در روزهای اولیه با احتیاط و مخفیانه و دورازچشم دژخیمان بعثی سوگواری انجام میشد. میخواستیم همان اول بسمالله جنگ و دعوا را شروع نکنیم و در روز عاشورا و تاسوعا از عرض ادب به سالار شهیدان محروم نشویم.
سرباز تا نشانی منزلم را شنید، سرخ شد و سیلی محکمی به گوشم زد. عرق صورتم دست درشتش را حسابی به صورتم چسباند و رها کرد. گیج شده بودم. چرا باید کتک میخوردم؟