موسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی با انتشار مقالهای در وبسایت خود نوشت، فروپاشی مفهوم اعتماد بیش از حد و رضایت از خود، در واقع ضعف و ناتوانی تلآویو را در برابر حلقه آتش ایران نشان داد و پیامدهای ناخوشایند جنگ غزه همانند مساله اسرا در غزه، فرسودگی نظامیان، افزایش بدبینی عمومی، افزایش هزینههای اقتصادی جنگ، از بین رفتن مشروعیت بینالمللی، نبود راهحلهایی برای معضل صهیونیستهای آواره شده از شهرکهای شمالی، مشکل مقابله با حزبالله و ایران را به صورت مستقیم افزایش داد.
وبسایت «الخنادق» با ترجمه این مقاله به نقل از آن نوشت، «در مقابل، مفهوم جدیدی شکل گرفته که از جمله مهمترین ویژگیهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: توقف جنگ در نوار غزه به مسالهای ضروری تبدیل شده و در هر حال به زودی دستاوردهای تلآویو در زمینه نابودی زیرساختهای حماس تمام میشود. توافق درباره بازگشت گروگانها باید در اولویت اصلی تلآویو قرار بگیرد و پس از آن همواره امکان ازسرگیری جنگ برای تلآویو وجود دارد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «باید نیروهای عربی و بینالمللی به جای نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی به غزه آورده شوند. بدون توقف جنگ در غزه هیچ آتشبسی در شمال اراضی اشغالی محقق نخواهد شد که این امر به توافقی دیپلماتیک برای بیرون کردن حزبالله از مرزها منجر خواهد شد. همچنین عادیسازی با عربستان و تشکیل ائتلافی منطقهای به رهبری آمریکا به تلآویو این امکان را خواهد داد تا روی مقابله با گروههای منطقهای تمرکز کند.»
در ادامه این مقاله آمده است، در مقابل تمام اینها باید بر نکات زیر تاکید کرد: «انتظار نمیرود حماس با چیزی کمتر از توقف کامل جنگ و عقبنشینی کامل ارتش از نوار غزه همراه با تضمینهای بینالمللی موافقت کند. برخی هنوز این مساله را به طور کامل درک نکردند و به نظر میرسد آنهایی هم که به طور کامل متوجه شدند، به این نتیجه رسیدند که هیچ راهی بجز پذیرش خواستههای حماس وجود ندارد. پس از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه، حماس به سرعت برق کنترل مدنی خود بر این منطقه را از سر خواهد گرفت و البته نه فورا، اما قطعا توانمندیهای نظامیاش در نوار غزه را به سطح هفتم اکتبر میرساند. تعداد جوانانی که در نوار غزه به خدمت گرفته میشوند، کاهش نمییابد و تونلها افتتاح و بازسازی خواهند شد و کارگاههای تولید موشک و تسلیحات دوباره راهاندازی خواهند شد.»
همچنین در این مقاله آمده است: «با توقف جنگ و عقبنشینی ارتش، تلآویو حتی کوچکترین مشروعیت بینالمللی برای ازسرگیری جنگ نخواهد داشت. در واقع تلآویو پس از آنکه تمام تلاش خود را به کار گرفت و در نهایت شکست خورد و غزه را ترک کرد، هرگز این عملیات را تکرار نخواهد کرد و نباید اینگونه تصور کرد که نیروهای بینالمللی و عربی با آمدن به نوار غزه موافقت خواهند کرد که اگر هم موافقت کنند، سرنوشت آنها چیزی مشابه سرنوشت تفنگداران دریایی آمریکا در سال ۱۹۸۲ در بیروت و نیروهای سازمان ملل در مرزهای لبنان خواهد بود. آنها با حماس وارد درگیری نخواهد شد و حضور آنها تنها مانع از آن خواهد شد که ارتش کار خود را انجام دهد. از سوی دیگر تشکیلات خودگردان فلسطین نیز به همان اندازه ضعیف و ناتوان است و تنها ویژگیاش این است که یک نهاد غیرنظامی در غزه است که اسرائیلی نیست و آزادی فعالیتهای نظامی اسرائیل در آنجا همانند کرانه باختری حفظ میشود. تشکیلات خودگردان اگر موافقت کند که به نوار غزه برود، دردسر کمتری برای جایگزینی حماس در نوار غزه داشته و راهحلی مطلوب برای اسرائیل محسوب میشود و البته این احتمال ضعیف است.»
حماس در چارچوب یک قرارداد «همه در برابر همه»، در مقابل آزادی اسرا، آزادی تمامی زندانیان فلسطینی را که تعدادشان بیش از ۱۰ هزار تن است، خواستار خواهد شد که از جمله آنها فلسطینیهایی هستند که در جنگ غزه بازداشت شدند و آزادی آنها موجب تقویت حماس در غزه خواهد شد و فلسطینیها به استقبال دهها اتوبوس حامل این اسرای آزادشده خواهند رفت و پیروزی حماس و ابقای آن مقابل شکست تلآویو را جشن خواهند گرفت. به این ترتیب مردم فلسطین به شکل کامل به حماس تبدیل خواهند شد و همانگونه که نظرسنجیهای فلسطینی نشان میدهد، ویرانیها در نوار غزه این رویکرد را در میان آنها تغییر نخواهد داد و آنها به نماد فداکاری و دلاوری در راه پیروزی تبدیل شدند.
طبق این مطلب، بیتردید حماس روند تبادل اسرا را تا چندین ماه طول خواهد داد و بر اجرای بند به بند خواستههایش پافشاری خواهد کرد و تحقیر پشت تحقیر را برای تلآویو رقم خواهد زد و در آن صورت اینگونه احساس میکند که تمام کارتهای این بازی در دست خودش است.
همچنین، برقراری آتشبس در شمال اراضی اشغالی تنها زمانی که جنگ در نوار غزه پایان یابد، محتمل و قابل انتظار است، اما به نظر نمیرسد فرصتی برای دستیابی به توافقی دیپلماتیک مطابق قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت با نظارت آمریکا وجود داشته باشد که به عقبنشینی حزبالله از جنوب لبنان منجر شود، «بلکه برعکس میتوانیم تقریبا قطعی بگوییم که حزبالله پس از برقراری آتشبس باز خواهد گشت و در نزدیکی مرزها مستقر خواهد شد و ما نباید خودمان را فریب دهیم.»
مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی ادامه داد: «عادیسازی روابط با عربستان و ایجاد ائتلافی منطقهای با نظارت آمریکا دستاوردی مهم و بسیار مطلوب خواهد بود، اما در اینجا باید میان مزایا و محدودیتهای این توافق تمایز قائل شد. پیروزی قطعی حماس به شدت قدرت تصمیمگیری حاکمیتهای عربستان، اردن و مصر درباره عادیسازی روابطشان با تلآویو و همکاری با آن در مقابل افکار عمومی را کاهش خواهد داد. همچنین این ائتلاف منطقهای غیر رسمی توان دفاعی خود را در حمله موشکی به اسرائیل در شامگاه ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ نشان داد. متاسفانه این ائتلاف توان هجومی جدی در برابر حلقه آتش ایران در یمن، عراق، سوریه و لبنان را ندارد.»
در ادامه این مقاله با اشاره به لزوم استقبال از هرگونه توافقی جزئی و موقت برای آزادسازی اسرا، احتمال تحقق چنین توافقی اندک دانسته شده و آمده است: «متاسفانه موضعگیریها در اسرائیل در خصوص جنگ نشاندهنده بروز شکاف و اختلافنظر میان سطوح اجتماعی و سیاسی آن است و نه نتانیاهو و نه رقبایش ملاحظات سیاسی را در نظر نمیگیرند و در حال حاضر به هیچ عنوان به پیامدهای کنترل دوباره حماس بر غزه پرداخته نشده و چنین مسایلی سرکوب یا انکار میشوند.»
طبق این گزارش، تلآویو حتی بعد از اتمام جنگ در نوار غزه و انتقال نیروهایش از آنجا به جبهه شمالی، برای آنجا پاسخهای مناسبی نخواهد داشت و این از تشدید دوباره تنش در این محور حکایت دارد، اینکه برخی پیشنهاد میدهند آتشبس اکنون برقرار شود تا ارتش به شکل بهتری برای جنگ با حزبالله در سالهای آتی آماده شود، هرگز مشکل اصلی منطقه یعنی جنگ با لبنان را حل نخواهد کرد و حزبالله و ایران نیز در سالهای آتی هرگز به دستاوردهایشان بسنده نخواهند کرد.
مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در ادامه مقاله خود با طرح ادعاهای همیشگی تلآویو در خصوص برنامه هستهای ایران، ضمن اشاره به موضعگیری منفعل آمریکا در برابر این مساله، تاکید کرد: «تلآویو باید چشمانش را باز نگه دارد، گرفتار توهمات نشود که در ادامه مجبور به پرداخت هزینه آن شود، چرا که اسرائیل هفتم اکتبر گذشته در چاله عمیقی سقوط کرد که بیرون آمدن از آن برایش سالها زمان خواهد برد.»
منبع: ایسنا