وقتي از سپاه برای عرض تسليت به منزلمان آمدند، يكی از مسئولان می گفت ايشان چطور با سه فرزند اجازه رفتن گرفته. گويا مهدی در كپی شناسنامهاش دست برده بود.
۹ ساله بود که پدرش شهید شد و ۱۱ ساله بود که خبر شهادت برادرش رسید. با فرهنگ جهاد و شهادت از کودکی خو گرفته بود. همین انس گرفتن با فرهنگ مقاومت بود که باعث شد در سن ۴۰ سالگی پا در میدان نبرد بگذارد و جانبازی این میدان نصیبش شود.
به آقا گفتم: خیلی آرزو داشتم که دخترم را بغل شما بدهم و در گوش او اذان بگویید، چون بچهام بعد از شهادت پدرش به دنیا آمده، هرچند که دیر شده ولی باز هم دوست دارم. آقا گفتند که "نه، دیر نشده". حسم قابل وصف کردن نیست، چون فقط اشک میریختم.