حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران -اکرم رضایی- اسماعیل امینی از شاعران و طنزپردازان جامعهی ادبیاتی است که پس از 40 سال فعالیت در این حوزه شروع به چاپ مجموعه اشعارش کرده است. با اسماعیل امینی از دلیل انتخاب سبک طنز در اشعارش تا مشکلات ادبیات ایران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
*شما 40 سال است که شعر میگویید چرا پس از این مدت طولانی به چاپ اشعارتان روی آوردید؟
کتاب شعر باید زمانی چاپ شود که حرف تازهای برای گفتن داشته باشد در غیر این صورت کتابهای زیادی که چاپ میشوند غیر از اینکه به هجو اضافه کند کار دیگری نمیکند زیرا به عنوان آنچه که به نام پشتتوانه شعری در ایران داریم خیلی باید کار قوی و خلاقانه باشد که فرد به خود اجازه دهد آن را منتشر کند.
*با توجه به اینکه سبک شعری شما طنز است، چرا این سبک را برای خود انتخاب کردید؟
من طنز را بیشتر از گونههای دیگر ادبی میپسندم و علت آن این است که طنز روبه روی فریب است یعنی کار شیطان تزیین پلیدیها و گذاشتن نام زیبا به روی آنهاست و دقیقا کار طنز پرداز این است که نام خوب کارهای پلید را از روی آن بر میدارد و یاد آوری میکند که اسم واقعی این اعمال چیست و به دلیل غلبهای که فریب در زبان، گفتار، رسانهها و زندگی روزمره ما دارد طنز پرداز رو به روی آن قرار میگیرد و از این جهت من این سبک را انتخاب کردم. از نظر ادبی نیز کار طنز بسیار دقیقتر، ظریفتر و رندانهتر نسبت به گونههای دیگر ادبی است.
*با توجه به سبک شعری شما سوژهها برای نوشتن چطور به ذهن شما میرسد، آیا ذهنی یا خود جوش هستند؟
هیچ شعر خود جوشی وجود ندارد کسی که کار هنری میکند و شعر مینویسد از محیط زندگی ایده می گیرد حال این ایدهها میتواند آن چیزی باشد که در بیرون محیط زندگی مانند سفر میبیند یا در حال مطالعه و خواندن قرآن یا قصه به آن میرسد و گاهی چیزهایی است که در خواب میبیند. اگر پشت شعر تجربهی انسانی و عاطفی نباشد ارزشی ندارد خیلی از کسانی که امروز شعر میگویند در واقع شعر نیست بلکه مضمون سازی است و مضمون سازی یک کار کار تکنیکی بسیار ساده است و آدمهایی که با این مضمون آشنا نیستند از آن استقبال میکنند.
*آقای امینی با توجه به تعدد شاعران امروزی دغدغه شعر را در چه چیزی میبینید؟
داشتن شاعران پر شمار حتی در گذشته هم بوده است زیرا انسانها تصور میکنند چون میتوانند به صورت مضمون و پایبند به قافیه چیزی میگویند پس لابد شعر گفتهاند اما به نظر من مشکل اصلی شعر امروز ما فقر اندیشه است یعنی با این همه کتاب شعر و مجموعه شعر هیچ نگاه و اندیشهی ژرفی دیده نمیشود و نگرانی دیگر این است که کسانی که واقعا شاعر هستند و کتاب خوب چاپ میکند کتابشان در لابهلای این همه کتاب سطحی و معمولی گم میشود حتی در نظرم این مشکل را داریم؛ به عنوان مثال کسانی که کار طنز درجه یک انجام میدهند مثل استاد منوچهر احترامی در مقابل کسانی که سطحی و معمولی کار میکنند، اثر بسیار خوب این شاعر گم میشود.
*تا به امروز به مقصد مورد نظرتان در شعر رسیدهاید؟
من از دوران کودکی به شعر علاقه داشتم و این علاقهمندی به شعر مثل تحصیل در مدرسه یا دانشگاه نیست که شخص بگوید درس میخوانم مهندس یا پزشک بشوم این ارتباط مثل ارتباط انسان است با زیبایی، آیا از زیبایی ما به مقصدی میرسیم؟نه، بلکه این خود زیبایی است که ارزشمند است، من پیش از اینکه بخواهم شعر بگویم یا راجع به شعر حرف بزنم علاقه دارم شعر بخوانم و راجع به آن علم کسب کنم.
* آقای امینی در حال حاضر به کار دیگری به جزء نوشتن مشغول هستید؟
شغل اصلی من تدریس است و همچنین اکنون یک کتاب آموزشی را دربارهی طنز و شیوههای طنزنویسی به زبان ساده مینویسم.
*مشکل ادبیات جامعهی امروز را در چه میبینید؟
با این وضعیت تعلیم و ترتیب و بی اعتنایی رسانهها در حوزه ادبیات به نظرم نسل جدید دیگر نمیتواند متون اصلی ما را چون شاهنامه و مثنوی و از قبیل آن را بخواند؛ دانشجویان ادبیات، حتی رسانه و گاهی مدارس دچار غلطهایی هستند که به آن رسیدگی نمیشود.
انتهای پیام/