قدرت ملل که بر اساس تعریف آنوین، توانایی مولد باقی ماندن و حفظ موقعیت رهبری و اثرگذاری برملل دیگر است، تنها درجوامعی وجود دارد که به ازدواج در آن ها ارج گذاشته می شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، دهه 1960 را در غرب به آغاز انقلاب جنسی و اخلاقی آمریکا در زمینه خانواده می شناسند. افول خانواده و کاهش ازدواج و در مقابل افزایش طلاق درغرب بسیاری از محققان را بر آن داشت که علت آن را جویا شوند. بسیاری از محققان و جامعه شناسان غربی معتقدند بحران خانواده از زمانی شروع شد که زنان نقش سنتی خود را در خانواده به عنوان زن خانه دار رها کردند و بدون وجود ضرورت های اقتصادی، به نیروی کار مزد بگیر تبدیل شدند. آنها بسیاری از کارهایی را که پیش از آن فقط برای مردان بود در برابر خود گشوده دیدند و از این فرصت برای مستقل شدن استفاده کردند. همزمان یا افزایش مشارکت زنان به عنوان نیروی کار، نرخ ازدواج و باروری با کاهش جدی روبه رو شد و نرخ طلاق به شدت افزایش یافت.
"مگان ویلیامسن"، جامعه شناس و محقق مسائل اجتماعی آمریکا در این رابطه معتقد است: دستاوردهای خاص دهه های 60 و 70 آثار فراوانی بر ساختار خانواده در ایالات متحده داشته و چون به طور سنتی زنان اولین تربیت کنندگان و مراقبان درخانواده بودند و مردان تنها کسانی بودند که با کار خارج از خانه، هزینه های زندگی را تأمین می کردند. ورود تعداد بسیار زیادی از زنان به بازار کار در دو دهه مذکور، به طور شگفت انگیزی نحوه کارکرد خانواده را به عنوان یک واحد و کل تغییر داد. از این رو بود که زنان با ورود به بازار کار و تأمین نیازهای اقتصادی خود، احتیاج خود را به وابسته بودن به یک مرد از لحاظ اقتصادی کاهش دادند و همین امر سبب افول ازدواج و افزایش طلاق گردید...
 

آمار طلاق در آمریکا

بر اساس آمارها در همین ایام نرخ طلاق در ایالات متحده به سرعت افزایش یافت به نحوی که درسال 1970، 4 درصد از کل جمعیت بزرگسالان کشور مطلقه بودند حال آن که این آمار درسال 1992 به 11 درصد افزایش یافت و امروزه بر اساس گزارش های مستند منجمله گزارش سازمان ملل، بیش از 30 درصد از ازدواج ها به طلاق می انجامد. ورود زنان به عرصه کار و اشتغال و حضور آن ها در جامعه نه تنها موجب افول خانواده در غرب شد بلکه منجر به افزایش لجام گسیخته مسائل جنسی در جامعه نیز گردید. زیرا زنان ازدواج را عاملی برای محدودیت آزادیشان و گذشتن از حق مالکیتشان می دانستند اما در عین حال باید به نحوی غرایز سرکش جنسی خود را نیز مرتفع می ساختند. به همین دلیل سطح روابط جنسی پیش از ازدواج به شدت پیشرفت کرد."نوئل هورنر"، استاد جامعه شناسی دانشگاه های آمریکا در این باره می گوید: همه چیز در غرب آغشته به شهوت و مسائل جنسی شده است. تمدن جدید و کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده، الگوی بسیاری از ملت ها حتی در کنار گذاشتن اخلاق و روی آوردن به مسائل جنسی شده اند. سطح روابط جنسی پیش از ازدواج و حاملگی در بین جوانان به شدت زیاد شده است. اکثر متخصصان معتقدند که بیش از 60 درصد از جوانان زیر بیست سال در روابط جنسی نامشروع شرکت دارند. این استاد دانشگاه ادامه می دهد: به طور قطع چنین آماری اثر فراوانی بر میزان حاملگی پیش از ازدواج دارد. در ایالات متحده مطابق برآوردها، هرساله 11 درصد از دختران زیر بیست سال ازدواج نکرده حامله می شوند. به عبارت دیگر در هر 48 ثانیه یک دختر جوان ازدواج نکرده، یک فرزند به دنیا می آورد.
"ویلیام مورجیسون"، جامعه شناس، نویسنده و استاد دانشگاه در کتاب خود می نویسد: درسال 1963 که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم نظم گذشته همچنان سالم و پابرجا به نظر می رسید. در اواسط دهه 1970، این نظم کاملا تغییر کرده و اساسا متحول شده بود. جامعه ما از دخترانی که به دانشگاه می رفتند تا مدرک بگیرند به دخترانی تبدیل شده بود که با هدف رسیدن به بوسه های طولانی و روابط جنسی دسته جمعی، به دانشگاه های غرب و یا مدارس دسته جمعی پا می گذاشتند. اینگونه روابط کنترل نشده جنسی نه تنها خارج از ازدواج صورت می گیرد که کم کم منجر به متلاشی شدن نهاد خانواده ها در غرب هم شده است. آمارهای موجود نشان از آن دارد که رفتارهای زناکارانه از کنترل خارج شده است. گزارشی که از سوی موسسه کنیسی آمریکا منتشر شده است نشان می دهد که 37 درصد از مردان آمریکایی در دوران ازدواج خویش از لحاظ جنسی به همسر خود وفادار نمی مانند و 29 درصد از زنان آمریکایی نیز در دوران ازدواج خود به همسرشان خیانت می کنند.
 

فضای نامشروع خانواده در غرب

فارغ از این موضوعات دول غربی من جمله آمریکا با تصویب قوانینی مانند قانونی شمردن سقط جنین و دادن خدمات و معاف از مالیات کردن مادران جوانی که بدون ازدواج صاحب فرزند شده اند، به روند افزایشی کاهش ازدواج دامن زده و باعث ازدیاد تولد کودکان نامشروع درجامعه شده است.
"پل ویتز"، استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک در مطلبی با عنوان "زوال خانواده" می نویسد: امروزه تعداد خانه هایی که ازدواج نکرده اند، یعنی مرد و زنی که با یکدیگر در یک خانه زندگی می کنند و روابط جنسی مانند زناشویی دارند اما با یکدیگر ازدواج نکرده اند و تعهدی نسبت به هم ندارند، در سال 1992، 3/3 میلیون زوج بود که نسبت به سال 1980 دو برابر شده و امروزه به بیش از 9 میلیون زوج رسیده است.
مردم شناس انگلیسی"جی. دی. آنوین" درکتاب خود با عنوان "بنیادهای اقتصادی و جنسی جامعه جدید" با بررسی تاریخ 5 هزارساله 86 جامعه مختلف به این نتیجه رسیده است که قدرت ملل که براساس تعریف آنوین، توانایی مولد باقی ماندن و حفظ موقعیت رهبری و اثرگذاری بر ملل دیگر است، تنها در جوامعی وجود دارد که به ازدواج در آن ها ارج گذاشته می شود. وی می نویسد: در تاریخ بشر هیچ موردی را نمی توان نشان داد درحالی که نسل جدید بر خویشتن داری پیش از ازدواج و پس از آن تأکید ندارند، جامعه به چنین قدرتی رسیده باشد. اگرجامعه ای به قدرت رسیده به این دلیل است که قواعد روابط جنسی در میان آن ها کاملا تعریف شده و روابط و پیوندهای خانوادگی درآن ها قوی باقی مانده است. اما اگر این حد و مرزها از میان برود، شمارش معکوس برای مرگ آن جامعه آغاز شده است و این قاعده هیچ استثنایی ندارد. دستور خدا برای اینگونه جوامع فقط توبه است. او به انسان ها در همه جای کتاب مقدس دستور می دهد که توبه کنید.
 

برچسب ها: غرب ، احطاط ، اخلاقی ، وبگردی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار