی حضرت گلپایگانی
ای فقیه چون زراره میدرخشی چون ستاره
داری از جدت نشانی حضرت گلپایگانی
چون هدایت یافتی مرجع شدی بر خلق و دانم
خود مقام خویش دانی حضرت گلپایگانی
گفت: اللهم طول عمره آنگونه گشتی
هم نشد قدت کمانی حضرت گلپایگانی
عزّ اسلامی و داری نقش در این نهضت ناب
گفت رهبر بیش از آنی حضرت گلپایگانی
هرچه کردی جز رضای حضرت باری نکردی
با قلم یا هم زبانی حضرت گلپایگانی
از خدا خواهم که در روز جزا گردی شفیعم
خوش شوم زین پشتبانی حضرت گلپایگانی
./ص