پس از اینکه روزنامه اسراییلی یودیوت آهارونوت از پیام سری
کاخ سفید مبنی بر عدم مشارکت ارتش امریکا در هرگونه اقدام نظامی اسراییل علیه
تاسیسات اتمی کشورمان پرده برداشت منوط بر اینکه ایران نیز پایگاه های امریکایی در
منطقه را مورد هدف قرار ندهد، "جان کارنی" سخنگوی کاخ سفید اظهار داشت که این گزارش
واقعیت ندارد و ما درباره فرضیات بحث نمی کنیم. واشنگتن و تل آویو هیچ اختلافی بر
سر ممانعت ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای ندارند.
البته اختلافات
امریکا و اسراییل در رابطه با شیوه برخورد با برنامه هسته ای کشورمان
موضوع تازه ای نیست چه اینکه ژنرال دمپسی " رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا " اخیرا اعلام
کرده بود که کشورش علاقه ای ندارد تا بخشی از طرح حمله اسراییل علیه تاسیسات اتمی
ایران باشد.
سخنان ژنرال با واکنش منفی اسراییل روبرو شد. دان مریدور معاون نخست
وزیر اسراییل در پاسخ به این اظهارات رئیس ستاد مشترک امریکا اعلام کرد : واقعا
بخاطر رسیدن به وضعیتی که باعث چنین سخنانی شده است متاسفم!
لغو جلسه کابینه کوچک اسراییل(کابینه امنیتی) به واسطه افشاء اطلاعات محرمانه نشان داد که نباید تکذیبیه کاخ سفید را جدی گرفت. البته حق با "کارنی" است ؛ ایالات متحده درباره فرضیات بحث نمی کند. تهاجم یکجانبه اسراییل به ایران، مصالح عالیه امریکا در منطقه را به خطر خواهد انداخت؛ مصالحی که تامین آنها برای امریکایی ها آنقدر اهمیت دارد که حتی با آمدن اسلامگراها در مصر و تونس نیز تعارضی ندارد. فرقی ندارد رئیس جمهور جای سجده در پیشانی داشته باشد یا نه، آنچه اهمیت دارد فقط ضمانت مصالح امریکایی است!
البته نباید از
یک واقعیت نیز چشم پوشی کرد و آن عدم اختلاف امریکا و اسراییل در متوقف کردن
برنامه اتمی کشورمان است. آنچه باعث اختلاف طرفین با این برنامه است فقط شیوه
برخورد با آن است.
کاخ سفید از توان بازدارندگی ایران به ویژه در آبهای خلیج فارس و دریای
عمان آگاه است و به خوبی می داند که در دومین رویارویی دریایی، تراژدی ایرانی سهند و
پیکان تکرار نخواهد شد. بنابراین امریکا ترجیح می دهد برای متوقف کردن برنامه هسته
ای ایران از رویکرد نرم مانند حملات سایبری و تحریم های فلج کننده اقتصادی بهره برداری
کند.
با این حال محدودیت های امریکا در بکارگیری گزینه نظامی نباید ما را از یک "خط قرمز همیشگی آنها" غافل کند. امریکا همواره نسبت به امنیت اسراییل تعهد دارد ، به ویژه با توجه به نزدیکی انتخابات امریکا و رقابت فشرده اوباما و رامنی، کاخ سفید و دموکرات ها چاره ای نخواهد داشت که با توجه به حمایت کنگره و افکار عمومی از امنیت اسراییل، برای نباختن عرصه انتخابات ریاست جمهوری دست به اقداماتی بزند. به این ترتیب اوباما تلاش می کند برای عدم ورود به یک بازی باخت-باخت، اسراییل را برای عدم اقدام یکجانبه تحت فشار قرار دهد.
اسراییل و نخست
وزیر کنونی این رژیم نیز دارای محدودیت های داخلی جدی اند که "انتخاب میان جنگ و
سکوت" را برای آنها دشوار می سازد.
با توجه به مخالفت کارشناسی ارتش و دستگاه های
اطلاعاتی اسراییل برای انتخاب گزینه نظامی یک جانبه علیه ایران که به اعتقاد آنها
می تواند به نتایج فاجعه باری برای اسراییل ختم شود و عدم حمایت احزاب مخالف دولت
در کنست از این اقدام که به خیابان های تل آویو و حتی مقابل منزل وزیر دفاع این
رژیم کشیده شد، شرایط اقتصادی و بودجه سال آینده عبری اسراییل نیز یکی از محدودیت
های جدی است که نتانیاهو و حزی لیکود با آن روبرو هستند.
در چنین وضعیتی دست زدن به یک اقدام یک جانبه در یک شرایط منطقه ای سیال که بنا به گزارش ژنرال آفیف کوخافی، رئیس اطلاعات ارتش اسراییل، این رژیم را "آچمز" کرده است می تواند در بدترین حالت به شکست نتانیاهو و لیکود در انتخابات منجر شود و در بهترین حالت باعث از دست دادن کرسی های زیادی به نفع مخالفین در کنست شود.
به نظر می رسد آنچه باعث افزایش تهدیدات دولت کنونی اسراییل شده است این شرایط سیال و سخت بودن انتخاب های استراتژیک برای مراکز تصمیم سازی این رژیم است. بویژه اینکه برخی از تحولات منطقه ای بر اساس پیش بینی های این رژیم به پیش نمی رود.
گزارش ها از میدان نبرد در سوریه نشان می دهد که اعتماد غرب به کارایی میدانی گروه های مسلح در حال کاهش است به نحوی که به گزارش نیویورک تایمز ، "صدای اعتراض گروه های مسلح در عدم رسیدن کمک های مکفی امریکا نیز بلند شده است".
شرایط برای
حامیان منطقه ای این گروه ها بویژه برای ترکیه نیز مساعد به نظر نمی رسد و ظاهرا
آستانه تحمل آنکار در برابر هزینه های ادامه بحران چندان دور نیست. به عنوان مثال
بحث دخالت نظامی در سوریه و یا ایجاد مناطق امن در این کشور که زمانی با جدیت توسط
اتحادیه عرب دنبال می شد اکنون با بن بست کامل مواجه شده است. بی دلیل نیست که
رئیس جمهور امریکا بیش از شش ماه است که هیچ تماسی با اردوغان یا هیچ کدام از
رهبران عرب نگرفته است!
ترکیه ، در محاسبات خود ، پ ک ک را نادیده
گرفته بود و گمان نمی کرد که ورودش به ماجرای سوریه می تواند باعث حمایت
دمشق از این گروه مسلح شود و ناامنی داخلی متقابل را به ترکیه تحمیل کند.
تحولات اخیر مصر در سینا و ورود تجهیزات زرهی سنگین ارتش مصر به این منطقه برای برخورد با شورشیان - که مغایر با معاهده کمپ دیوید است - و نیز تغییر فرماندهان ارشد ارتش از سوی رئیس جمهور مصر و اخیرا بازنشسته کردن ده ها تن از افسران بلند پایه ارتش که گفته می شود از وفاداران ژنرال طنطاوی، وزیر دفاع سابق و رئیس سابق شورای نظامی بودند نیز برای اسراییل، پیام های اعتماد سازی مخابره نکرده است.
و بالاخره اینکه
اسراییل بخوبی می داند زمانی که رهبر حزب الله لبنان تهدید می کند بی تردید به
تهدیدات خویش عمل می کند ، لااقل تجربه تا کنون این را ثابت کرده است.
سید حسن نصرالله اخیر در مصاحبه با شبکه خبری المیادین،
پاسخ ایران به تهاجم نظامی اسراییل به تاسیسات اتمی اش را فرامرزی خواند.
دبیر کل
مقاومت اسلامی لبنان در برابر تهدیدات اخیر وزیر دفاع اسراییل که هزینه "واکنش حزب
الله به حمله احتمالی به ایران" را نابودی همه لبنان معرفی کرده بود، اینگونه پاسخ
داد که اگر بخواهید کشور ما را نابود کنید من نیز همه چیز را نابود خواهم کرد. او
با ترسیم چشم انداز نتایج تهاجم احتمالی اسراییل علیه ایران و لبنان، همه انتخاب
ها را وارد دانست و اظهار داشت که این بار به دفاع اکتفا نخواهیم کرد و وارد
الجلیل می شویم.
ورود به منطقه الجلیل، تهدیدی نیست که امکان عملیاتی شدن نداشته باشد. نگاهی به جغرافیای شمال فلسطین اشغالی و پوشش جمعیتی این مناطق نشان می دهد که ورود به این مناطق امکان پذیر است. به عنوان مثال شهرک کریات شیمونا که یکی از بزرگترین شهرک های این منطقه است در چند متری نوار مرزی قرار لبنان و سرزمین های اشغالی قرار دارد و البته تعداد این شهرک ها در طول خط آبی کم نیز نیست!
به دلایل متعدد دیگر اسراییل کاملاً در شرایط آچمز قرار دارد و اگر حرکت یک جانبه ای انجام دهد، کم ترین نتیجه آن تغییر توأم نتایج انتخابات امریکا و اسراییل است. آنچه نتانیاهو به دنبال آن است تداوم کابینه راست ها و ضمانت هایی است که اوباما در طول این 4 سال از دادن آنها طفره رفته است. زمان، زمان تسویه حساب باراک و بنیامین است.