به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ «هر کسی برای کاری ساخته شده است» اگر این جمله صحت داشته باشد، شخصی که در مسیر درست حرکت کند، میتواند به انسان بزرگی تبدیل شود؛ اما این اتفاق برای بیشتر افراد رخ نمیدهد و کمتر پیش میآید فردی، کاری را انجام دهد که با تمام وجود به آن علاقهمند باشد. با این حال کامرون رابرتسون خوششانس بود که در مسیری قدم گذاشت که باید میرفت.
نام: کامرون رابرتسون (Cameron Robertson)
کشور: آمریکا
نام ایده: لاکیتران (Lockitron)
وبسایت: lockitron.com
ایده
کامرون از کودکی روحیه کاوشگری داشت؛ وسیله الکترونیکی که توجه او را جلب میکرد، طی مدت کوتاهی تکهتکه میشد تا کامرون از طرز کار و قطعات آن سر دربیاورد. این علاقه در او ماند تا سالها بعد موج فناوریهای نوین از راه رسید و با اینترنت آشنا شد. پس از ورود به دانشگاه، با وجود رشته متفاوتی که در آن تحصیل میکرد، علاقه به فناوری و اشتیاق به خلق یک محصول نو، چنان برایش جذاب بود که با یکی از صمیمیترین دوستانش، تیمی دو نفره برای ساخت یک نرمافزار تشکیل داد. کامرون خلقوخوی هکری داشت، اما هکر نبود، به همین دلیل آشنایی با پاول که خصوصیات یک هکر تمامعیار را داشت، کامرون را شیفته خود کرد. آشنایی با پاول باعث شد او خودش را پیدا کند و به فکر ابداع یک وسیله بیفتد. او نمیخواست راه شرکتهای نوپای دیگر را طی کند. کامرون با توجه به عشقش به سختافزار و این که میخواست کاری متفاوت از ساخت یک نرمافزار یا اپلیکیشن انجام دهد، میدانست باید یک قطعه سختافزاری تولید کند.
جلسههای طولانی بین آنها برگزار شد و نتیجه آن دکمهای برای سفارش پیتزا بود. آنها یک کلید ساختند که با فشار آن پیتزا سفارش داده میشد و به در خانه فرد ارسال میشد. نمونه اولیه ساخته شد، اما نظر کسی را جلب نکرد و آن پروژه هم پیشرفتی نداشت. جلسههای بیشتری برگزار شد و ایدههای زیادی مطرح شد، تا این که گروه به این نتیجه رسید روی ایده یک حسگر دود کار کند تا هنگام نیاز برای فرد پیامک ارسال کند.
استقبال از این ایده مثبت و دلگرمکننده بود تا این که کامرون به این فکر افتاد این سیستم را کمی گسترش دهد و از آن روی در استفاده کند. در واقع هدفش ساخت یک قفل هوشمند بود که به اینترنت وصل شود و بتوان آن را از راه دور کنترل کرد. کامرون با مطرح کردن این ایده بین دوستانش توانست توجه آنها را جلب کند و سنگ بنای لاکیتران (Lockitron) را بگذارد.
تلاش
ایده جدید بهقدری برای کامرون بااهمیت بود که به صورت جدی کار را شروع کردند. نمونههای اولیهای ساختند و آن را به افراد و شرکتهایی که میشناختند، معرفی کردند. استقبال مثبت بود، اما برای کار جدی به منابع جدی نیاز بود. ابتدا کامرون با سرمایه شخصی نمونههایی را میساخت که برای فروش آنها باید رقمی پایینتر از قیمت تمام شده تعیین میکرد. این کار ابتدا زیانآور بود، هرچند پس از مدتی کار رونق گرفت، اما روشی صحیح برای برپایی یک شرکت نوپا نبود و برگشت مالی پیشبینیشده را نداشت.
با توجه به این موضوع، کامرون تصمیم گرفت یک سرمایهگذار را جلب کند تا در مدت کوتاهی پول زیادی به پروژه تزریق شود. در دنیای کارآفرینی به این نوع سرمایهگذار، اصطلاحا سرمایهگذار فرشته گفته میشود که یافتن آن مانند گنجی برای استارتآپ میماند. او بیوقفه در جستجو بود که با کیکاستارتر، سایت جمعآوری اعانه آشنا شد. بیدرنگ با تهیه فیلمی از شرح ایده آن را روی سایت گذاشتند و به انتظار جمعآوری پول نشستند. انتظار شیرین برای جذب سرمایه با حذف شدن ایده از روی سایت به دلایل نامعلوم به کابوسی تلخ برای کامرون و تیمش بدل شد.
کامرون فکر کرد اگر بتواند ارتباطی مستقیم با یکی از اعضای کیکاستارتر برقرار کند، میتواند لاکیتران را دوباره احیا کند. این کار انجام شد، اما نتیجهای نداشت و تیم را به کمک گرفتن از دیگر سایتهای جمعآوری اعانه سوق داد. پس از کمی تحقیق و مشاوره، کامرون در تصمیمی بلندپروازانه کل نظریه کمک گرفتن از این نوع سایتها را کنار گذاشت و تصمیم گرفت خودشان این کار را انجام دهند.
تیم کوچک لاکیتران به هدایت کامرون دست به کار شد و وبسایت زیبای خود را طراحی کرد. آنها ایده و داستان خود را برای رسانههای مختلف فرستادند، اما پاسخی دریافت نکردند. درنهایت یک سایت پربازدید خبری به ایمیل آنها پاسخ داد و لاکیتران را معرفی کرد و به دنبال آن ویدئویی را که برای معرفی ایده ساخته بودند، در شبکههای اجتماعی پخش کردند. بیش از سه برابر رقمی که برای راهاندازی ایده تخمین زده بودند، یعنی 500 هزار دلار جمع شد و گسترش خبر در رسانههای دیگر در نهایت 2.3 میلیون دلار نصیب کامرون کرد. استفاده از این روش، پول زیادی نصیب ایده کرد و باعث شد کارها سرعت گیرد، اما مشکل این بود که برنامهریزی مثل آنچه با یک سایت جمعآوری اعانه حاصل میشود، پیش نمیرفت.
پول مورد نیاز جمعآوری شده بود، اما تولید انبوه لاکیتران همچنان با یک چالش جدی مواجه بود. کامرون دوست داشت تولید در آمریکا صورت بگیرد، اما گردآوری تمام قطعههای مورد نیاز و سر هم کردن آنها در یک مکان و همچنین دستمزدهای کارگران، این کار را تقریبا غیرممکن کرد. به همین دلیل او عازم چین شد تا در آنجا تولیدکننده خود را بیابد.
پس از تولید انبوه لاکیتران استفاده از قدرت شبکههای اجتماعی کمک شایانی به پیشبرد پروژه کرد. آنها به خریداران اولیه، شماره ویژهای با عنوان شماره حمایتکننده دادند و از آنها خواستند شماره خود را در شبکه اجتماعی توئیتر به اشتراک بگذارند. این کار باعث تعداد زیادی توئیت در این شبکه شد که در آن افراد شماره خود را به دیگران اعلام میکردند. همه این راهها در کنار حمایت رسانهای، کمک کرد لاکیتران بیشتر بین مردم شناخته شود.
آینده
اکنون لاکیتران به شرکت نسبتا بزرگی تبدیل شده که مراحل اولیه تاسیس را پشت سر گذاشته و روی اصلاح نسخههای بعدی محصول فعالیت میکند. توصیه کامرون به کارآفرینهای جوان استفاده از پلتفرمهای متن باز و فعالیت در حوزه سختافزار است.
لاکیتران چیست؟
لاکیتران یک گجت جمعوجور به اندازه تلفنهمراه است که روی دستگیره در نصب میشود. این قفل بهگونهای ساخته شده که بتوان از آن روی هر نوع دری استفاده کرد. باتری لاکیتران میتواند تا شش ماه دوام بیاورد، پیش از تمام شدن نیز اخطاری را برای کاربر ارسال میکند. درون قفل از بلوتوث کممصرف همراه با ارتباط وای - فای استفاده شده که دو نوع کاربری را در اختیار مصرفکننده قرار میدهد. شخص میتواند اپلیکیشن مخصوص لاکیتران را روی تلفن همراه خود نصب کند تا با نزدیک شدن به در فقط با لمس تلفن، قفل را باز کند یا از راه دور به کمک اینترنت این کار را انجام دهد.
با اپلیکیشن این قفل که برای هر دو سیستمعامل اندروید و آی.او.اس تهیه شده، میتوان کلید مجازی برای دوستان و اعضای خانواده بهاشتراکگذاشت و همچنین از باز و بسته شدن در مطلع شد. تاکنون نمونههای متعددی قفل هوشمند ساخته شده است، اما میتوان این محصول را یکی از موفقترین نمونههایی توصیف کرد که توانسته از لحاظ تجاری و کسب سهم چشمگیری از بازار موفق باشد.