باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - در رسانههای آمریکایی، سه گزاره بهطور مداوم در حال انتشار است که بهشدت تأثیرگذار بر تصویر ایران در سیاستگذاریهای این کشور و بهویژه تصمیمات مربوط به امنیت ملی هستند. اولین گزاره این است که ایران ضعیف شده است. دومین گزاره به این نکته اشاره دارد که ایران، بهدلیل وضعیت ضعیف خود، در حال حرکت به سمت دستیابی به سلاح هستهای است و سومین گزاره نیز تأکید دارد که باید به ایران حمله نظامی کرد تا از ساخت تسلیحات هستهای توسط این کشور جلوگیری شود. این گزارهها بهطور فزایندهای در میان نخبگان سیاسی ایالات متحده محبوبیت پیدا کردهاند و تأثیرات عمیقی بر تصمیمگیریهای این کشور دارند.
این سه گزاره بهویژه در روابط بینالملل اهمیت زیادی دارند، زیرا روابط بین کشورها بر اساس تصورات و برداشتهایی شکل میگیرد که هر کشور از دیگران دارد. در این راستا، «تصویر» هر کشور از دیگران، از جمله ایران، بهطور قابل توجهی بر محاسبات و اقدامات سیاستی آن کشور تأثیرگذار است. به عبارت دیگر، آنچه که برای هر بازیگر در عرصه بینالملل مبنای محاسبات قرار میگیرد، تصویری است که از دیگران دارد. در خصوص ایران، تصور آمریکا از آن بهویژه در رسانهها و نظرات عمومی بهگونهای است که این کشور در موقعیتی بحرانی قرار دارد و تهدیدی هستهای برای امنیت جهانی بهنظر میرسد. این تصویر میتواند سیاستهای ایالات متحده را به سمت اقدامات نظامی محدود علیه ایران سوق دهد، بهویژه زمانی که چنین تصوری وجود داشته باشد که ایران ضعیف شده و بهزودی به سلاح هستهای دست خواهد یافت.
برای درک بهتر این گزارهها، باید به تاریخچه تصمیمات نظامی ایالات متحده در خاورمیانه نگاه کرد. یکی از بزرگترین نمونهها، حمله به عراق در 2003 بود که تحت عنوان مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی و در پی القای تهدید امنیتی از سوی رژیم صدام حسین صورت گرفت. این تصمیم بر اساس اطلاعات نادرست و تصویر غلط از تهدیدات عراق اتخاذ شد و در نهایت به بیثباتی شدید در منطقه و رشد گروههای تروریستی چون داعش انجامید.
رسانههای آمریکایی نقش حیاتی در شکلدهی به تصویر ایران دارند. از دوران انقلاب اسلامی در 1979، ایران همواره بهعنوان تهدیدی برای امنیت جهانی، بهویژه از منظر ایالات متحده و متحدانش، معرفی شده است. رسانهها همواره تصویری منفی از ایران ارائه دادهاند که بر اساس آن، ایران کشوری است که بهدنبال دستیابی به تسلیحات هستهای است و در این راستا تهدیدی برای ثبات منطقهای بهحساب میآید.
این رسانهها بهویژه با تمرکز بر برنامه هستهای ایران و اتهامات مبنی بر حمایت از گروههای شبهنظامی در کشورهای مختلف، تصویری یکبعدی از ایران ساختهاند که در آن هیچگونه بعد مثبت یا پیچیدگیهای روابط ایران با کشورهای منطقه در نظر گرفته نمیشود. بهعنوان مثال، ایران در مبارزه با گروههایی مانند داعش نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است و در موضوعات انسانی نیز بهویژه در حمایت از سوریه در برابر تروریسم، سهم بزرگی داشته است.
رسانهها، با ایجاد تصویری یکبعدی از ایران بهعنوان تهدیدی هستهای و نظامی، میتوانند منجر به ایجاد احساسات ضدایرانی در داخل ایالات متحده و سایر کشورها شوند. این احساسات ممکن است تأثیر مستقیمی بر تصمیمات سیاستگذاران آمریکایی داشته باشد و آنها را به سمت انتخابهای نظامی یا تهدیدهای نظامی علیه ایران سوق دهد.
در دنیای امروز، تصمیمگیری در روابط بینالملل نه تنها بر اساس واقعیات بلکه بر اساس تصورات و برداشتها صورت میگیرد. آنچه که ایالات متحده از ایران میبیند، نه تنها بر اساس حقایق موجود، بلکه بر اساس تصاویری است که رسانهها و تحلیلگران سیاسی از ایران ساختهاند. این تصورات نادرست میتوانند به گسترش تنشها و در نهایت به تصمیمات اشتباه در سیاست خارجی ایالات متحده منجر شوند.
دستگاه محاسباتی ایالات متحده که تحت تأثیر این گزارهها و تصاویر قرار گرفته است، نیازمند بازنگری و اصلاح است. بهویژه که این تصویر ایران بهعنوان کشوری ضعیف و در آستانه دستیابی به سلاح هستهای، نه تنها در داخل ایالات متحده بلکه در سطح جهانی بهطور گستردهای پذیرفته شده است. برای جلوگیری از تصمیمات نظامی نادرست، باید این تصاویر را با واقعیتهای پیچیدهتر و دقیقتر جایگزین کرد. در این راستا لازم است مقامات دولتی عملکرد بهتری از خود نشان داده و رسانههای ایرانی از ارائه تصاویر منفی از ایران دست بردارند. این مسائل میتواند به بهبود تصویر ایران در رسانه های بین المللی و علی الخصوص آمریکایی منجر شود.