حاج قاسم میگفت: علی را فروخته بودند. او دو گوشی موبایل داشت. یکی را به عنوان نشان انداخته بود و با دیگری به زبان عربی پیام داده بود: فورا با من تماس بگیرید.
همسر یک شهید مدافع حرم گفت: حرفهای علی ته دلم را خالی کرد، ناگهان بچه از دستم با صورت روی زمین افتاد و بینیاش زخم شد. بدنم میلرزید، گفتم: علی از خدا نمیترسی آنقدر مرا اذیت میکنی؟