به گزارش
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران- مریم محمدی؛ نصرتالله محمودزاده متولد 1335 است. او که سالها در جبهههای جنگ حضور داشته است، بیان خاطرات آن دوران با زبان داستان را در دستور کار خود قرار داده است. از همین رو، از او در محافل ادبی به عنوان داستاننویس ادبیات پایداری یاد میکنند. محمودزاده به نوعی در آثار خود پشت پرده جنگ را بیان میکند.
اولین اثر او در حوزه پایداری کتابی با عنوان «حماسه هویزه» در سال 64 با مقدمه مقام معظم رهبری به چاپ رسید و در نخستین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس اثر برگزیده شناخته شد. از دیگر آثار او میتوان به «رقص مرگ»، «سنگرساز بیسنگر»، «سفر سرخ»، «مسیح کردستان» و... اشاره کرد. گفتگوی کوتاه ما را با او میخوانید:
* آقای محمودزاده، چه شد که به نگارش خاطرات و زندگینامههای داستانی شهدا پرداختید؟
جنگ برای نویسندگانی مثل من یک رویدادی بود که به چشم خود دیدهایم، اتفاقات و رویدادهایی در دفاع مقدس ما افتاده که هنوز هم مطرح نشده و در بیان آنها غفلت شده است. از جایی به بعد به شخصه احساس کردم که باید قلم را به جای اسلحه در دستم بگیرم و این قلم برای من حکم دفاع داشت. خیلی زود با ورودم به عرصه نویسندگی، با استقبال زیادی هم مواجه شدم و به راه خود برای بیان خاطرات دفاع مقدس ادامه دادم.
*با توجه به گرایش امروز نویسندگان به نوشتن در مورد دفاع مقدس، ضرورت پرداخت به ادبیات دفاع مقدس را چه میدانید؟
مسئله دفاع مقدس مسئلهای فراموش نشدنی و اثرگذار در شرایط جامعه ما بوده است. این اتفاق مثل تمامی حوادث مهم و اثرگذار در هر جامعهای میتواند دستخوش انحراف شود. راه جلوگیری از انحراف، بیان اصل حادثه و خاطرات در ادبیات ماست. از طرف دیگر، بیان تاریخ چراغ راهی است برای نسلهای آینده، نسلهایی که از آن حادثه هیچ نمیدانند و راه ارتباطی با آن ندارند، پس ادبیات ماندگاری میخواهیم تا این رخداد مهم و تاریخساز را به گونهای بیان کند که نسل آینده ما بتواند با خواندن آن کتابها، بخشی از تاریخ کشور خود را بشناسد. پس میبینیم که این ما هستیم که به بیان این خاطرات نیاز داریم نه شهدا. آنها جاودانند و ماییم که برای بقای تاریخمان به بیان آن خاطرات نیاز داریم.
* امروز جایگاه زندگینامههای داستانی در ادبیات چگونه است؟
زندگینامههای داستانی از جایگاه مهمی در ادبیات جهان برخوردارند، به طور کلی روسیه، فرانسه در نگارش زندگینامههای داستانی و خاطرات مربوط به جنگ به شکل مطلوبی قدم برداشتند. این سالها در کشور خودمان هم به این مقوله توجه میشود، اما انتقاداتی هم به آن وارد است.
* اتفاقاً یکی از سوالات من هم همین است، انتقادی که به خاطرهنویسیهای اکنون در موضوع دفاع مقدس دارید؟
متأسفام که امروز کتابهایی را به عنوان خاطره معرفی میکنیم که اصلاً جایگاهی در این حوزه ندارند، برخی از این کتابها آن قدر اغراقآمیز و تخیلآمیز نوشته شدند که اصلاً نمیتوان آنها را پذیرفت. علت این اتفاق هم از طرفی به عدم آگاهی و اشراف نویسنده و از طرف دیگر به کسب منفعتهایی پس از نگارش کتابهایی با این موضوعات برمیگردد. موضوع ارزیابی این نوع آثار از نظر کیفی مسئله مهمی است، با توجه به شاخصها و کارشناسیهای دقیق و نه با توجه به جایزهای که یک اثر ممکن است ببرد و یا چند بار چاپی که میخورد. ما به ادبیاتی ماندگار نیاز داریم.
* منظور از این ادبیات ماندگار در نگاه شما چیست؟
ادبیات ماندگار قبل از هر چیز نویسندههای حرفهای میخواهد. نویسندهای که چارچوب علمی کار خود را بداند و اثری را خلق کند که فراموش نشود. امروز بعد از گذشت این همه سال همچنان کتابهای جلال آلاحمد مورد استقبال خوانندگان قرار میگیرد، چرا این اتفاق افتاده؟ علت این است که آنها نسبت به رخدادهای مهم جامعه مسئول بودهاند.
یکی از راههای بالندگی هر جامعهای، ادبیات معاصر آن است و ادبیاتی ماندگار است که حرفهایش برای همه نسلها تازگی و ارزش داشته باشد و پس از چند سال فراموش نشود.
* برای داشتن این ادبیات ماندگار چه باید کرد؟
باید هدف تعیین شود، توجه مسئولین امروز به مقوله ادبیات دفاع مقدس قابل توجه است، اما آنچه اهمیت دارد این است که باید برای ادبیات ماندگار سرمایهگذاری شود، سرمایهگذاریهای مادی و معنوی.
این که مسئولین یک نهاد و ارگان بخواهند نتیجه مورد نظر را در زمان مسئولیت خود بگیرند و تنها به ارائه آمارها از نشر کتاب در حوزهای خاص در طول مدیریت خود فکر کنند، ادبیات ماندگار را شکل نخواهد داد.
از طرف دیگر، ادبیات ماندگار نیاز دارد که نویسندگان آن احساس ارج و قرب کنند. امروز متأسفانه کمترین توجه به نویسندگان حرفهای میشود. روزگاری آنها فکر میکردند که با ورود به حوزه ادبیات میتوانند تأثیرگذار باشند و مورد حمایتهای معنوی قرار بگیرند اما این اتفاق برای خیلیها نیفتاد.
* امروز جایگاه خاطرهنویسی دفاع مقدس را در ادبیات ما چطور میدانید؟
خاطرهنویسیها میتواند دستمایهای برای ادبیات آینده باشد. اگر از من بپرسید که الان وقت خاطرهنویسی هست یا نه، میگویم خاطره به عنوان زیربنای ادبی خوب است اما همه این خاطرات نمیتوانند در شکلدهی به آن ادبیات ماندگار که گفتم مؤثر باشند.
* به عنوان سوال آخر، آیا نویسندهها زندگیشان از طریق این کار میگذرد؟
امروز ما نویسندههایی را داریم که برای امرار معاش خود تنها همین شغل را دارند. باید بگویم که اکثر آنها شرایط خوبی ندارند. در کنار آنها نویسندگانی را داریم که نویسندگی برایشان شغل دوم است. شرایط برای آنها بهتر است، چرا که وقت و انرژی بیشتری را میتوانند صرف نوشتن کنند.
انتهای پیام/