به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کتیبههای پهلوی و پارتی، آثاری هستند که بر روی سنگ، صخره، پوست چرم یا پاپیروس، فلز، سفال، سنگهای قیمتی و چوب نوشته میشد. برخلاف کتابهای پهلوی، نگارش کتیبهها همزمان با تألیف آنها است. ازاینرو، اینگونه آثار ازنظر زبانشناسی، تاریخی، اجتماعی و دینی مهم محسوب میشوند. اما طبعا اینگونه آثار ازنظر ادبی اهمیت چندانی ندارند.
آثار کتیبهای دوران پهلوی بهطورکلی به دو نوع خط پهلوی کتیبهای و کتابی نوشته میشد. کتیبههای قدیم مانند سنگنوشتههای قرن سوم و چهارم میلادی به خط کتیبهای است، اما کتیبههای بعدی، که متأخرترین آنها متعلق به قرن دهم میلادی هستند، به خط پهلوی کتابی نوشتهشدهاند. گاهی کتیبههای پهلوی دو یا سه زبانه هستند. کتیبههای سلطنتی شاهان نخستین ساسانی غالباً به خط پهلوی (پارسی میانه)، پهلوی اشکانی و یونانی و کتیبههای درباریان آنها به خط پهلوی نگاشته شده است. پس از اسلام، کتیبههای امرای طبرستان به زبان پهلوی و عربی نوشته شد.
1- «کنفرانس»: معادل آن را کلمه «اجلاس» قرار دادهاند. این کلمه، کلمهای عربی محسوب میشود و در این زبان بهعنوان مصدر باب افعال به کارمی رود. کلمه «اجلاس» در زبان امروز به کارمی رود، اما کاربرد آن بهاندازهای نیست، که کلمه لاتین بهطور کامل متروک شود و در زبان امروز استفاده نشود. امروزه کلمه لاتین «کنفرانس» در اکثر موارد استفاده میشود. ازنظر معنایی نیز میتوان، مطابقتی میان کلمه لاتین و معادل آن پیدا کرد. کلمه «اجلاس» از فعل «جلس» عربی گرفتهشده است این کلمه در زبان عربی به محنای «نشستن» است وشاید از این لحاظ بتوان، مطابقتی میان دو کلمه پیدا کرد.
2- «کمپ»: معادل آن را کلمه «اردوگاه» وضع کردهاند. این کلمه از ترکیب اسم و پسوند مکان «گاه» استفادهشده است. این پسوند جزء پسوندهای قدیمی زبان فارسی محسوب میشود و این پسوند را میتوان در کلماتی نظیر «آرامگاه» نیز مشاهده کرد. این کلمه در متون قدیم چون رباعیات خیام وجود دارد:
این کهنه رباط را که عالم نام است و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که وامانده صد جمشید است قصری است که تکیهگاه صد بهرام است
این معادل در زبان امروز به کارمی رود، اما کاربرد آن سبب نشده کلمه لاتین در زبان فارسی استفاده نشود.
3- «ارتوپدی»: معادل آن را کلمه «استخوان پزشکی» ساختهاند. در ساخت این معادل میتوان ترکیب دو اسم را مشاهده کرد. کلمه «استخوان» را میتوان در متون قدیمی ازجمله رباعیات خیام دید:
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن به ز آنکه طفیل خون ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است کالوده و پالوده هر خس بودن
اما کلمه «پزشکی» در متون قدیم به کارنمی رفته است و در متونی چون «چهار مقاله نظامی عروضی» میتوان بهصورت کلمه «طب» مشاهده کرد. هماکنون این معادل در زبان فارسی به کارنمی رود . درصورتیکه جای موصوف و صفت در کلمه معادل جابهجا میشد، امکان کاربرد آن در زبان فارسی وجود داشت.
انتهای پیام/