سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

"ابراهیمی دینانی" در برنامه"معرفت" مطرح کرد

ابونصر فارابی احیاگر فلسفه افلاطون و ارسطو است

دکتر "غلام‌حسین ابراهیمی دینانی" در برنامه "معرفت" گفت: فارابی به عنوان دریچه ورود فلسفه یونان به جهان اسلام احیاگر فلسفه افلاطونی و ارسطویی است.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران، برنامه"معرفت" شبکه چهار سیما شب گذشته 22 فروردین ماه با حضور"دکتر غلام‌حسین ابراهیمی دینانی" استاد دانشگاه به روی آنتن رفت.

اسماعیل منصوری لاریجانی استاد دانشگاه و مجری برنامه"معرفت" گفت: در محضر گلستان اندیشه حکیم ابونصر فارابی هستیم. در جلسه گذشته این مطرح شد که فارابی احیاگر فلسفه ارسطویی و افلاطونی است.

در واقع دو نگاه به این اندیشه وجود دارد. یکی این‌که فارابی باعث شده که اندیشه یونانی وارد جهان اسلام شود و او را به ضرر دین و دین‌داری و دیانت ارزیابی می‌کنند.

وی افزود: نگاه دیگر این است که فارابی در کتاب جامع‌الحکمه اندیشه ارسطو و افلاطون را در کنار هم قرار داده و احیا کرده است.

منصوری لاریجانی ادامه داد: وقتی فارابی فلسفه معرفت شناسی را بیان می‌کند، علاوه بر فکر باید جامعه و کشور را نظام‌مند کند و از این منظر وارد فلسفه سیاسی و اجتماعی هم می‌شود.

ابراهیمی دینانی در خصوص سخنان مجری برنامه بیان کرد: ابونصر فارابی فیلسوف بزرگ بین ارسطو و افلاطون داوری کرده و با فلسفه یونان آشنا بوده است.

وی افزود: درست است که فیلسوفان با فلسفه یونان از طریق ترجمه آشنا شدند ولی هیچ‌کدام به ابونصر فارابی و نه ابن‌سینا و نه فیلسوفان بعدی در چهارچوب اندیشه‌های ارسطو و افلاطون باقی نماندند، بلکه خود آن‌ها فیلسوفانی بودند که فکر و سخن خود را تازه کردند.

این استاد دانشگاه ضمن اشاره به این مطلب که هر فیلسوفی باید با فیلسوفان گذشته آشنا باشد، اظهار داشت: ابونصر فارابی یک فیلسوف در جهان اسلام و فیلسوف مسلمان است.

فارابی یکی از بزرگترین فلاسفه مسلمان بوده و نخستین فیلسوف بزرگ نیز محسوب می‌شود، قبل از او نیز فیلسوفانی بودند اما به عظمت اندیشه‌های فارابی در جهان اسلام نداریم.

ابراهیمی دینانی تصریح کرد: برای فلسفه تعاریف زیادی بیان شده است اما فارابی در خصوص تعریف فلسفه می‌گوید، فیلسوف کسی است که به ساماندهی فکر و اندیشه بپردازد و به این بسنده نکند.

وی ادامه داد: فیلسوف کسی  است که فکر را سامان ‌می‌دهد و درباره عالم هستی،‌ نظام فکری پیدا می‌کند و نه تنها این تفکر در عالم هستی باقی می‌ماند بلکه این فکر فلسفی در جامعه می‌‌آید و اداره امور اجتماع را نیز به عهده می‌گیرد.

ابراهیمی دینانی در ادامه گفت: فلسفه‌ای که به جامعه ورود پیدا نکند در واقع کار خود را انجام نداده، درست است که فلسفه به‌طور مستقیم در جامعه نیست اما فلسفه‌ای که در پشت فکر و انتخاب کسانی که جامعه را اداره می‌کنند، هست.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: در واقع فلسفه نامرئی کار می‌کند، بیشتر مردم از فلسفه خوششان نمی‌آید، زیرا فلسفه سخت است و نیاز به تفکر عمیق دارد و از تأثیر فلسفه بر روی جامعه‌‌ بی‌اطلاع هستند؛ در واقع مردم نمی‌دانند که فلسفه به‌طور نامرئی در همه‌جا هست و همه آثار سرانجام فکر فلسفی منتهی می‌شود.

ابراهیمی دینانی اظهار داشت: من در بیان تعریف فارابی از فلسفه این مطلب را بیان می‌کنم که وی گفت "فلسفه تذکر و سامان دادن به تفکر است،" فلسفه هم تفکر و هم تذکر محسوب می‌شود.

تذکر از باب "تفعل" از "ذکر" بوده و معنی لغوی ذکر"یادآوری" است و "تذکر"یعنی "یادآوری کردن" است.

وی افزود: تذکر واقعی به یاد آوردن دورترین و غیرقابل دسترس‌ترین چیزها است.

حق تعالی و هستی دورترین چیز و در عین حال نزدیک‌ترین است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: تذکر بدون تفکر نمی‌شود، باید اصل را بیاد بیاوریم تا فکرمان اصیل باشد.

فکری اصیل بوده که براساس ذکر باشد و ذکری اصیل است که دوردست‌ترین چیز(زبان‌هستی) را به یاد بیاورد.

پس کسی اهل تفکر بوده که، به مبنای اصلی بیندیشد یعنی به آغاز هستی برود.

بنابراین تفکر در بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین مسائل هستی است.

ابراهیمی دینانی ضمن اشاره به این نکته که برای تفکر و تذکر، شنیدن لازم است، تصریح کرد: فلاسفه، بزرگان و حکما شنیدن را این‌گونه تعریف می‌کنند که شنیدن آن چیزی است که شما کلام غیب را بشنوید قبل از این‌که با کلام خودت آغشته شود، یعنی این‌که فکر دیگری که می‌شنویم قبل از این‌که آن را با فکر خودمان آغشته کنیم بشنویم و بعد پاسخ دهیم.

این تذکر و تفکر است و فیلسوف باید گوش شنیدن داشته باشد.

وی ادامه داد: صدای فکر را بشنوید و بعد در مقام مقایسه با فکر خودتان مقایسه کنید و این همان تفکر و تذکری است که فارابی می‌گوید.

ابراهیمی دینانی بیان کرد: تفکر و تذکری که فارابی می‌گوید، تفکر با کلام گفتاری و نوشتاری است.

ما فکر می‌کنیم که کلمات مثل یک خمره پر هستند، اما آن‌ها همانند یک چاه هستند که هر چه آب از آن بکشیم باز هم آب دارد.

وی ادامه داد: تفکر در کلمه ظهور می‌کند یعنی باطن کلمه فکر بوده و حالا ظهور و بسط پیدا می‌کند.

منصوری لاریجانی گفت: فارابی در کتاب جامعة الحکمت می‌گوید من از آن جهت"افلاطون" را فیلسوف می‌دانم چرا که من را به تذکر می‌برد و ارسطو را از آن‌جهت فیلسوف ‌می‌دانم که من را به چگونه اندیشیدن می‌برد که به چه بیندیشیم.

ابراهیمی دینانی تصریح کرد: در دنیای امروز تفکر خالی از تذکر است، یعنی زودگذر بوده ولی بازگشت به اصل ندارد.

وی افزود: تفکر اصیل برای فلسفه است و اگر فلسفه از پشت علوم برود، تهی می‌شود.

امروز یکی از رشته‌های مهم فلسفه علم است، یعنی در فلسفه علم می‌خواهد بگوید که جایگاه علم کجاست.

منصوری لاریجانی تصریح کرد: برهانی که از نور رب اضافه نشود، انسان را به جایی نمی‌رساند.

ابراهیمی دینانی افزود: این سخن فارابی تفکر همراه با تذکر بوده و اگر تذکر نباشد تفکر تهی است.

منصوری لاریجانی تصریح کرد: این تعریفی که فارابی از فلسفه گفته به بسیاری از شبهات و تردیدهای امروز هم پاسخ داده است.

بعضی امروز می‌گویند که فلسفه دینی و فلسفه اسلامی نداریم.

در حالی که عده‌ای هم ابونصر فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی می‌دانند.

این تعریف نشان می‌دهد که رسالت یک فیلسوف چقدر است.

وی ادامه داد: اگر جوهره‌ی نظام‌های سیاسی و اجتماعی حکمت نباشد، فایده ندارد.

اما امروز می‌بینیم که رویکرد نظام‌های دموکراسی در غرب همین است که با تفکر فلسفی و نظام‌های تهی از حکمت بستیزد، و این چه فاجعه‌ای می‌تواند در جهان داشته باشد.

ابراهیمی‌دینانی عنوان کرد: رسالت علم امروز این است که غلبه بر طبیعت پیدا کند. وقتی که هر انسانی از اول قصد غلبه بر طبیعت داشته باشد، بدون خشونت نمی‌شود. قصد غلبه بدون خشونت امکان‌پذیر نیست. متأسفانه امروز بشر قصد غلبه دارد و تا زمان‌که در این فکر باشد، ذکر در آن نیست. این استاد دانشگاه افزود: وقتی این فکر می‌تواند تأثیر داشته باشد که با ذکر همراه باشد یعنی به اصل برگردد و اصل حضرت حق است. آن‌جا که رحمت، صلح، یگانگی و وحدت است، آن‌وقت قصد غلبه برداشته می‌شود. فکری که توأم با ذکر شد عالم را سامان می‌دهد.

وی ضمن اشاره به این مطلب که فیلسوف باید با تاریخ فلسفه آشنا باشد، اظهار داشت: ما فکر می‌کنیم که تاریخ یک زمان تهی است که حوادث را در آن می‌ِریزند،این فکر اشتباهی است، ما زمان بدون حادثه نداریم.

آگاهی به زمان، آگاهی به حوادث زمان محسوب می‌شود و حوادث زمان نتیجه تفکر است.

دینانی ادامه داد:اگر تاریخ را به یک دایره تشبیه کنیم مرکز آن تفکر است. اگر کسی با مرکز دایره تاریخ نسبت نداشته باشد. خارج از تاریخ بوده و یا در حاشیه تاریخ قرار دارد.

بنابراین تاریخ براساس تفکر بوده و تفکر همان فلسفه است.

وی افزود: ابونصرفارابی وقتی می‌گوید که تفکر و تذکر اساس تاریخ  است، آن‌وقت تاریخ حوادث را می‌سازد و حوادث را می‌سارد و حوادث بدون اجتماع نیست.

این استاد دانشگاه بیان کرد: بعضی افراد می‌‌گویند که افلاطون منکر دموکراسی بوده، این حرف اشتباهی است. دموکراسی افلاطون با دموکراسی امروز تفاوت دارد، دموکراسی امروز مجلس، پارلمان و نظام دارد اما دموکراسی زمان افلاطون در آن قانون وضع نشده است.

ابراهیمی دینانی تصریح کرد: افلاطون با دموکراسی به معنی امروز کلمه مخالف نبوده، او طرفدار تفکر است و تفکر را اساس تاریخ می‌داند.

منصوری لاریجانی گفت: پس نتیجه می‌گیریم که فلسفه از نگاه فارابی مبتنی بر سه ویژگی است؛

اول مبتنی بر تذکر است یعنی آغاز، دوم روشمند بودن یعنی حکمت و سوم ما را به انجام می‌رساند که آن حق تعالی است.

به تعبیر شما اگر این سه کج و مبهم باشد، انسان به توهم می‌رود.

ابراهیمی دینانی ضمن اشاره به این مطلب که فکر گشاینده راه است، افزود: کسانس که با فلسفه مخالفند، فکر می‌کنند که فلسفه یک قول است. فلسفه یعنی تفکر و از لفظ و کلمه یونانی آمده یعنی محب حکمت و کسی که حکمت را دوست دارد.متأسفانه مردم نمی‌دانند که تفکر چیست و با آن مخالفت می‌‌کنند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: انسان دشمن چیزی است که نمی‌داند، درحالی که تفکر فلسفه، تفکر اصیل و راه‌گشا است.

وی اظهار داشت: کسانی‌که ضد فلسفه هستند،حرف رایجی دارند که می‌گویند اگر فلاسفه چیزی می‌فهمیدند این همه با هم اختلاف نداشتند.

اگر اختلاف در فکر نباشد، تعالی رخ نمی‌داد.

ولی با این حال با هم دوست هستند. این استاد دانشگاه تصریح کرد: فلسفه هم مثل هرچیز دیگری ممکن است، بیمار شود، تفکر اصیل بیمار نیست ولی در معرض ابتلا به بیماری هست، بعضی از فیلسوفان بیماری فکری دارند.

منصوری لاریجانی خطاب به ابراهیمی دینانی بیان کرد: استاد شما سؤال خوبی را مطرح کردید که فرق بین تفلسف و فیلسوف چیست، تفلسف را یک جریان حاکم فکری بر جامعه می‌دانید که فیلسوف ممکن است خود را در این راه قرار دهد و ممکن است که قرار ندهد. فرآیند و شاخصه‌های تفلسف را چه می‌دانید؟ ابراهیمی دینانی افزود: ما تصور می‌کنیم که فکر به ما داده می‌شود. چون نیک بنگریم ما به فکر داده می‌شویم. در واقع وقتی که بچه‌ها زبان باز می‌کنن، سؤالات آن‌ها فلسفی است.وی اظهار داشت: ما به فکر داده می‌شویم و فکر به ما داده نمی‌شود. ما به این مسائل کمتر توجه می‌‌کنیم. فکر باید اصول و اساس داشته باشد. این استاد دانشگاه گفت: بنیادی‌ترین اصل هستی آگاهی مطلق وحق تعالی است و اگر او را فراموش کنیم فکر ما تهی می‌شود، و این چیزی است که متأسفانه بسیاری از اشخاص در غفلت به سر می‌برند. ابراهیمی دینانی بیان کرد: به هیچ حیوانی اگر درنده باشد، مفسد نمی‌گوییم، اما انسان مفسد داریم. چون حیوانات فکر ندارند مفسد نیستند اما انسان که اصل تفکر بوده و باید تفکر نیز داشته باشد، اگر براساس تفکر حرکت نکرد مفسد می‌شود و از مسیر فکر خارج می‌شود.

منصوری لاریجانی خاطرنشان کرد: نتیجه می‌گیریم که پس ما باید همه فیلسوفی کنیم و به فکر آغاز و انجام باشیم.


انتهای پیام/ اس
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.