
باشگاه خبرنگاران جوان - چین در سالهای اخیر، با تقویت توان اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک خود، به یکی از بازیگران اصلی در نظم بینالمللی تبدیل شده است. تحلیل خواستهها و اهداف چین در این زمینه نیازمند بررسی ابعاد مختلف استراتژیهای خارجی این کشور و تعاملات آن با سایر بازیگران جهانی است. این گزارش به طور مفصل به اهداف چین در نظم بینالملل، از جمله خواستههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی پرداخته و نقش آن در تحول نظم جهانی را بررسی میکند.
چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، یکی از اهداف اصلی خود را تقویت موقعیت اقتصادیاش در سطح جهانی قرار داده است. این کشور از طریق طرحهایی مانند "یک کمربند، یک راه" (BRI) به دنبال ایجاد زیرساختهای جدید و توسعه تجارت جهانی است. پروژه BRI به عنوان یک شبکه عظیم از راههای حمل و نقل، زیرساختها و سرمایهگذاریها در آسیا، آفریقا، اروپا و دیگر مناطق، نقشی کلیدی در تحقق این هدف ایفا میکند. این طرح به چین امکان میدهد تا نفوذ اقتصادی خود را در کشورهای در حال توسعه گسترش دهد و مسیرهای جدیدی برای تجارت و انتقال کالا ایجاد کند.
علاوه بر این، چین خواهان اصلاح نهادهای اقتصادی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی است تا سهم بیشتری در تعیین قواعد و سیاستهای جهانی داشته باشد. پکن به دنبال ارتقاء یوان به عنوان ارز جهانی است و تلاشهایی برای افزایش استفاده از یوان در معاملات بینالمللی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و در همکاریهای تجاری با همسایگانش، دارد. این اقدامات به تقویت جایگاه چین در اقتصاد جهانی و کاهش وابستگی به دلار کمک میکند.
چین به دنبال یک نظم بینالمللی است که در آن قدرتهای بزرگ بهطور همزمان و بدون تسلط یک کشور خاص (خصوصاً ایالات متحده) نقش ایفا کنند. این هدف به وضوح در حمایت از مفاهیمی مانند چندجانبهگرایی و دفاع از سیستمهای بینالمللی در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا مشاهده میشود. چین در تلاش است تا جایگاه خود را به عنوان یک قدرت جهانی تثبیت کرده و در ساختارهای سیاسی جهانی از جمله شورای امنیت سازمان ملل، به نقش برجستهتری دست یابد.
چین همچنین از سیستمهای منطقهای مانند گروه ۲۰، سازمان همکاری شانگهای و بریکس برای تقویت نفوذ خود استفاده میکند. در این زمینه، پکن تلاش میکند تا بهطور فعال در تحولات سیاسی جهانی دخالت کند و مدلهای توسعه و حکمرانی خود را بهعنوان گزینهای جذاب برای کشورهای در حال توسعه ارائه دهد. یکی از ویژگیهای مهم سیاست خارجی چین، تاکید بر اصل "عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر" است که به این کشور امکان میدهد تا در تعاملات سیاسی با کشورهای مختلف، کمترین مقاومت را در پی داشته باشد.
چین بهطور فزایندهای در حال تقویت توان نظامی خود است تا بتواند منافع خود را در سطح جهانی تأمین کند. افزایش بودجه نظامی و توسعه فنآوریهای پیشرفته نظامی، به ویژه در زمینههای هوافضا، سایبری و زیردریاییهای هستهای، نشاندهنده عزم چین برای ایجاد یک نیروی نظامی قدرتمند است که قادر به مقابله با تهدیدات جهانی و حفظ امنیت کشور باشد.
چین همچنین به دنبال ایجاد یک محیط امن برای تحقق اهداف اقتصادی و استراتژیک خود در مناطق مختلف است. یکی از نمونههای مهم این امر، فعالیتهای نظامی چین در دریای چین جنوبی است، جایی که این کشور به دنبال اعمال حاکمیت خود بر مناطقی است که با مخالفت کشورهای همسایه مانند فیلیپین، ویتنام و مالزی مواجه است. چین در این منطقه از ساخت جزایر مصنوعی و استقرار تجهیزات نظامی برای تقویت موقعیت خود استفاده میکند.
علاوه بر این، چین در تلاش است تا امنیت اقتصادی و سیاسی خود را از طریق توافقهای امنیتی با کشورهای مختلف تقویت کند. این کشور در حال ایجاد و گسترش ائتلافها و همکاریهای دفاعی با کشورهای آسیایی و آفریقایی است تا از تهدیدات احتمالی در این مناطق جلوگیری کند.
چین بهعنوان یک قدرت نرم، در حال گسترش نفوذ فرهنگی و معرفی مدلهای حکمرانی خود به دنیا است. یکی از ابزارهای اصلی چین در این زمینه، استفاده از رسانهها، دانشگاهها و مراکز فرهنگی برای انتشار زبان و فرهنگ چینی است. این کشور از طریق راهاندازی مؤسسات کنفوسیوس در سراسر جهان به ترویج زبان و فرهنگ خود پرداخته و در تلاش است تا تصویر مثبتی از خود در جهان بسازد.
چین همچنین بهطور فزایندهای از فناوری برای تقویت موقعیت خود در عرصه جهانی استفاده میکند. این کشور در زمینههایی مانند ۵G، هوش مصنوعی و دادههای بزرگ به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافته است و از این فناوریها بهعنوان ابزاری برای ارتقای نفوذ خود در جوامع مختلف بهره میبرد.
مدل حکمرانی چین که ترکیبی از دولت مرکزی قوی و اقتصاد بازار است، بهعنوان یک الگوی موفق برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه معرفی میشود. پکن تلاش میکند تا این مدل را بهعنوان گزینهای جایگزین برای مدلهای لیبرال دموکراسی معرفی کند و به کشورهای مختلف پیشنهاد دهد که به جای پیروی از الگوهای غربی، میتوانند از حکمرانی چین بهعنوان یک گزینه مؤثر بهره ببرند.
چین بهطور مداوم در حال گسترش نفوذ خود در ابعاد مختلف استراتژیک است. این کشور نه تنها به دنبال تقویت موقعیت اقتصادی و سیاسی خود در سطح جهانی است، بلکه تلاش میکند تا یک نظم بینالمللی جدید ایجاد کند که در آن دیگر کشورها قادر باشند بدون سلطهپذیری از قدرتهای بزرگ، به توسعه و پیشرفت دست یابند. چین بهویژه از طریق ایجاد روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی جدید، از یکجانبهگرایی آمریکا فاصله گرفته و به سمت جهانی چندقطبی حرکت میکند.
در این راستا، چین بهطور جدی در حال طراحی آیندهای است که در آن، کشورهای مختلف بتوانند با همکاری و تعامل متقابل در برابر چالشهای جهانی ایستادگی کنند. این تحولات نشاندهنده این است که چین نه تنها بهدنبال تقویت جایگاه خود است، بلکه بهعنوان یک بازیگر فعال و تعیینکننده در نظم جهانی آینده عمل خواهد کرد.