این روزها ایدههای زیادی در حوزه فناوری مطرح میشود که درصد بالایی از آنها شامل اپلیکیشن و نرمافزار میشود. اپلیکیشنهای جدیدی که محصول ایدههای جدید است، روی تلفن هوشمند نصب میشود تا تلفن همراه را بیشتر از قبل کاربردی کند.
به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ این روزها ایدههای زیادی در حوزه فناوری مطرح میشود که درصد بالایی از آنها شامل اپلیکیشن و نرمافزار میشود. اپلیکیشنهای جدیدی که محصول ایدههای جدید است، روی تلفن هوشمند نصب میشود تا تلفن همراه را بیشتر از قبل کاربردی کند. کمی مطالعه و جستجو این قضیه را آشکار میکند که ایدهپردازی در حوزه نرمافزار بسیار، اما در بخش سختافزار کم است.
این روزها ایدههای زیادی در حوزه فناوری مطرح میشود که درصد بالایی از آنها شامل اپلیکیشن و نرمافزار میشود. اپلیکیشنهای جدیدی که محصول ایدههای جدید است، روی تلفن هوشمند نصب میشود تا تلفن همراه را بیشتر از قبل کاربردی کند. کمی مطالعه و جستجو این قضیه را آشکار میکند که ایدهپردازی در حوزه نرمافزار بسیار، اما در بخش سختافزار کم است. گرچه سعی میکنیم در کیوسک تلاش، ایدههای جذاب را که به ساخت یک سختافزار منجر شده معرفی کنیم، ولی نمیتوان وفور ایدههای نرمافزاری را کتمان کرد. این هفته سراغ استفن لِیک رفتهایم که معتقد است کار روی ایدههای نرمافزاری آسان است و هر کسی سراغ یک اختراع فیزیکی نمیرود.
ایده استفن کودکی زبر و زرنگ بود که از همان کودکی به کسب و کار فکر میکرد. 13 سال بیشتر نداشت که کاری برای خودش راه انداخت؛ او جلوی رایانه مینشست و سایتهای مختلف را جستجو میکرد تا قطعات مورد نیاز برای ساخت سیستمهای کنترل از راه دور را با ارزانترین قیمت بخرد. بعد در انبار خانهشان آنها را سرهم میکرد و از طریق فروشگاههای اینترنتی به مشتریهایی در سراسر جهان میفروخت. همین کار باعث شد روحیه کارآفرینی و تاسیس شرکت در ذاتش نهادینه شود و وقتی دانشجو شد بهصورت جدی به فکر کار روی یک ایده افتاد. او همراه دو نفر از همکلاسیهایش که آشنایی پنجساله با آنها داشت، به صورت جدی در زمینه فناوریهای پوشیدنی تحقیق و کار کردند و به نتایج جالبی دست یافتند. آنها میدانستند آینده از آن این فناوری است، اما معتقد بودند هنوز راهکار مناسبی برای فناوری پوشیدنی ابداع نشده است. با این تفکر از دید استفن و دوستانش ابداعاتی نظیر گوگلگلس یا دستیارهای صوتی آن چیزی نبود که دنبالش بودند. یک روز استفن و دوستانش در حال بحث بودند که یکی از آنها ایدهای را مطرح کرد؛ او گفت با اطلاعاتی که داریم میتوانیم نرمافزاری بسازیم تا بهعنوان یک ورودی اطلاعات به رایانه عمل کند. استفن گفت چنین چیزی قبلا ساخته شده و حتی سختافزاری همچون گوگلگلس هم ابداع شده که میتوان با کمک آن تلفن هوشمند را کنترل کرد. همچنین کنترلرهایی مانند کینکت نیز چند سال است که طراحی شده است. استفن به این نکته اشاره کرد که همه این فناوریها ساخته شده اما نتوانستهاند به بخشی از زندگی روزمره تبدیل و به معنای واقعی کلمه کاربردی شوند. همان لحظه ایده جالبی به ذهن استفن رسید؛ او گفت اگر گجتی بسازیم که بتواند حرکات بدن فرد را به دستور در رایانه بدل کند، آن وقت چیزی کاملا کاربردی ساختهایم. در نهایت ایده به اینجا ختم شد که گجتی هوشمند به شکل یک بازوبند بسازند که شخص با بستن آن و تکان دادن دستهایش دستورات مختلفی را برای ماشین بفرستد. نام آن را هم گذاشتند؛ مایو (Myo).
تلاش استفن و تیمش از همان ابتدا خوششانس بودند، زیرا ایدهای داشتند که یک محصول قابل لمس بود. آنها خیلی زود توانستند از مرحله دشوار جذب سرمایه که مایه حیات یک ایده است، با موفقیت عبور کنند. چند سال اخیر آن قدر ایدههای حوزه نرمافزار زیاد شده که سرمایهگذارها اشتیاق خود را برای تزریق پول به استارتآپهای اینچنینی از دست دادهاند. به همین دلیل استفن و تیمش پیش هر سرمایهگذاری میرفتند، شیفته طرح آنها میشد. این موضوع باعث شد خیلی زود پول وارد کار شده و شرکتی کوچک برای مایو تاسیس شود. استفن و دوستانش بدون دغدغه بودجه تحقیقات، کار خود را آغاز کردند. نمونههای اولیه ساخته شد و زمان آن رسیده بود تا محصول را به مردم معرفی کنند. فلسفه استفن این بود که رابطهای صوتی همچون سیری اپل یا سرویس گوگل به صحبت کردن با دستگاه نیاز دارد، این کار در زندگی روزمره کمی عجیب و غریب به نظر میرسد. تصور کنید در اتوبوس و مترو هستید یا حین راه رفتن در خیابان یکسره بخواهید حرف بزنید، قطعا مورد توجه مردم قرار خواهید گرفت، اما ایده استفن یک بازوبند بود، گجتی که میتوان آن را بهآسانی به دست بست و تنها با تکان دادن دستها کارهایی را انجام داد.
استفن بر این باور بود محصولشان میتواند غوغا به پا کند و خوشبختانه او جزو معدود افرادی است که نقشههایش درست از آب درآمد. با نمونههای اولیهای که از مایو ساخته بودند، یک ویدئوی جذاب تهیه کردند که کاربردهای جالب این گجت را به تصویر میکشید. سپس آن را در شبکههای اجتماعی و اینترنت پخش کردند، نتیجه غیرقابل باور بود، استقبالی بینظیر از مایو شد.
شرکت استفن به مرحلهای رسید که فروش اولیه مایو را آغاز کرد. او با هوشمندی از قدرت شبکههای اجتماعی استفاده کرد؛ تنها چند ساعت مانده تا آغاز فروش، از خریداران اولیه خواسته شد شمارهای را که برای صف مشتریها از سوی سایت تعیین شده بود در توئیتر توییت کنند. این کار باعث شد شماره صف خرید مایو به یکی از توئیتهای رایج توئیتر در هفته اول فروش تبدیل شود. برخلاف چالشهایی که بیشتر استارتآپها با آن مواجه میشوند، استفان به لطف سرمایهگذاران و حمایتکنندگانش مشکل عمدهای در مرحله تولید نداشت. بزرگترین چالش واقعی او زمانی بود که سفارش این محصول بسیار بیشتر از آن چیزی شد که تصورش را میکردند.
آینده اکنون ایده استفن به یک شرکت بزرگ تبدیل شده و کارمندان زیادی دارد. او معتقد است بهترین روش برای موفقیت، گوش دادن به مشورتهای اهل فن و کسانی است که از شما جلوتر هستند. استفن میگوید تعداد زیادی انسان باهوش و بااستعداد وجود دارد که میتوان از نظرات آنها استفاده کرد. همچنین توصیه او به کارآفرینهای جوان این است که فقط دنبال پول و تاسیس شرکت نباشند. بهگفته، او ، افراد موفق در حوزه کارآفرینی آنهایی بودهاند که هدفشان فقط حل یک مشکل و رسیدن به ایدهای بوده که در سر داشتهاند.
Myo چیست؟ مایو یک بازوبند هوشمند است که مانند کش دور بازو قرار میگیرد و با بلوتوث به رایانه یا تلفن هوشمند متصل میشود. درون این بازوبند پردازنده و حسگرهای ویژهای به کار رفته که قادر است حرکات و چرخش دست را در جهتهای مختلف دریافت و پردازش کرده و آنها را به سیگنالهایی برای انجام کاری خاص تبدیل کند. برای مثال میتوان مایو را به رایانه وصل کرد، ویدئوها را با یک حرکت عقب و جلو کرد، اسلایدها را در یک جلسه عوض کرد، در بازیهای اکشن بدون نیاز بهوسیله اضافی کاراکتر بازی را کنترل کرد. غیر از این کارها میتوان با مایو کنترل پهپاد یا ماشین کنترلی را در دست گرفت. این بازوبند که فقط 93 گرم وزن دارد، با قابلیت ارتجاعی خود به دور هر بازویی بسته میشود و با شارژ پر یک روز کامل را دوام میآورد و میتواند به هر وسیلهای که بلوتوث داشته باشد وصل شود.