به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یک روز تعطیل بعد از گذراندن یک هفتهی کاری فشرده وقتی تصمیم می گیری یک آخر هفته خوبی برای همسر و دو فرزندت رقم بزنی ،حالا وقت پیشنهاد تماشای یک فیلم خوبه ...
فیلمی که تبلیغاتش را برروی بیلبوردهای کنار اتوبان دیدی که به احتمال زیاد خانواده هم استقبال خواهد کرد.
بعد از آماده و راهی شدن ، هنگام سوار ماشین شدن و چرخاندن سویچ ، ناگهان چشمت به چراغ روشن بنزین می افتد و مجبورمی شوی سری هم به پمپ بنزین بزنی.
حالا که باک ماشین پر شده و پول بنزین را پرداخت کردی دوباره به سمت سینماحرکت می کنی .
نیم ساعت بعد ازلابلای خیابانهای پر از ترافیک شهربه یک پردیس سینمایی می رسی ، جایی که امیدوارهستی یک فیلم با کیفیت و در یک فضای خوب تماشا کنی، اما جای پارک مناسب پیدا نمی کنی و مجبور هستی تو پارکینگ سینما پارک کنی، جایی که ناخواسته هزینه دوم بعد از بنزین برایت تراشیده می شود .
بعد از آن به سمت گیشه ی خرید بلیط می روی و چهار عدد بلیط به مبلغ دانه ای هفت هزار تومان می خری ،قبل از ورود به سالن هنگام رد شدن از کنار بوفه داخل سینما، ازنگاه بچه ها می خوانی که باید تنقلات بخری تا همراه فیلم از مزه ی این خوراکی ها هم لذت ببری ، این هم هزینه سوم...
به محض ورود با صندلی های تقریبا نیمه خالی روبرو می شوی ،بعد از یک ساعت و نیم تماشای فیلمی که برخلاف انتظارت چندان هم به مذاقت خوش نیامده ، از سالن بیرون می آیی و بعد پرداخت هزینه پارکینگ ،با تاریک شدن هوا میبینی که وقت شام است. یک نگاه به پول داخل جیبت می اندازی ،چون قصد داری آن روز کامل به خانواده خوش بگذرد دلت را به دریا می زنی و از بچه ها می پرسی شام چی بخوریم و با حساب پولی که داری به سمت یه رستوران معمولی حرکت می کنی و چهار تا غذا سفارش می دهی تا چهارمین هزینه هم تو دفتر یک روز معمولی ثبت شود.
بعد از گذراندن پنج شش ساعت تو فضایی صمیمی با خانواده به خانه برمی گردی و شب با یک حساب سر انگشتی میبینی برای یک تفریح نه چندان لوکس چه میزان هزینه کردی و این سبد کالا چقدر برایت آب خورده وبا خودت فکر می کنی که آیا پیشنهاد رفتن به سینما ارزش این مقدار هزینه را دارد؟
گزارش از سمیه مردانی
انتهای پیام/