طرح نیل تا فرات یکی از مهمترین انگارههایی است که رژیم صهیونیستی از ابتدای تاسیس خود به دنبال تحقق آن بوده است. تکرار ادعاهای مربوط به این طرح در شرایط کنونی که رژیم صهیونیستی جنگ را از غزه به لبنان گسترش داده است، نشان از فراهم آوردن ابزار مشروعیتبخش برای سیاست گسترش جغرافیایی دارد.
صهیونیستها برای طرح «از نیل تا فرات» که سالها از سوی رهبران این رژیم مطرح میشود منابع مختلفی را ذکر کردهاند که نخستین آن تورات است. همچنین به تمایل برخی رهبران غربی به گسترش رژیم صهیونیستی به مرزهای باستانی نیز اشاره میشود. از جمله سفیر بریتانیا در استانبول، در اوایل سال ۱۹۱۰ پیشبینی کرد که «تسلط بر مصر، سرزمین فراعنه، که یهودیان را مجبور به ساختن اهرام کردند، بخشی از میراث آینده (رژیم) اسرائیل است». رهبران اولیه رژیم صهیونیستی نیز به قصد این رژیم برای حکومت بر سرزمینهای بزرگ اشاره کردند. در حدود سال ۱۹۰۰، تئودور هرتزل و ایزیدور بودنهایمر به طور معمول به اسکان یهودیان در فلسطین و سوریه اشاره میکردند.
در بخشی از خاطرات هرتزل، او بحثی را با صدراعظم امپراتوری آلمان شرح میدهد که از هرتزل میپرسد که چه مقدار زمین برای دولت مورد نظر نیاز است و هرتزل پاسخ میدهد: «هر چه مهاجران بیشتر باشند، زمین بیشتر میخواهیم ... ما خودمختاری و حفاظت از خود را میخواهیم.» در صفحه ۷۱۱ کتاب خاطرات هرتزل (۱۹۶۰) آمده است که «با بودنهایمر درباره خواستههایی که داشتیم، صحبت کردیم؛ از نهر مصر تا فرات...» در صفحات ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ همان کتاب نیز آمده است: «روی یک برگه نوشتم ... شبه جزیره سینا، فلسطین مصر، قبرس… سینا – العریش – طرح قبرس».
این طرح در طول سالهای بعد از تاسیس رژیم صهیونیستی نیز از سوی رهبران این رژیم از جمله موشه دایان و مناخیم بگین به کرّات اشاره شده است. این موضوع به طور خاص در دهه ۱۹۸۰ با مقاله ادد ینون (Oded Yinion) روزنامهنگار صهیونیست با عنوان «استراتژی اسرائیل برای دهه ۱۹۸۰» که در مجله عبری کیوونیم (Kivunim) در دپارتمان اطلاعات سازمان جهانی صهیونیسم منتشر گشت، مجددا مطرح شد. ینون در این مقاله برای بقای رژیم صهیونیستی دو راهبرد تبدیل به یک قدرت منطقهای امپراتوری و انحلال همه کشورهای عربی و تقسیم آنها به کشورهای کوچک قومی را ارائه کرد.
تکرار ادعاهای رهبران رژیم صهیونیستی در طول سالهای بعد از تشکیل این رژیم، اظهارنظرهای مختلفی را در بین رهبران کشورهای عربی برانگیخت. جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر در سالهای ۱۹۷۰-۱۹۵۶ م استدلال میکرد که صهیونیستها به دنبال «اسرائیل بزرگ» هستند که کل خاورمیانه مرکزی را در برگیرد و از این طریق شهروندان عرب را به «انبوهی از پناهندگان» تبدیل کنند. حافظ اسد پس از ۱۹۸۵ موضوع «اسرائیل بزرگ» را خطری قریبالوقوع معرفی میکرد که جهان عرب باید علیه آن بسیج شود. یاسر عرفات نیز در سخنرانی در شورای امنیت سازمان ملل در می ۱۹۹۰ به تلاشهای رژیم صهیونیستی برای گسترش فراتر از مرزها را به عنوان تهدید کل منطقه اشاره کرد.
در سالهای اخیر هیچ نشانه روشنی مبنی بر این که رژیم صهیونیستی و رهبران آن از این هدف چشمپوشی کرده باشند، وجود ندارد؛ به ویژه بعد از هفتم اکتبر این ادعاها افزایش قابل توجهی یافته است. در ژانویه ۲۰۲۴، سیاستمدار اسرائیلی آوی لیپکین در یک فایل ضبط شده گفت: «در نهایت، مرزهای ما از لبنان تا عربستان سعودی و سپس از مدیترانه تا فرات گسترش خواهد یافت». این ادعاها امروز به ویژه از سوی اسموتریچ وزیر دارایی و بنگویر وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی مطرح میشود. اسموتریچ اخیرا در مصاحبهای ضمن تاکید بر این ادعا گفت: «من به صراحت میگویم که ما خواهان یک کشور یهودی هستیم که شامل اردن، عربستان سعودی، مصر، عراق، سوریه و لبنان است». طرح این ادعاها در این برهه زمانی چند نکته را آشکار میسازد:
۱- نقشه صهیونیستها برای غزه
نتانیاهو در ابتدای جنگ غزه اهدافی همچون نابودی کامل حماس را مطرح کرد. اما سخنان وزرایی همچون اسموتریچ و بن گویر در زمینه اشغال غزه، اسکان یهودیان در آن منطقه و قطع کمکهای بشردوستانه به ساکنان غزه و سخنان وزیر میراث فرهنگی رژیم صهیونیستی که خواهان اشغال شبه جزیره سینا در کنار حملات تلآویو به لبنان شد، نشان میدهد که تلآویو اهدافی ورای فلسطین را دنبال میکند.
۲- لزوم هوشیاری بیشتر عربها
طرح مجدد ادعای «از نیل تا فرات» توسط رهبران رژیم صهیونیستی در ماههای گذشته لزوم هوشیاری بیشتر جهان عرب را گوشزد میکند. عدنان منصور وزیر خارجه اسبق لبنان در این باره میگوید: «ما با یک نقشه خطرناک مواجه هستیم که در آن، صرفا نوار غزه یا کرانه باختری و جنوب لبنان هدف صهیونیستها نیستند. رژیم اشغالگر قدس درصدد تسلط بر کل منطقه است. این هدفگذاری، مدتهاست در تلآویو صورت گرفته، اما از سوی برخی کشورها و کشورهای عربی درک نشده است. سکوت دولتهای عربی به ایجاد اطمینانی برای تلآویو درباره پیشبرد این نقشه خطرناک منجر شده است.»
۳- کارایی مقاومت
با توجه به حمایتهای همهجانبه آمریکا و غرب از رژیم صهیونیستی، به نظر میرسد که در صورت عدم وجود گروههای مقاومت همچون حماس و حزبالله در برابر این رژیم، تلآویو از مدتها قبل در صدد تحقق این رؤیا برمی آمد. این ادعاها بیش از هر چیز لزوم موازنه علیه تلآویو و کارایی سلاح مقاومت در برابر آن را ثابت میکند.
نتیجه
طرح نیل تا فرات که از ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی از سوی سران تل آویو مطرح میشود در واقع راهبردی برای استمرار سیاستهای تهاجمی صهیونیستها در منطقه است. طرح مجدد این موضوع از سوی وزرای کابینه نتانیاهو در شرایطی که هدف این رژیم در ابتدای جنگ غزه نابودی حماس بود، احتمال چرخش در اهداف میدانی را مطرح میکند؛ به ویژه این که نتانیاهو بارها تاکید کرده است که به دنبال استقرار یک نظم جدید در سطح منطقه است. در این نظم جدید، قرار است رژیم صهیونیستی، غزه را به محل اسکان یهودیان و لبنان را به کشوری عاری از حزبالله تبدیل کند. البته نباید این نکته را نادیده گرفت که رژیم صهیونیستی تاکنون به هیچیک از اهداف اعلامی خود در جریان جنگ علیه غزه و لبنان دست نیافته است.
منبع: مهر