
در
چنین شرایط دشوارى ، امام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازى
معارف اسلامى پرداخت و مکتب علمى عظیمى به وجود آورد که محصول و
بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و
... ) در رشتههاى گوناگون علوم بودند ، و اینان در سراسر کشور پهناور
اسلامى آن روز پخش شدند. هر یک از اینان از طرفى خود، بازگوکننده
منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینى و علمى و
نگهدارنده تشیع راستین و از طرف دیگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد
اسلامى و ویرانگر در میان مسلمانان بودند.
تأسیس چنین مکتب فکرى و
این سان نوسازى و احیاگرى تعلیمات اسلامى ، سبب شد که امام
صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب جعفرى(تشیع) مشهور گردد.
حضرت
صادق(ع) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایاى اخلاقى
سرآمد روزگار بود . ایشان در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد
خود و داراى حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بودند. با
کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهاى خود را شخصاً
انجام مىداد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در
مزرعه خود کشاورزى مىکرد و مىفرمود : اگر در این حال پروردگار خود را
ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه
و معیشت خود و خانوادهام را تأمین مىنمایم.
زندگی سراسر
خیر ایشان با مصیباتی که همواره با جده مظلومه شان مقایسه می شود همراه بود
و در نهایت در 25 شوال سال 148 هجری، در سن 65 سالگی با خوردن زهر به دست
منصور دوانیقی به پایان دنیوی خود رسید و مزار غریبشان در بقیع زیارتگاه هر
دل عاشق است.