چند روز قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت کارت عابربانکش خبر داد و گفت: صبح امروز برای خرید از خانه خارج شدم و وقتی خواستم هزینه خرید را پرداخت کنم، متوجه شدم که عابر بانکم نیست. ابتدا تصور کردم که آن را در خانه جا گذاشتهام، اما در همین موقع ناگهان پیامک برداشت وجه از حسابم آمد و حدود ۱۰۰ میلیون تومان از حسابم برداشت شد. آن زمان بود که متوجه شدم کارت عابر بانکم سرقت شده است.
سارق آشنا
با شکایت زن جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد و در گام اول مأموران به سراغ صرافی رفتند که از آنجا با کارت زن جوان خرید کرده بودند. در بازبینی دوربینهای مداربسته صرافی، تصویر خریدار که زن جوانی با ماسک بود، شناسایی شد.
وقتی شاکی تصویر سارق را دید، در حالی که شوکه شده بود، گفت: این زن، خواهر شوهرم است. من به تازگی ازدواج کردهام و هرگز تصور نمیکردم که خانواده شوهرم دزد باشند. شب قبل از سرقت، خواهر شوهرم به خانه ما آمده بود، اما فکر نمیکردم او سارق کارتم باشد.
نوعروس در ادامه گفت: از زمانی که ازدواج کردم، گهگاه متوجه گم شدن پول و طلاهایی میشدم که هدایای عروسیام بود. وقتی به همسرم میگفتم، او در پاسخ مرا متهم به توهم داشتن میکرد و میگفت اصلاً چنین هدیهای نگرفته بودیم. این اواخر حتی از کادوها عکس میگرفتم تا اگر گم شد به همسرم ثابت کنم من خیالاتی نشدهام. ولی بازهم از هدایا کم میشد و در این موارد شوهرم میگفت حتماً خانه ما جن دارد و ازمابهتران طلاها را برای عروسیهایشان برداشته باشند! اما حالا مطمئنم سرقت طلاهایم هم کار خواهرشوهرم است.
رد پای داماد در سرقتها
با دستگیری خواهر شوهر و بازداشت او، دختر جوان راز عجیبی را فاش کرد: سرقت کارت بانکی را به دستور برادرم انجام دادهام، اما از ماجرای سرقت هدایای عروسی بیاطلاع هستم.
با اظهارات دختر جوان، بلافاصله کارآگاهان به سراغ داماد رفته و مرد جوان بازداشت شد. وی به سرقتها اعتراف کرد و سپس به دستور بازپرس ویژه سرقت در اختیار پلیس قرار داده شد.
سرقت برای پنهان کردن ورشکستگی
حامد ۴۰ ساله، مدیر سابق یک شرکت واردات و صادرات بوده که ورشکست شده و سناریوی سرقت از همسرش را اجرا کرده است.
چرا از همسرت سرقت میکردی؟
چارهای نداشتم. ورشکست شده بودم و حتی خرج و مخارج زندگیام را نمیتوانستم تأمین کنم. باور کنید روزها به بهانه رفتن به شرکت از خانه خارج میشدم و مسافرکشی میکردم که پولی در دستم باشد.
همسرت از این موضوع بیخبر بود؟
با همسرم در یک میهمانی آشنا شدم. آن موقع وضع مالیام خوب بود، او هم وضع مالی خوبی داشت. دلم نمیخواست فکر کند که به خاطر پا قدم او در زندگیام ورشکست شدهام. چرا که همسرم خیلی به خرافات اعتقاد دارد.
چطور سرقت میکردی؟
شب عروسی هدایای نقدی و سکه و طلاهای زیادی به ما داده شد. من هم بعد از ورشکستگی به فکر سرقت افتادم. حداقل میتوانستم هزینه زندگی را تأمین کنم. اما همسرم شک کرد. ابتدا به او گفتم دچار توهم شدی، اما وقتی بدون اطلاع من از هدایا عکس انداخت، به ناچار گفتم حتماً ازمابهتران آنها را برمی دارند و همسرم هم که خرافاتی بود باور کرد.
خواهرت را چطور وارد ماجرا کردی؟
به او گفتم کارت را سرقت کند و با آن دلار بخرد تا من دلارها را بفروشم و وضعم بهتر شود. اصلاً قصدم آزار رساندن به همسرم نبود، تنها به دنبال راهی بودم که بتوانم وضعیت زندگیام را بهتر کنم.
منبع: روزنامه ایران