۴۲ سال پیش پلنگ صورتی در کارتون پرطرفدار خود از اردک ماجرا جویی میزبانی میکند که از سفر دور دنیا برگشته و روی چمدانش از بین کشورهایی که رفته، نام «ایران» نیز خودنمایی میکند.
مهم ترین عناوین خبری گروه "علمي" که در روز پنجشنبه منتشر شده است موضوعاتي چون:
ماجرا ی صفهای طولانی آمبولانسهای اورژانس تهران در یکی از بیمارستانهای پایتخت/ گربهای که سر از اتاق عمل در آورد + فیلم، هیچ کشوری حق ندارد برای تحصیل دانشجویان ایرانی تبعیض قائل شود/مجلس پیگیر حقوق شهروندان ایرانی است و... است.
علیرضا منصوریان به همراه دوستش رضا شاهرودی در تمرینات پرسپولیس با مربیگری یورگن گده شرکت کردند اما گده منصوریان را نپذیرفت، به گفته خود منصوریان او در اوج ناامیدی به فکر سفر به ژاپن برای کار بود که یک شب امیر قلعه نویی با او تماس گرفت.
توافقات زیرپوستی تصمیم گیران حوزه سلامت در ابتدای شروع بکار دولت یازدهم، بر این بود که بیمه ها تجمیع شوند و مدیریت آنها نیز یکسان باشد تا شاید مشکلات "درمان" و "بیمه" که سالهای سال است گریبان حوزه سلامت را گرفته، رنگ ببازد. اما با گذشت یک سال از عمر دولت، وزیر بهداشت از بیمه ها گلایه دارد و در مقابل وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از ادغام نشدن بیمه ها به شدت حمایت می کند. در واقع، واکنشهای معنادار دو وزیر به موضوع ادغام بیمه ها، حاکی از این است که حوزه سلامت همچنان گرفتار حاشیه هاست. در این بین، بزرگترین سازمان بیمه ای کشور، بیش از سایر بیمه ها، ساز ناکوک می زند.
در عملیات والفجر یک در منطقه فکه وارد عملیات شدیم، در این عملیات از ناحیه کمر توسط تیرمستقیم دشمن مجروح و قطع نخاع شدم، پس از ساعاتی که اسیر شدیم دو سرباز عراقی هُلم دادند، از ماشین افتادم پائین و مهرههای کمرم هم شکست.
مانده بودم که او چطوری این کفش ها را حرکت می دهد. گفتم "حاجی!" گفت: "بله" گفتم "برو یکی از این کفش ها رو پات کن". گفت "این ها مال بسیجی هاست". یکی از دوستانش که همراه ما بود خندید، خیلی بهم برخورد.
امام زمان(عج) در هفدهم رمضان سال 393 هجری به حسنبن مثله جمکرانی دستور ساخت مسجدی را در جمکران میدهند که تا امروز میعادگاه عاشقان حضرت اباصالح المهدی(عج) است.
کلاس اول دبستان را ميخواندم که پدرم در یک تصادف رانندگی فوت كرد. مادرم مغازه نانوایی پدرم را با کمک داییام میچرخاند تا من و دو خواهر بزرگتر دوقلویم مینا و شیما كه ده سال اختلاف سني داشتيم، زندگي كنيم...
در یکی از سفرهایی که به روستاها میرفت، همراهش بودم. داخل ماشین هدیهای به من داد - اولین هدیهاش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم - خیلی خوشحال شدم و همانجا باز کردم و دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گلهای درشت.