بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادب پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،

آیه 26 سوره بقره

*إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحِى أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَافَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونْ أَنَّهُ الْحَقُّمِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذآ أَرَادَاللَّهُ بِهَذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِى بِهِ كَثِيراًوَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلّاَ الْفَسِقِينَ*

خدای را باکی نیست که بر شما از پشه ای ناچیز یا کمتر از آن مثالی آورد و آن‌ها که ایمان آورده‌اند دانند که آن مثل، سخن حقی است از پروردگارشان اما آنان که عناد کنند و کفر ورزند گویند: خدا را از این مثل چه مقصود است؟ آری، این مثلی است که خدا برخی را بدان گمراه و برخی دیگر را هدایت می‌کند و گمراه نمی‌کند بدان مگر گناهکاران را.

*از تمثیلات روشن قرآنی است که لطایف بسیاری در آن مندرج است. یکی آنکه خداوند را در آوردن امثال و عرضه حقایق شرم و خجلتی نیست چنانکه طبیعت نیز با کمال اقتدار و بی هیچ پرده پوشی و شرمگینی هزاران هزار پدیده را عرضه می‌کند و چنان گستاخ و بی‌هراس و بی‌خیال آن را به نمایش می‌گذارد که گویی چیزی برتر از آن نیست و این بدان علت است که تمامی حقیقت زیباست و کسی در عرضه زیبایی نگرانی و شرم و اضطراب ندارد و منتهای کمال هنرمند برتر همین است که بی‌هراس و تردید عناصر هنرش را در کنار هم می‌گذارد و هیچ آثار خجلت و اضطراب و پنهان‌کاری در اثرش به چشم نمی‌خورد.

  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم           بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم (حافظ)

*کلام قرانی نیز با همین اقتدار و استحکام عرضه شده است و از جمله آوردن مثال پشه با آنکه موجودی ضعیف و ناچیز است به نظر می‌رسد هیچ مایه نگرانی نیست، بلکه خداوند ممکن است از چیزی مافوق آن یعنی حتی کوچک‌تر و به ظاهر ناچیزتر مثَل آورَد اما هیچ لطمه‌ای به فصاحت و استحکام کلام وارد نمی‌آید و این بدان خاطر است که نزد خداوند که از اسرار و حقایق آفرینش باخبر است فرقی میان پشه و پیل نیست و شکوه و عظمت پشه و نقش آن در عالم هستی بر خداوند هستی آشکار است. به قول شیخ محمود شبستری:

وجود پشّه دارد حکمت ای خام             نباشد در وجود تیر و بهرام (گلشن راز)

*نکته دیگر این است که اهل معرفت حقیقت تمثیل را در می‌یابند و از آن بهره می‌برند و به مثالی گمراه نمی‌شوند اما مثال به مقتضای ذات خود که گفته‌اند «یُقَرِّبُ مِن جهةٍ و یُبَعِّدُ مِن جهةٍ»، عده‌ای را از حقیقت دور می‌کند و دستاویزی برای آنان می‌سازد که به دنبال هواهای خود روند و گمراه شوند. اما در این آیه صاف و روشن آمده است که تنها انسان‌های فاسق (یعنی همه کسانی که هواها و منافع خود را بر حقیقت مقدم می‌دارند) از این مثال‌ها و تمثیل‌ها گمراه می‌شوند.


به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست        هزاران آدم اندر وی هویداست

    به اعضا پشّه‌ای هم‌چندِ پیل است         در اسما قطره‌ای مانند نیل است

  درون حبه‌ای صد خرمن آمد           جهانی در دل یک ارزن آمد

   به پرّ پشه‌ای در جای جانی         درون نقطه چشم آسمانی

                  بدان خُردی که آمد حبّه دل           خداوند دو عالم راست منزل (گلشن راز)

*اشارات شیخ محمود این است که در این عالم نمی‌توان با کمیت‌ها به اهمیت چیزها پی برد که فی‌المثل کوه که عظیم و بلند است، مقامی بلند دارد و پشه که حشره ای ضعیف است مورد اعتنا نیست؛ بلکه به کیفیت باید نظر کرد آن وقت خواهیم دید که یک پشه ظاهراً ناچیز به قدر یک پیل دارای اعضا و جوارح است و حکمت‌های دیگری در او هست که در فیل نیست؛ یکی آنکه دو بال پرنیانی دارد که مهارت‌های پروازی آن نفَس در سینه خلبانان جهان حبس می‌کند و دیگر آنکه پشه نیش ظریفی دارد که در بدن فرو می‌کند و آدمی را هیچ دردی نمی‌آید و این کار سرلوحه‌ای است که فن‌آوری جدید در پزشکی در پی رسیدن به آن است.

*پشه کتابی بدیع است از کتابخانه خداوند که باید خواند و آموخت و آن کتاب هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و همه دانشمندان جهان در تحقیق علمی حریف پشه ای نخواهند شد.

         اگر با تو یک پشه کین آورد             ز تختت به روی زمین آورد (فردوسی)

*منکران گویند که خدا را از این مثل چه مقصود است؟ خداوند می‌فرماید این مثَلی است که محک است خوبان را و بدان را که خوبان بدان هدایت می‌یابند و بدان و فاسقان بدان رسوا می‌شوند که چون ایمانی ندارند پیوسته به دنبال بهانه‌ای می‌گردند تا کلام الهی را تضعیف کنند و سخیف شمارند.

* در اشعار امرسن حکایت کوتاهی آمده است بدین مضمون که: روزی کوه با دیده حقارت به موش نگریست که تو دیگر کیستی بدین کوچکی و بی قدری؟ موش پاسخ داد که اگر من مانند تو بزرگ نیستم تو نیز مانند من کوچک نیستی زیرا کوچکی نیز امتیازاتی دارد که شیء بزرگ فاقد آن است علاوه بر آنکه کوچکی و بزرگی امر نسبی است. هر کوچکی بزرگ است در مقیاسی دیگر و هر بزرگی کوچک است در معیاری دیگر چنانکه پشه در مقابل حیوانات ذره‌بینی اژدهای عظیمی محسوب می‌شود و خورشید با همه عظمت در پیش خورشیدهای عظیم‌تر ذره‌ای بیش محسوب نمی‌شود.

       در محفلی که خورشید اندر شمار ذره است      خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد (منتسب به حافظ)


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
amin
۱۵:۵۶ ۰۸ تير ۱۳۹۱
خوووووووووووووووووووووووووب بوووووووووود
آخرین اخبار