سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کافه کتاب/49

آراز بارسقیان: ترجمه های ضعیف مهم‌ترین انتقاد به مترجمان است

امروز متأسفانه ادبیات داستانی ما، در بینش محدودیت دارد که حاصل آن افتادن در ورطه تکرار است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران- مریم محمدی؛ نویسنده‌ای که ذهنیت کوچک و محدودی دارد، از مسائل روز زندگی بی‌خبر است، قطعاً نمی‌تواند اثری متفاوت خلق کند. امروز متأسفانه ادبیات داستانی ما با محدودیت بینش مواجه است و این محدودیت بینش افتادن در ورطه تکرار است.

آراز بارسقیان داستان‌نویس و مترجم جوانی است که به داستان، سینما و تئاتر علاقه‌مند است. او متولد 1362 است و به مطالعه در خصوص ادبیات داستان پرداخته و آثاری را ترجمه کرده است.

از جمله مهم‌ترین آثار او می‌توان به رمان «باسگا»، رمان «یکشنبه»، داستان کوتاه «غریبه»، ترجمه فیلم‌نامه «درخشش ابدی ذهن بی‌آلایش» اثر چارلی کافمن و ترجمه «من همسر خودم هستم» اثر داگ رایت اشاره کرد. همچنین او نمایشنامه «گام زدن بر یخ‌های نازک» را به همراه غلامحسین دولت‌آبادی نوشته است که در سی‌و‌یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر جزو نمایشنامه‌های برگزیده مسابقه نمایشنامه‌نویسی است.

گفتگوی کوتاه ما را با او می‌خوانید:

*به عنوان یک داستان‌نویس، نظر شما در مورد نقدی که برخی منتقدین نسبت به محدودیت موضوعی در داستان‌نویسی عنوان می‌کنند، چیست؟

با این نظر کاملاً مخالفم، امروز نه با محدودیت موضوع که با محدودیت بینش و نگاه مواجهیم، هرچه نویسندگان و کسانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند ذهنیت‌های کوچکی داشته باشند، از زندگی به دور باشند و درگیر با اصلی‌ترین مسائل روز جامعه خود نباشند، طبعاً داستان‌های آن‌ها به سمت داستان‌هایی با محوریت موضوعی یکسان و تکراری پیش می‌رود.

*اما جای این سؤال باقی می‌ماند که تا چه حد نویسنده می‌تواند این مسائل را در کار خود مطرح کند؟

یک نویسنده با توجه به نوع نگاه خود به مسائل و از طرف دیگر ذهنیت‌ها و تخیلاتی که دارد می‌تواند به راحتی این موضوعات را در کار خود بگنجاند و بر مخاطب خود اثر بگذارد و خود را دور کند از تکرار و تکرار.

*با توجه به فعالیت‌ شما در حوزه ادبیات نمایشی، امروز ارزیابی‌تان در مورد این مقوله چیست؟

امروز ما در این عرصه بادو مشکل بزرگ مواجهیم، اولین موضوع اینکه ناشران ما کمتر رغبتی به چاپ و نشر نمایشنامه‌های ادبی نشان می‌دهند و البته ما ناشر متخصص در این عرصه کم داریم و از طرف دیگر با کیفیت پایین آثار هم مواجه هستیم، به عبارتی امروز ما هم مشکل کمیت در نمایشنامه‌های ادبی داریم و هم کیفیت.

*اشاره کردید به ناشرانی که رغبت کمی برای عرضه و چاپ نمایش‌نامه‌های ادبی دارند،‌ درباره علت این موضوع بفرمایید.

علت این موضوع برمی‌گردد به تقاضای کم خوانندگان، امروز ادبیات نمایشی و نمایشنامه‌های ما مخاطب ندارند به عبارتی این فرهنگ‌سازی برای آن‌ها نشده که نمایشنامه را به عنوان یک گونه ادبی قابل مطالعه بشناسند. به همین دلیل هم وقتی تقاضا برای کالایی حالا از نوع فرهنگی آن هم نباشد، دیگر عرضه قوی هم شکل نمی‌گیرد.

*امروز گرایش به سمت نمایشنامه‌نویسی به شکل آثار اقتباسی است یا تألیفی؟

متأسفانه امروز شاهد گرایش ادبیات نمایشی اقتباسی هستیم و دلیل آن هم راحت بودن و آسانی پردازش متون است. به هر حال قبلاً طرح‌ریزی لازم انجام شده و پرداخت مجدد داستانی با آن موضوع کار سختی نیست.

*به نظر شما مهم‌ترین انتقادی که به ترجمه نمایشنامه‌های ادبی در کشور ما وارد است، چیست؟

اساسی‌ترین مسئله امروز ترجمه‌های ضعیف این عرصه است، مترجم یک نمایشنامه باید خود با تئاتر عجین باشد،‌ عدم ارتباط او با تئاتر روی نگاه او برای ترجمه هم اثر می‌گذارد و باعث می‌شود که در این عرصه با ترجمه‌های قوی مواجه نباشیم. ترجمه، فنی است که زحمت بسیار،‌ مطالعه دقیق و آگاهی نسبت به زمینه‌ی متن ترجمه می‌خواهد.

*در صحبت‌های خود اشاره کردید به نبود رغبت خوانندگان برای خواندن نمایشنامه‌های ادبی، به نظر شما چرا این رغبت برای مطالعه رمان و ادبیات داستانی بیشتر است؟

یک دلیل اساسی دارد، و آن هم راحت فهم بودن داستان‌های کوتاه،‌ رمانی و ادبیات  داستانی است، خواندن آن نیازی به فکر ندارد اما نمایشنامه متنی ادبی است که زوایای پنهانی دارد که خواننده در زمان خواندن متن، آن‌ها را باید کشف کند. چون در نمایشنامه ادبی اطلاعات به خواننده داده نمی‌شود.

*آیا ترجمه دیر هنگام یک نمایشنامه باعث از بین رفتن جایگاه ادبی آن در جامعه می‌شود؟

نه به هیچ عنوان،‌نمایشنامه ادبی یک اثر ماندگار است، تاریخ مصرف ندارد،‌ به همین خاطر سال‌ها هم از نشر آن بگذرد و دوباره ترجمه شود، باز هم ارزش و اعتبار بالایی دارد و این به خاطر همان فضای ابهام آلود و پر سؤالی است که دارد. اما این موضوع در مورد ادبیات داستانی و رمان صدق نمی‌کند،‌ آن‌ها شاید تاریخ مصرف داشته باشند اما نمایشنامه نه.

*به عنوان سؤال پایانی، نظرتان در مورد ممیزی کتاب چیست؟

ممیزی کتاب را ترجیح می‌دهم در موردش حرفی نزنم،‌ اما به طور کلی باید بگویم ممیزی کتاب همیشه بوده، در مورد همه نوع اثر ادبی هم بوده است،‌ اما در این سال‌ها روند اخذ مجوزها و نشر کتاب بهتر شده است. به نظرم بازهم جا دارد که سخت‌گیری‌ها در این زمینه کمتر شود.


انتهای پیام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.