«از وقتی ازدواج کردهام حمایت و پشتیبانی شوهرم را احساس نکردم. چهار سال است که بار زندگی را به تنهایی به دوش میکشم. شوهرم مثل بچهها میماند و باید حواسم حتی به کارهای شخصی او هم باشد. برای همین از زندگی با او خسته شدم و طلاق میخواهم.»
زن دامپزشک که از دخالتهای مادرشوهر و خانواده همسرش در زندگیشان به تنگ آمده بود، بعد از 4 سال مهریهاش را به اجرا گذاشت تا شاید تلنگری به شوهرش بزند. مهریهای که 291 شمش طلای 10 گرمی سوئیسی بود.
دختر دانشآموز که به اصرار خانواده، در 17 سالگی و از پشت نیمکت کلاس پای سفره عقد نشانده شده و تن به ازدواج با پسرعمویش داده بود با گذشت پنج سال از عقد زودهنگام، روی نیمکت راهرو دادگاه خانواده نشست تا از زندانی که شوهرش برای او ساخته بود نجات پیدا کند.
روزنامه شرق در گزارشی به قلم ستوان یکم سمانه مهربانی.کارشناس معاونت اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ، سرگذشت یک زندگی تلخ را که با ازدواج اجباری آغاز و با خیانت و جنایت پایان شد،روایت کرده است.
برای «فرهاد» آمدن به دادگاه خانواده مثل یک خواب آشفته بود. از روزی که عاشق «لاله» شد تا همین دو سال پیش، حتی یک لحظه هم به این روزها فکر نکرده بود، چه رسد به اینکه مجبور به پرداخت مهریه 2500 سکهای باشد یا خانهاش را از دست بدهد.
اداره کل حقوقی قوهقضائیه درباره اینکه آیا صدور حکم به عدم اشتغال به تحصیل زوجه توسط دادگاه و به درخواست زوج، منطبق با موازین قانونی است یا خیر گفته است که برای منع افراد از تحصیل مقررهای وجود ندارد .