با این همه، جریانهای سیاسی و رسانهای غربی همچون همیشه در چنین موقعیتهایی طرحهای پوسیده و نخ نمای خود را دنبال میکنند و سعی دارند به هر نحو ممکن بر زخم ملت ایران نمک بپاشند و از این رهگذر برای خودشان دستاوردسازی داشته باشند. نقیصهای که سال هاست با آن مواجه هستند و هر بار که سعی داشته اند تیری به سمت ملت ایران پرتاب کنند، در نهایت به قلب خودشان اصابت کرده است.
اولا، این جریانهای معاند باید از خود بپرسند که چه شده که پس از سالها سم پاشی آنها در مورد آیت الله رئیسی و روایت سازیهای انحرافی مختلف در مورد ایشان، مردم کشورمان اینچنینی به سوگ ایشان نشسته اند و تاکنون شاهد بوده ایم که مردم در شهرهای تبریز و قم، حماسههای مثال زدنی را در عزاداری و تشییع پیکر شهدای خدمت از خود به نمایش گذاشته اند. این مساله خود نشان میدهد که آنها به هیچ عنوان مردم ایران را نشناخته اند و همین عدم شناخت است که سال هاست آنها را در مواجهه با ملت ایران، به طرفی همیشه بازنده تبدیل کرده است.
دوم اینکه جریانهای سیاسی و رسانهای غربی سالها سعی داشته اند تا تصویری غیرواقعی و دروغین را از آیتالله رئیسی به افکار عمومی کشورمان و جهان ارائه کنند. آنها در این سالها انواع و اقسام تهمتها را علیه ایشان مطرح کرده اند و حتی پس از شهادت ایشان نیز شاهد بوده ایم که برخی رسانههای معاند ایشان را دیکتاتور خطاب کرده و یا دیگر نسبتهای ناروا را در مورد ایشان مطرح میکنند.
با این حال، باید از این جریانها پرسید که آیا دیکتاتوری در طول تاریخ وجود داشته که در وقت نماز و راز و نیاز با خدا در یک روستای ساده توقف کند و با مردم آنها دیدار کند و به درد دل آنها گوش کند و سپس در منطقهای صعب العبور و سخت دچار سانحه هوایی شود؟ مگر سیاستمداران دیکتاتور در دنیا جز آسایش و امینیت خود به چیز دیگری اهمیت میدهند؟ براستی این سوال مطرح است که شهید رئیسی قبل از شهادتش کجا بوده و چه میکرده؟
حضور ایشان در دیگر رویدادها نظیر سیل سیستان و بلوچستان و یا دیگر بلایای طبیعی و صحبت با مردم آسیبدیده، همه و همه نشان میدهد که آیت الله رئیسی به جای عافیت طلبی، خدمت به مردم و تبدیل کردن کرسی قدرت به یک فرصت برای خود جهت ارائه خدمت را به عنوان یک اولویت تعریف کرده بود. اساسا به همین دلیل است که خونِ این شهید بزرگوار و همراهانشان برای کشورمان توام با برکت و قدرت خواهد بود.
منبع: ایسنا