در روزهای سرد و پرهیجان بهمن ۱۳۵۷، مبارزات انقلابی مردم ایران به اوج خود رسید. از جمله در منطقه گرگان و دشت، جنبشهای مردمی به قوت ادامه یافت و روحیه مقاوم و دلیرانه مردم هر لحظه بیشتر نمود پیدا کرد. فاصله چندانی تا ۱۲ بهمن، روز استقبال تاریخی از امام خمینی (ره) و سپس برگزاری جشن پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن باقی نمانده بود.
مبارزات نفسگیر و مداوم مردم انقلابی، نویدبخش روزهای خوش و آزادی بود. مردم با شور و شوق به خیابانها آمده بودند و تظاهرات مردمی به گسترش دامنه انقلاب کمک شایانی کرد. در این میان، رژیم ستمشاهی پهلوی که تا آن زمان با خشونت و سرکوب به مقابله با انقلاب پرداخته بود، نفسهای آخر خود را میکشید.
گرگان و دشت نیز همانند دیگر نقاط کشور، صحنه حضور مردمانی بود که با اتحاد و همبستگی به دنبال دستیابی به آزادی و عدالت بودند. تظاهرات و اعتراضات مردم نشان از عزم راسخ آنان برای پایان دادن به ظلم و ستم داشت. این روزها، روزهایی سرشار از امید و آیندهنگری بود که تلاشها و مقاومتهای مردم در نهایت به ثمر نشست و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
جنایتی دیگر از رژیم پهلوی در ۹ بهمن ۵۷ گرگان
روز دوشنبه نهم بهمن سال ۱۳۵۷ به یکی از مهمترین روزهای تاریخی گرگان و استان گلستان مبدل شد و ماموران پلیس رژیم شاهنشاهی با تجاوز به اموال مردم انقلابی، اوج بیرحمی خود را به نمایش گذاشتند و خسارت زیادی به بار آوردند.
با گسترش مبارزات انقلابی و عزم مردم برای پایین کشیدن پرچم ظلم پهلوی، آتش خشم ماموران رژیم شعلهور شد و تعدادی از ماموران و عوامل وابسته به رژیم با آتش زدن بازار درصدد انتقامجویی از مردم انقلابی برآمدند.
مزدوران پهلوی حدود ساعت ۲ نیمهشب روز نهم بهمن سال ۱۳۵۷ در پنج نقطه از شهر گرگان اقدام به آتش زدن بازار کرده و خسارت زیادی به بازاریان منطقه وارد کردند طوری که نزدیک به ۳۰ مغازه، پاساژ، انبار و مسافرخانه دچار حریق شد و در آتش سوخت.
در این حادثه تلخ، پاساژ زاهدی با ۲۰ مغازه واقع در خیابان ۱۵ متری پاسرو گرگان، جواهرفروشی لعل و بافندگی مهر در خیابان امام خمینی (ره) فعلی (پهلوی سابق)، سوپر مارکت بهرام و مسافرخانه میرصادقی در خیابان جمهوری فعلی (مازندران سابق)، ۲ انبار کالا در خیابان مازندران متعلق به برادران میرصادقی، مغازه آقای سیدکریم سیدین در خیابان مازندران و مغازه آقای میرصادقی در خیابان پهلوی سابق از جمله مراکز تجاری و فروشگاههایی بودند که قربانی آتش ظلم مزدوران پهلوی شدند.
بهدنبال وقوع این جنایت رژیم پهلوی، بازاریان و صاحبان مغازهها با آنکه میدانستند دادخواهی در آن شرایط بیفایده است، اما برخی از آنان به دادستان گرگان شکایت کردند و حتی ماموران انتظامی را به عنوان عاملان این آتشسوزیها معرفی کردند..»
اعتصاب روزانه و فعالیت شبانه بازار گرگان
یکی دیگر از اقدامات مردم انقلابی گرگان در این روز تعطیلی مغازهها در اعتراض به اقدامات بیرحمانه ماموران شهربانی و شرکت آنها در مجلس ترحیم سوم شهدای هفت بهمن بود که در مسجد جامع گلشن گرگان برگزار میشد. مردم ضمن تجدید بیعت با آرمانهای شهدا، جنایت دژخیمان رژیم را محکوم کردند و بار دیگر همبستگی اجتماعی خود را در مبارزات پیگیر نهضت حضرت امام خمینی (ره) به اثبات رساندند.
افزونبر این اقدامات، بازار گرگان به حالت تعطیل در آمد و اعتصاب روزانه بازار شروع شد. البته برخی از بازاریان استان گلستان نقش مهمی در مبارزات مردمی نهضت امام خمینی (ره) علیه رژیم شاه داشتند بهویژه از پنجم آذر ماه ۱۳۵۷ به بعد که مغازههای انقلابیون و حتی کسانی که نقشی در انقلاب نداشتند توسط ماموران رژیم غارت شده و یا مورد آتشسوزی و تخریب قرار میگرفت.»
کمیته همبستگی شهرستان گرگان که متشکل از روحانیون، بازاریان، پزشکان، داروسازان و فرهنگیان بود برای اعتراض به غارت و تخریب شبانه مغازههای مردم توسط ماموران شهربانی و ضرب و شتم و کشتار مردم انقلابی توسط آنها و برای حفظ امنیت مغازهها اعلام کرد از روز دوشنبه نهم بهمن سال ۱۳۵۷ روزها بازار گرگان تعطیل شود و شبها از ساعت هشت شب تا ۶ صبح فعالیت کنند.
بازاریان مظلوم بهویژه کسبه خیابان امام خمینی (ره) گرگان نیز با لبیک به این دعوت، حیرت دژخیمان رژیم را برانگیختند. آنها با این شیوه، حماسه دیگری را در تاریخ مبارزات مردم مسلمان علیه نظام شاهنشاهی آفریدند که باید آن را «حماسه بازار» نام نهاد. البته پیش از این نیز قرار بود از تاریخ چهارم بهمن سال ۱۳۵۷ بازار گرگان تعطیل شود که به مدت چند روز ادامه پیدا کرد.
برخی از بازاریان استان گلستان بهویژه شهر گرگان نقش مهمی در همراهی با نهضت امام (ره) ایفا کردند و به همین سبب خسارات زیادی نیز از سوی ماموران رژیم متحمل شدند.
شهادت مظلومانه شهید حیدر امیرخانی در ۹ بهمن ۵۷
ساعت حدود هفت بعد از ظهر روز دوشنبه نهم بهمن سال ۱۳۵۷ یک مامور شهربانی گرگان، یکی از جوانان انقلابی به نام حیدر امیرخانی را در ابتدای خیابان فلسطین نزدیک فلکه شهرداری در حالی که سوار تاکسی بود را به شهادت میرساند. مامور شهربانی با اجبار بهدنبال دستگیری این شهید بود، اما زمانی که حیدر تصمیم به فرار گرفت با کمال قساوت به سوی او شلیک کرد و آن جوان انقلابی را به شهادت رساند.
پس از شهادت این جوان مبارز، ماموران شهربانی با تهیه یک صورتجلسه کذب و قلابی و امضا گرفتن از شاهدان دروغین، تصمیم به پایمال کردن خون شهید امیرخانی گرفتند. مامور فوق پس از شهادت حیدر امیرخانی در ملا عام، به شهربانی مراجعه کرد و به کمک سرگرد سلیمیزاده در صورتجلسهای به دروغ نوشتند که حدود ۵۰ جوان انقلابی از جمله حیدر امیرخانی با چوب قصد حمله به شهربانی را داشتند و ما برای متفرق کردن آنها اقدام به تیراندازی کردیم که منجر به کشته شدن یکی از آنها شده است.
شهید حیدر امیرخانی در سال ۱۳۳۰ در خانوادهای فقیر در گرگان چشم به جهان گشود. مادرش در خانههای مردم کارگری میکرد و پدرش از طریق بُردن آب با الاغ به منازل فاقد لولهکشی خرج خانواده را تامین میکرد.
بعدها شهید امیرخانی از یک کارگر ساده به استاد بنایی ارتقا پیدا کرد و توانست برای خانوادهاش منزل کوچکی بسازد و پدرش را از رنج کار کردن نجات دهد. او در تدارک عروسیاش بود که در روز نهم بهمن ۱۳۵۷، عروس شهادت را به آغوش کشید.
در آستانه طلوع چهل و ششمین بهار آزادی انقلاب اسلامی بار دیگر خورشید فجر در ایران اسلامی درخشید و بهمن ماه و دهه فجر انقلاب اسلامی تداعیگر حماسهها و رشادتهای جوانان این مرزوبوم در ذهن یکایک ملت ایران است در همین راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی در گلستان به دنبال بازخوانی و مرور حوادث بهمن ماه سال ۱۳۵۷ و خروش مردم دلیر این دیار علیه دژخیمان پهلوی است.
برگرفته از نوشتههای غلامرضا خارکوهی تاریخنگار انقلاب اسلامی
منبع: ایرنا