سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماموستا "بياني" از زندان ساواک تا شهادت در نماز به دست کومله‌ها

روحاني بود اما بعد از انقلاب به جاي لباس روحانيت لباس سپاه پاسداران به تن کرد و شد حافظ آب و خاک.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در زبان کردي به روحانيون مجتهد اهل سنت مي گويند ماموستا.شهيد محي الدين بياني هم ماموستايي اهل سنندج بود.گروهک کومله بارها به او تاخته بود و او را خائن مي دانست.

اما فشارها و تهديدهاي اين گروهک ضد انقلاب تاثيري بر خط و مشي فکري شهيد محي الدين بياني نگذاشت تا اين که سرانجام در شب عاشوراي سال 65در سن 45سالگي و با داشتن 7 فرزند به دست گروهک هاي ضد انقلاب و در حال اقامه نماز به شهادت رسيد.

«شهاب» کوچکترين فرزند شهيد بياني است و با آن که در زمان شهادت پدر دو سال بيشتر نداشته است با آن چنان آب و تابي از خصايص اخلاقي پدر و اعتقاداتش براي پايبندي به اسلام و جمهوري اسلامي تعريف مي کند که گويي سال ها با پدر زندگي کرده است.

شهاب بياني فرزند 30 ساله شهيد محي الدين بياني را در يکي از ادارات دولتي شهر سنندج ملاقات کردم.جواني که با افتخار زندگي پدر را برايمان بازخواني کرد و از غيرت پدري گفت که غيرت مندي اش نه تنها براي خانواده بلکه براي تمام هم ميهنانش بوده است.

او پدر شهيدش را در چند کلام اين گونه معرفي مي کند: ماموستاي شهيدي که پيش از انقلاب به جرم مبارزه سياسي 18ماه به زندان ساواک رفت و بعد از انقلاب سپاهي شد.ثمرات وجودش در سپاه سنندج باعث شد تا سرانجام گروهک ضاله کومله او را در شب عاشوراي سال 65در حال اقامه نماز به مسلخ ببرند و پيشوند شهيد براي هميشه پشت نام محي الدين بياني جاي گيرد.

فرزند شهيد بياني در باره فعاليت هاي پدر و نحوه پيوستنش به انقلاب اسلامي مي گويد:پدرم اول شهريور ماه سال 1320 در شهر سنندج متولد شد.

او که از خانواده اي متدين بود تحصيل در راه دين را برگزيد و لباس روحانيت به تن کرد.پدر در دهه 50 با آموزه هاي امام خميني (ره)آشنا شد و به جرم فعاليت سياسي و تبليغ آموزه هاي امام خميني(ره) 18ماهي را در زندان ساواک کرمانشاه گذراند.پدر که نقش مهمي در مبارزات مردم با رژيم طاغوت در شهر سنندج داشت با پيروزي انقلاب در کنار ديگر مردم متعهد به انقلاب به تامين نظم و امنيت شهر پرداخت و پس از تاسيس سپاه پاسداران به عضويت اين نهاد انقلابي در آمد. او در کنار فعاليت هاي نظامي در سپاه به تدريس قرآن نيز پرداخت.

شهيد محي الدين بياني فرماندهي يکي از گردان هاي سپاه سنندج را برعهده داشته و در طول سال هاي پس از انقلاب به دليل ضرباتي که به گروهک هاي ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله وارد کرده بود بارها از سوي اين عناصر مورد تهديد قرار گرفته بوداما شهيد ثابت قدم تر از هميشه به جهاد با آنان ادامه داد....

شهاب نحوه شهادت پدر را بر اساس آنچه از مادرش شنيده است اين گونه روايت مي کند:بيست و ششم شهريور ماه سال 65 وقتي پدر در منزل درحال اقامه نماز بودند اعضاي گروهک کومله به خانه حمله ور مي شوند و او را در حالي که در حال اقامه نماز بود مورد اصابت گلوله قرار مي دهند.پدر با آن که زخمي شده بود با حرکت سر از آن ها مي خواهد اجازه دهند سلام نمازش را بدهد و بعد به شهادت برسانندش اما آن ها حتي اين فرصت را هم به او نمي دهند و ناجوانمردانه با بدني زخمي به آشپزخانه مي برندش و در مقابل چشمان همسر و فرزندانش او را به طرز فجيعي به شهادت مي رسانند.

او در ادامه مي گويد:شايد باورتان نشود اما در همه اين سال ها چيزهايي از اطرافيان و نزديکان پدر شنيده ام که به جرات مي توانم بگويم او اعجوبه زمان خود بود.او که يک روحاني کرد اهل سنت بود با هر شخصي و در هر سن و سال و شغلي که مواجه مي شد او را مجذوب خود مي کرد.خوشرويي و غيرتمندي شاخصه اصلي شهيد بياني بود و همه اطرافيان او را به اخلاق نيکو و غيرتمندي مي شناختند. غيرت او فقط براي اعضاي خانواده خودش نبود بلکه نسبت به تمامي مردم و خاک کشورش غيرت داشت و نمي توانست زورگويي کسي عليه ديگري را تحمل کند.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.