در روزی پر از نور و شادی، دخترکان معصوم با چادر‌هایی سپید، در بزم جشن تکلیف گرد هم آمدند و با دل‌هایی پر از آرزو، عهدی نو با خالق آسمان بستند. 

دختران مسلمان در سن ۹ سالگی و پسران در سن ۱۵ سالگی به این مقام ارزنده می‌رسند. مقامی که بوی بندگی می‌دهد؛ یعنی با عطر اذان، بوی رمضان و هر عبادت دیگری باید در صدر و صف اول قرار گیرند تا به وظایف شرعی خویش به خوبی برسند.

 هر مسلمانی در برابر خداوند بلند مرتبه وظایفی برعهده دارد که از زمانی مقرر واجب می‌شود، یعنی از یک سن انجام آن واجب بوده و ترک آن گناه محسوب می‌شود.

فرشتگان سپیدپوش و پرواز در آسمان

با دخترم به این بزم شادی دعوت شده‌ام، جایی که فرشتگان سفیدپوش با تاج‌های گل بر سر، در انتظارند تا به خالق خود قول دهند که از این پس حق بندگی را به درستی به جای آورند. سالن آنقدر شلوغ است که جای سوزن انداختن نیست، شور و شوقی وصف‌نشدنی بر فضا حاکم است. دخترانی معصوم و زیبا با چادر‌هایی به سپیدی برف و سجاده در دست، در کنار مادرانی که قد و بالای دخترانشان را با عشق و افتخار می‌نگرند، به صف ایستاده‌اند.

مراسم با برگزاری نماز جماعت آغاز می‌شود، صدای دلنشین اذان در فضا طنین‌انداز می‌شود و همه با دل‌های پاک و نیت‌های خالص به سوی پروردگار خویش می‌شتابند. پس از نماز، دخترکان از زیر قرآن رد می‌شوند و با برف شادی بر سر، به صحنه می‌آیند و این لحظه را به یادگار می‌گذارند.

اجرای سرود و نمایش، رنگ و بویی خاص به این جشن می‌بخشد. مجری بذله‌گو با شوخی‌ها و لطیفه‌هایش، لبخند را بر لبان همه می‌نشاند و فضای جشن را پر از شادی و نشاط می‌کند. دخترکان با شور و شوق، در کنار هم به اجرای برنامه‌ها می‌پردازند و هر کدام در دل خود آرزو‌هایی بزرگ دارند.

در پایان مراسم، عکس‌های یادگاری به ثبت می‌رسد و سوگندنامه‌ای با دقت و احترام خوانده می‌شود و لوح‌های تقدیر به دخترکان اهدا می‌شود. این جشن، نه تنها یک مراسم، بلکه یک یادآوری از مسئولیت‌ها و آرزو‌های بزرگ دخترکان است که در دل‌هایشان می‌کارد. 

این بزم شادی، یادآور روز‌های خوب و امیدبخش است و من با قلبی پر از شکرگزاری، به دخترم نگاه می‌کنم و می‌دانم که این آغاز یک سفر زیباست.

رو به دخترم می‌گویم: از این سن به بعد، کم کم بوی بندگی می‌آید و ترنم عطر خوش عشق و عبادت و سحرخیزی، کم کم باید هر صبح قبل از در زدن آفتاب برخیزی و برایش آب و جارو کنی، خورشید عبادت را پشت پنجره صدا کنی و برای خودت و خدایت حریمی بسازی، روزه را بگیری و وظایف دیگر را به موقع انجام دهی.

وضو گرفتن را خوب یاد بگیری و نمازت را هم درست و به ترتیب صحیح قرائت کنی. از نامحرم دوری کنی و هر آنچه که حرام است را انجام ندهی. غروب که صدای روح نواز اذان پخش می‌شود، به راه بیفتی و نماز را در مسجد بخوانی، چادر سفید به رنگ برفت را سرکنی و کیفی سفیدتر که سجاده و مهر و عطرت را در آن قرار دهی به دست بگیری و خدا را صدا بزنی.

عطر خدا را در حواشی خودت بو کنی و از همه گناهان دوری کنی. دروغ گویی را کنار بگذاری و غیبت و تهمت و هر آنچه که ناشایست است را انجام ندهی؛ و اکنون که این بزم شادی به پایان می‌رسد، در دل هر یک از ما، خاطراتی گرانبها و لحظاتی ناب نقش بسته است. دختران معصوم، با چشمانی پر از امید و آرزو، در این روز فراموش‌نشدنی، عهدی با خالق خود بسته‌اند که در مسیر زندگی، چراغ راهشان باشد. 

این جشن، نه تنها یک مراسم، بلکه گامی است به سوی آینده‌ای روشن و پر از مسئولیت. هر لوح تقدیر، گواهی است بر تلاش و کوشش این دختران، و هر سوگندنامه، نشانه‌ای از عزم راسخ آنها برای پیمودن راهی پر از نور و معنویت. 

در این لحظات، ما به یاد می‌آوریم که هر یک از این دختران، فرشتگانی هستند که با قلبی پاک و نیتی خالص، به سوی آسمان پرواز می‌کنند. آنها با هر قدمی که برمی‌دارند، دنیایی بهتر و زیباتر را برای خود و دیگران می‌سازند. 

این روز را جشن می‌گیریم و به یاد داریم که هر پایان، آغاز جدیدی است. با امید به فردایی روشن‌تر، دست در دست یکدیگر، به سوی آرزوهایمان گام برمی‌داریم و با عشق و ایمان، در پی تحقق رویاهایمان خواهیم بود. 

این جشن، یادآور پیوندی عمیق میان نسل‌هاست؛ پیوندی که با عشق و محبت، در دل‌های ما جاودانه خواهد ماند.

برچسب ها: جشن تکلیف ، پرواز
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.