نیما در خانهای که جای جای آن افیون و تاریکی موج میزد به دنیا آمد. به جای اینکه مانند بسیاری از بچهها بازی کند و کودکیهایش را در آرزوی پزشک شدن سپری کند، برای ترک اعتیاد روانه بیمارستان شده بود و حالا پس از طی شدن دوره درمان، روزهای سختی را در کنار خاله حنا مربی مهربانش میگذراند.