باشگاه خبرنگاران، مرضیه السادات حسینی راد؛ روز ۱۳ دی ماه است و تقویم برای ما کرمانیها امروز را غبارگرفته وغمگین است، ازخانه که بیرون میآیم بارش ریز برف که از دیشب شروع شده کمی روی شاخه درختان خیابان حال دلم را بهتر میکند، در ایستگاه تاکسی معطل میشوم ولی بهرحال با کمی معطلی به گلزارشهدا میروم از گیتهای ورودی و امنیتی مراسم عبور میکنم وراهی مزار سردارشهید سپهبد سلیمانی میشوم.
بین راه از هر دومحل انفجار سال قبل عبور می کنم یک جا عکس مردان امنیتی وانتظامی رنجم می دهد ویک جا تصویر همشهریان کم سن وسالی که گناهشان عاشقی بود وهمشهری بودن حاج قاسم.
محل انفجار اول چند خانم را گریان میبینم یادمانی از عکسهای شهدا ساختهاند، دلم ریش میشود، اما باید بروم مجالی برای گریستن نیست، صدای پیرزن باگویش مهربان کرمانی درگوشم هست ( ننا مادرت بمیره ننااااااا )
مزار سردارطبق معمولی چند روز قبل شلوغ است به سختی جایی بین زوار پیدا میکنم وچند عکس میگیرم برایم جالب است پیر وجوان با لهجههای مختلف دراین هوای سرد راهی شهری شدهاند که دلش دریاست ومیهمان نواز؛ اغلب خانمها پتو بردوش دارند شاید توقع داشتند کرمان که در نقشه جغرافیای ایران گرم وخشک تعریف شده را با شرایط آب وهوایی معتدلتر ببینند نه چند درجه زیر صفر!
همه چشمها اشک آلود است دل ودماغ مصاحبه را ندارم امروز میخواهم همه چشم باشم وفقط ببینم، خلوت عشاق حاجی را بهم نمیزنم.
رزمنده بوشهری پای ثابت موکب های حاج قاسم
پنجمین سال هست که ما از استان بوشهر شهرستان دیر برای مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم حضور پیدا میکنیم. از رزمندگان دفاع مقدس است واز میهمان نوازی کرمانیها راضی است؛ ایام اربعین هرسال در شارع محمدامین کربلا موکب دارند وزمستان ها راهی شهر فرمانده دفاع مقدس می شود.
میگوید: ایجا شبیه جاده اربعین است به نظرم عشقی که مردم به آقا امام حسین دارند به سرباز امام حسین هم دارند ، مردم خالصانه حضور پیدا میکنند با وجودآنکه ما پارسال شاهد انفجار تروریستی هم بودیم و آن زمان کنار عمود ۱۳ بودیم، اما امسال هم آمدیم، چون برایمان انفجار تازگی نداشت.
میپرسم زمان انفجار کجا بودید وچه کردید؟ میگوید: ما ازموکب بیرون آمدیم وبا بلندگو مردم را متفرق کردیم تا به زخمی هاوشهدا رسیدگی شود.
وی که سابق حضور دردفاع مقدس را دارد واز رزمندگان یکی از گردانهای سپاه امیرالمومنین بوشهر است اظهار داشت: من فرمانده گردان امام حسین بودم و خیلی انفجار برایم عادی بود، اما حادثه، چون در منطقه مسکونی بود وهمه زن وکودک بودند برایمان ناراحت کننده بود، پیرمرد خادم موکب در حال باز کردن خرماهای شیرین بوشهری برای ریختن در سینی بزرگ است.
از موکب بوشهریها که رد میشوم میدان را دور میزنم وخودم را به گلزار میرسانم تا تجدید بیعت مجدد مردم با سرداردلها حاج قاسم سلیمانی را ازنزدیک مخابره کنم.
آدم برفی که هم بازی دختر کاپشن صورتی شده است
بین راهی گریزی به مزار شهدای حادثه تروریستی سال قبل میزنم جایی که مزار دخترکاپشن صورتی درکنار مادر وبرادرش ودیگر شهدای این حادثه قرارگرفته است، هیچ کدام از اعضای خانوادهها را نمیبینم طبق رسم کرمانیها امروز سالگرد شهدا واغلب خانوادهها میزبان مراسمهای سوگواری هستند؛ مردم، اما جای خانوادهها را پر کردهاند روی تک تک قبور شهدا شاخه گل نرگس زیبایی خودنمایی میکند، جلوی قبردانش آموز دبستانی یعنی فاطمه سلطانی نژاد که می رسم صدایش در گوشم می پیچد ما مثل حاج قاسم باید شهید شویم.
بارش برف ریزی گلزار را زیباتر کرده است صف طولانی رسیدن به مزار حاج قاسم تشکیل شده است وازگوشه گوشه کشور عزیزمان مردم خود را به مزار سردار بین المللی مقاومت رساندهاند.
مطالبه وعده صادق ۳
تجمع درکنارشهید سلیمانی و رفیق شهیدش شهید پورجعفری زیاد است وبازار عکس با مزار سردارسلیمانی داغ است، چشمم به کلمه به دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا میخورد همان رئیس جمهوری که برای بار دوم به ریاست رسیده است و امروز حرف از فروپاشی آمریکا زده بود ناگهان آخرین جمله ابومهدی المهندس که گفته بود ترامپ آمریکا را نابود میکند؛ در ذهنم برق میزند باخودم فکر می کنم امشب شب آرزوهاست پس آرزو میکنم هرچه زودتر قاتلین سردار سلیمانی به سزای عمل خود برسند درهمین لحظه چند تن از زوار با مشتهای گره کرده فریاد وعده صادق ۳ باید اجرایی شود سر میدهند.
ازهجوم جمعیت یخ زده درگلزار گرم و دلچسب شهدا بیرون میآیم تا جا برای زوار دیگر باز شود، برف دیشب توسط خدام گلزار شهدا مرتبا تمیز میشود تا افراد کمتر لیز بخورند.
نزدیک ظهر شده است ازگلزار پایین میآیم تا در دریای عشق به حاج قاسم قدم بگذارم، کنار گیت اصلی جمعیت زیادی را در انتظار ورود به گلزار میبینم وتدابیرشدید امنیتی که اجازه عبور سریع را نمیدهد.
یکی از فرماندهان ارتش درحال تشریح فعالیتهای نظامی درسطح کشورهای حوزه مقاومت وبه ویژه یمن است.
موکبها هرکدام با نوای خاصی فضای طریق الشهدا را پرکردهاند انواع دمنوشها و مواد غذایی که برای جلوگیری از سرماخوردگی در نظر گرفته شدهاند بین مردم توزیع میشود.
غرفه مثل فرشتهها با هدف معرفی شهدای زن استان کرمان راه اندازی شده است.
خانم افضلی میگوید: معرفی شهدای زن برنامه ماست و بیشتر معرفی شهدای ۱۶ سالهای که تاثیرگذار و پایبند حجاب هم بودند مانند شهید اشرف گنجویی که معلم بودند و در مسیر رفت وبرگشت به محل تدریس در کمین اشرار شهید شدند و شهیده زهرا حسنی سعدی که در شهدای هواپیمای اوکراینی بودند ونخبه، فرزند شهید وآشنایی با حاج قاسم نیز داشتند.
وی بیان کرد: همچنین فاطمه سادات حسینی شهیده حادثه تشییع سردار شهید سلیمانی نیزکه طلبه بوده وشهید فعالی بودند از دیگر شهدای معرفی شده بودند.
دراین موکب ۳۶ شهیده حادثه تروریستی سال قبل معرفی شدهاند وافراد معمولی که خوب بودند نیز بین خانمها داشتیم که خداوند انتخاب شان کرده است.
افضلی این را میگوید ومن از موکب به سمت موکب مادران ملک سلیمان میروم.
جایی برای تبلیغ فرزندآوری
خانم مهدوی از بانوان فعال فرهنگی استان است و دراین موکب به مشاوره برای فرزندآوری مشغول هستند دو شکلات ویک جوراب سفید کوچک که نماد بارداری و به تبرک به خانمهایی که درسن بارداری هستند را در بسته بندیهایی به خانمهای جوان داده وهمزمان با آنها در بحث فرزندآوری صحبت میکند جالب اینجاست تمام کسانی که با وی صحبت میکنند با لبخند از موکب خارج میشوند.
هوای بیرون سردتر شده است نزدیک به غروب آفتاب است وتیمهای امنیتی با هوشیاری بیشتری به انجام وظیفه مشغول هستند، تدابیر بالای امنیتی بدون آنکه دست وپاگیر باشد به دقت ازحریم مراسم سالگرد شهادت سردار حفاظت میکنند.
سرباز ناجا درحالی که بینی اش از شدت سرما قرمزشده است در خروجی جلب توجه میکند میپرسم چند ساعت باید شیفت باشید میگوید ۱۲ ساعت خدا قوتی میگویم.
پیرزنی که رد میشود میگوید خدا حفظتان کند و بعد میگوید من این چند روز صدقه دادم وهر روز نیزحصارتان میکنم تا از گزند بد در امان باشید، سرباز تشکری میکند وبه مسیری که آمده برمی گردد گویا دوباره انرژی گرفته است.
پیرزن به مسیر اتوبوسها میآید، اتوبوس خراب شده وهمه منتظر آمدن اتوبوس جایگزین هستند؛ اتوبوس که راه میافتد همه بلند صلوات میفرستند و در تاریکی ابتدای شب به سمت خانهها حرکت میکنند.
دو خانم مشهدی که تازه رسیدهاند میخواهند به ایستگاه راه آهن بروند گویی از شلوغی ترسیدهاند، آنها را راهنمایی میکنم، شهرکرمان خلوتی تعطیلات آخر هفته وسرما را با هم تجربه میکند و من در این فکر هستم که دراین سرما چقدر امکان خدمات رسانی وجود دارد وبعد خودم جواب سوالم را میدهم؛ خدمت رسانی تا پای جان مثل حاج قاسم که تا پای جانش به نظام خدمت کرد وشهادت را پاداش گرفت.