چند روز قبل، دختر جوانی به پلیس مراجعه کرد و گفت: در سفری که به کیش داشتم، با پسری به نام هومن آشنا شدم. مدتی که گذشت هومن پیشنهاد ازدواج داد. او دانشجوی رشته مهندسی شیمی بود. یک روز که برای خرید طلا رفتیم وقتی سوار خودرواش شدم به من قهوه تعارف کرد و با خوردن قهوه بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم خودم را داخل خانه هومن دیدم که به من تجاوز کرده بود. او مرا تهدید کرد که اگر در این رابطه به پلیس حرفی بزنم، فیلمی را که از من گرفته منتشر خواهد کرد. اما تصمیم گرفتم راز این جنایت سیاه را برملا کنم.
با شکایت دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس پرونده آغاز و پسر ۲۸ ساله خیلی زود بازداشت شد. اما او زمانی که با اتهامش مواجه شد، تعجب کرد و گفت: ما با هم دوست بودیم و بعد هم از هم جدا شدیم و من با دختر دیگری عقد کردم و اصلاً از ماجرای طلا و تجاوز خبر ندارم. بدنبال اظهارات پسر جوان، کارآگاهان پلیس به تحقیقات پرداختند و مدارک و سرنخهای بدست آمده، نشان میداد که شکایت دختر جوان واهی بوده است.
بدین ترتیب، دختر جوان بار دیگر احضار شد و در تحقیقات گفت: وقتی هومن از من جدا شد به خاطر حسادت و انتقام چنین شکایتی را مطرح کردم.
دومین شکایت
در حالی که این پرونده در حال رسیدگی بود دختر دیگری با مراجعه به پلیس گفت: من با پسری به نام امیر در فضای مجازی دوست شدم، اما وقتی با او قرار ملاقات گذاشتم به من تعرض کرد.
با شکایت او، پسر جوان بازداشت شد، اما زمانی که تحقیقات پلیسی در این خصوص ادامه داشت، مشخص شد این دختر نیز به خاطر اینکه پسر جوان دوستیاش را با او خاتمه داده برای انتقام شکایت کرده است.
بدین ترتیب پسر جوان با اثبات بیگناهی، آزاد شد و در ادامه برای این دو دختر جوان، قرار قانونی صادر شده است و تحقیقات ادامه دارد.