یک شاهنامه‌پژوه درمورد یکی از شخصیت‌های مهم شاهنامه فردوسی که بدنبال ایجاد وحدت در میان همه سرزمین‌های ایرانی‌نشین بود توضیحاتی داد.

محمد رسولی، شاهنامه‌پژوه و کارشناس فرهنگی در رابطه با هدف مهم سهراب برای آمدن به سمت ایران بیان کرد: داستان سهراب در شاهنامه و این که او از سمنگان به طرف ایران حرکت کرد و سرانجام به طور ناشناس، به دست پدر خود رستم کشته شد را همه می‌دانیم ولی یکی از داستان‌های سهراب که از اهمیت زیادی برخوردار است این است که سهراب با یک هدف بزرگ که ایجاد وحدت بین همه سرزمین‌های ایرانی‌نشین بود به سوی ایران آمد. 

این شاهنامه‌پژوه گفت: باید دانست که سهراب نخستین کسی بود که بدنبال ایجاد وحدت بین همه سرزمین‌های ایرانی‌نشین بود.

با توجه به این که در زمان فریدون، سرپرستی و عمران سرزمین‌های اطراف ایران مرکزی به پسران او یعنی سلم و طور سپرده شد. سهراب این آگاهی را داشت که این سرزمین‌ها در اصل یکی هستند و همه توران و سمنگان و ایران یک کشور، یک سرزمین و یک واحد سیاسی هستند. این برداشت را می‌توان به روشنی از بیانات خود سهراب و گفتگو‌های رد و بدل شده استنباط کرد.

محمد رسولی تصریح کرد: سهراب می‌گوید که دلش می‌خواهد رستم را بر تخت ایران به جای کاووس بنشاند و از آن‌جا به توران برود و به قول شاهنامه: «بگیرم سر تخت افراسیاب / درِ نیزه بگذارم از آفتاب» و پس از الحاق توران به ایران، سمنگان هم که در اختیار خودش بود بنابراین سمنگان، توران و ایران دوباره به هم پیوستند تا ایران بزرگ تشکیل شود. 

این دیدگاه و هدف سهراب در حرکت به سوی ایران بود. باید تلاش کرد تا مسائل مهم تاریخی را در شاهنامه به درستی تشخیص داد و نباید مطالب شاهنامه را در حد قصه‌های پیش پا افتاده پایین آورد.

او ادامه داد: مفاهیم مهم سیاسی اجتماعی تاریخی در بطن ابیات شاهنامه وجود دارند و میل به یگانه شدن همه سرزمین‌های ایرانی در نهاد تک تک ایرانیان بوده است.

سهراب به عنوان یک جوان چنین اندیشه‌هایی را بر اساس شنیده‌هایی که از گذشته کشور داشته پیدا کرده است. 

این شاهنامه‌پژوه مطرح کرد: اگر دقت کنیم در همین زمانه ما، یعنی در حدود ۲۰۰ سال اخیر با وجود این که بخش‌های بزرگی از ایران جدا شده است ولی همیشه یک پیوند معنوی محکمی بین همه مردمان ایران برقرار بوده است که آنها در کل سرزمین‌های فلات ایران مستقر هستند و این ارتباط معنوی و عاطفی که سرچشمه در تاریخ و ریشه مشترک همه مردمان فلات ایران دارد به طور مستحکم برقرار است.

محمد رسولی گفت: ما هم‌خانمان‌های عزیز افغانستانی، تاجیکستانی، بحرینی و... را از خود می‌دانیم و آنها را گرامی می‌داریم و گاه در دوران معاصر، اقدامات خوبی هم برای اتحاد بیشتر مردمان فلات ایران صورت گرفته است. برای مثال؛ در سال ۱۳۳۹، صدراعظم وقت افغانستان به ایران آمد تا درباره ایجاد کنفدراسیون ایران و افغانستان بررسی‌های جدی صورت بگیرد و یا گاهی اندیشمندان منطقه، این پیشنهاد‌ها را داده‌اند. 

مثلاً در کشور ما دکتر محمود افشار در سال ۱۳۰۵، لزوم اتحاد بیشتر مردم فلات ایران را مطرح کرد و در همین دهه‌های اخیر اقدامات خوبی از سوی دولت ایران برای ایجاد اتحاد و یگانگی و صلح و دوستی بیشتر بین کشور‌های منطقه مطرح شده است. 

استاد لایق شیرعلی، شاعر معروف تاجیکستانی گفته است: تاجیک و ایرانی و افغان چرا / ما که در این دنیا از یک مادریم 

این شاهنامه‌پژوه افزود: باید توجه کرد به دلیل این که شاهنامه تاریخ راستین ایران است همان حالات و روحیات ایرانیان را که از دیرباز بیان می‌کند امروز نیز، دیده می‌شود؛ بنابراین دور از انتظار نیست که روایت‌های تاریخی از رفتار خاص مردم در زمان سهراب در روحیات امروزی ایرانیان نیز، دیده می‌شود. این اندیشه در درازای تاریخ وجود داشته است که فلات ایران باید یگانه و متحد شود. انگیزه اصلی سهراب در حرکت به سوی ایران تحقق این هدف مهم بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.