باشگاه خبرنگاران - آنها همان کسانی هستند که با عشقی زلال و صداقتی نایاب در وادی هنر هفتم نابترین و زیباترین نقشها را ایفا کردند و حرمت هنر خود را به ستودنیترین شکل ممکن پاس داشتند. آنها همان کسانی هستند که به بلندای قله محبوبیت و مقبولیت رسیدند و جایگاهی ثابت در قلب هنردوستان پیدا کردند. آنها همان کسانی هستند که هنر خود را با رنج و مشقت و صد البته با عشق خریدند،اما آن را ارزان نفروختند. آنها کسانی هستند که با خدمتی خالصانه و مهارتی مثال زدنی در حرف خود سرآمد شدند و فیلمهایی ابدی و جاودانه از خود بر جای گذاشتند و در نهایت آنها همان کسانی هستند که پس از عمری هنرنمایی اکنون در کنج عزلت از یادها رفته اند و در بستر بیماری به سر میبرند و یا اینکه زیر خروارها خاک خوابیدهاند. مسلما این حق آنها نیست، آنهایی که برای ما خاطرهساز شدند و برایمان لحظاتی زیبا را رقم زدند. به راستی، ستارههایی که تا دیروز از هنرنماییشان در پرده نقرهای سینما و یا جعبه جادویی و یا صحنه تئاتر لذت میبردیم امروز کجا هستند و چه میکنند؟
پاییز پدرسالارسالار جعبه جادویی این روزها حال و روز خوشی ندارد. محمدعلی کشاورز که با فیلم "مادر" پرده سینما و مخاطبان را با هنر استثناییاش متحير كرد، اکنون در بستر بیماری است و توجه و اهمیت به او به خبرهایی که هر چند وقت یکبار در رابطه با بیماریاش از او در رسانهها بازتاب مییابد خلاصه میشود. کشاورز اما فروتن است و صد البته با غرور. تلفیقی از این دو ویژگی باعث شده که او گله و شکایتی از وضعیت اکنون خود نداشته باشد، وضعیتی که فقط فراموشی و قدرنشناسی از سوی دیگران است. پاییز پدر سالار، بسیاری از هنردوستان و هواداران این هنرمند را دل آزرده کرده است و شاید همین برای این هنرمند بزرگ کافی باشد، اما واقعیت این است که قدرنشناسی و بی مسوولیتی بسیاری از مدعیان وادی هنر هفتم آزار دهنده و اندوهناک است.
*از مرگ دروغین سوپراستار تا مرگ اخلاق در رسانه هاابوالفضل پورعرب سوپراستار دهه هفتاد سینماي ایران با بازی در فیلم "عروس" نامش را سر زبان هنردوستان انداخت. پورعرب اکنون با سرطان (خوش خیم) دسته و پنجه نرم میکند و دوران نقاهت و استراحت را میگذراند. این در شرایطی است که خبر فوتش را در رسانهها منتشر میکنند و اهالی رسانه بجای اینکه حرمت بازیگران خاک صحنه خورده را حفظ کنند بدتر به آنها بی حرمتی کرده و روحشان را آزرده میکنند. باور کنید تنها مسالهای که ابوالفضل پورعرب را ناراحت کرده این است که چرا برخی رسانهها برای داشتن خبر یک آن هم زمانی که او احتیاج به آرامش دارد، بعد از انتشار خبر فوتش با او تماس میگرفتند و چرا وقتی که او سال گذشته در بستر بیماری به سر می برد و به کما رفته بود کسی از او یاد نمیکرد؟ متاسفانه در جامعه ما سركشيدن نوشدارو پس از مرگ سهراب به عادتي تبديل شده و ياد كردن از هنرمندان هم فقط معطوف به دوران سختي ها و فقدان آنها شده است،در حالي كه امثال پورعربها و کشاورزها احتیاجی به انتشار عکس هاي خود در رسانهها ندارند و فقط آرامش نیاز اصلي و اول آنها است./م
"
پوريا پورعرب"