به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، از چندي پيش ماجراهايي از روستاهاي بجنورد از قول مردم نقل مي شد مبني بر اين که افرادي شبانه به خانه هاي مردم روستا مي روند اما سرقتي انجام نمي دهند. اين مسئله باعث ايجاد ترس در مردم اين منطقه شده بود.
افرادي که از نزديک، لحظاتی اين مجرمان را ديده بودند، ادعا مي کردند آن ها مثل عنکبوت از ديوار بالا و روي پشت بام ها راه مي روند. هر شب تعدادي از اهالي روستا به مأموران اطلاع مي دادند که اين افراد را مشاهده کرده اند؛ از اين رو مأموران به طور نامحسوس با همکاري مردم روستا گشت هاي شبانه را براي شناسايي و دستگيري اين افراد آغاز کردند.
تحقيقات مأموران ادامه داشت تا اين که يکي از اهالي، چهره يکي از مردان عنکبوتي را که به منزلش وارد شده بود شناسايي کرد و اين موضوع را به اطلاع مأموران رساند. مأموران با انجام يک سري اقدامات پليسي موفق شدند آن متهم را دستگير کنند.متهم در مراحل بازجويي منکر هر گونه دخالت در ناامني منطقه شد اما در نهايت وقتي در مقابل مستندات و مدارک پليس قرار گرفت لب به اعتراف گشود و افرادي را که با او در اين ناامني ها حضور داشتند معرفي کرد.
پليس در اقدامي غافلگيرانه، ديگر اعضاي باند عنکبوت را دستگير کرد و آنان نيز به جرم خود اعتراف کردند. با دستگيري اين افراد ماجراي ناامني روستاي ملکش و برخی مناطق اطراف و ورود شبانه به منازل شهروندان خاتمه يافت.
تعدادي از شاکيان که در مقابل ورودي پاسگاه مرکزي ملکش ايستاده بودند، در گفت وگو با خبرنگار خراسان ماجرا را اين چنين بيان کردند: از 15 فروردين امسال شاهد ورود اين افراد به منازلمان بوديم؛ به همين دليل مردم روستا احساس ناامني و ترس مي کردند.يکي از شاکيان با اشاره به ماجراي شبي که اين افراد به داخل خانه اش آمده بودند، گفت: وقتي ساعت 3 و نيم صبح از خواب بيدار شدم، فرد سياه پوشي را بالاي سر دخترم ديدم که ايستاده بود اما هنگامي که به سمتش رفتم پا به فرار گذاشت.
وي ادامه داد: با توجه به اين که فضاي خانه تاريک بود چهره فرد را شناسايي نکردم و با سر و صدا از همسايه ها کمک خواستم.يکي ديگر از شاکيان که بسيار ناراحت بود، گفت: هيچ وقت فکر نمي کرديم تعدادي از جوانان اين روستا عامل اين همه ناامني باشند.وي گفت: شب با صداي راه رفتن فردي روي پشت بام از خواب بيدار شدم و وقتي بيرون آمدم فردي را که روي پشت بام خانه در حال راه رفتن بود مشاهده کردم که با سروصداي من پا به فرار گذاشت.
با جوان 22 ساله اي که دستانش با دستبند سرد قانون بسته شده بود، در گوشه راهروي پاسگاه به گفت وگو نشستم. او که به اتهام ناامني دستگير شده است، ماجراي مردان عنکبوتي را تعريف کرد و گفت: به خانه هاي مردم مي رفتيم و دست به اقدامات مجرمانه خود مي زديم.وي که مدعي بود فقط جلوي در حياط به عنوان نگهبان مي ايستاد، اظهار داشت: با تهديد سرکرده اين باند در 5 سري از اين ماجراها شرکت کردم.
اين متهم افزود: از اين که مردم به ما «مرد عنکبوتي» مي گفتند، لذت مي برديم. ما به منازل افرادي مي رفتيم که سرکرده ما با آن ها خصومت داشت.
اين متهم که از کارهايش اظهار ندامت مي کرد، گفت: بعضي اوقات تصميم مي گرفتم، به پليس مراجعه کنم اما از تهديد سرکرده که از او دستور مي گرفتيم، مي ترسيدم.