حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی درمورد مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها بیان کرد: شاید این روایت نبوی را بارها شنیده باشیم. اما در ایام وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها دوباره شنیدنش جا دارد. بنا بر روایت منقول شیعه و سنی به خصوص ابن اثیر، مورخ ادیب و محدث سترگ اهل تسنن، برترین زنان جهان هستی را چهار زن تشکیل میدهند.
خَیرُ نِساءِ الْعالَمینَ مریمُ، آسِیةُ، خدیجةُ وَ فاطِمةُ
برترین زنان عالم مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه هستند.
این روایت بیانگر این است که این چهار زن در این دنیا به حد کمال رسیده اند و به عنوان زنان نمونه و شایسته هستی شناخته شده اند.
نقطه اشتراک چهار زن بهشتی
این کارشناس مذهبی گفت: یک نکته مهمی که در این روایت مغفول مانده است، نقطه اشتراک این چهار زن تاریخ ساز عالم است. این چهار زن چه نقطه مشترکی دارند که ایشان را کنار هم جمع نموده است. شاید بتوان هزاران نقطه مشترک از عفت و پاکدامنی و ایمان و ...... برای ایشان بیان نمود، اما به جرأت میتوان گفت، نقطه مشترک این چهار بانو یک مسئله سیاسی - عبادی با عنوان حمایت از ولی زمان خویش است.
او تصریح کرد: آسیه تا پای جان از رهبری و رسالت موسی علیه السلام حمایت نمود، مریم سلام الله علیها با تحمل تهمت و رنجها پایههای رسالت عیسی علیه السلام را محکم نمود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تا مرز شهادت از امام خویش علی بن ابی طالب علیه السلام پشتیبانی و دفاع کرد و سر انجام شهید راه امامت و ولایت شد و، اما حضرت خدیجه سلام الله علیها نیز، از حامیان راستین رسالت بود و در این راه جان و مال خویش را تقدیم رسالت کرد.
او گفت: حضرت خدیجه سلام الله علیها، هم رسالت مدار بود و هم امامت محور. هم حامی و همگام رسالت بود و هم محب و طرفدار امامت که برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب خصائص ام المؤمنین خدیجة الکبری نوشته حسین تهرانی، انتشارات طوبای محبت مراجعه کنید.
حمایت از ولی هزینه دارد
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی ادامه داد: همین نقطه مشترک میان این چهار بانوی عالم بود که باعث شد تا منافقین و کافران و حسودان عالم چه در عصر حیات ایشان و چه در زمان ممات ایشان، تهمتها، شایعها و شبهههای فراوانی را علیه این بزرگواران مطرح نمایند. امروزه وقتی یک سرچ کوتاه در منابع تاریخی و یا فضاهای مجازی میکنیم، به وضوح میبینیم که این هجمات به صورتهای مختلف در حال از بین بردن فضائل این انسانهای الهی میباشد و متأسفانه، عدهای هم بدون هیچگونه مطالعه، دقت و تحقیقی بر این تهمتها مهر تایید میزنند.
تهمتهای تاریخ به حضرت خدیجه
این کارشناس مذهبی گفت: راجع به زندگانی پر از نورانیت ام المومنین حضرت خدیجه تهمتهایی مطرح است که سالهاست حتی بالای منابر نیز تکرار میشود که بسیار ناراحت کننده است. تهمت اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها در زمان پیری با پیامبر صل الله علیه وآله والسلم ازدواج کردند.
در جواب این تهمت باید گفت: چیزی که در برخی کتب در مورد حضرت خدیجه آمده است و متأسفانه به قول مشهور تبدیل شده نه تنها در تاریخ مویدی ندارد بلکه دارای بعدهای فراوان تاریخی است، درباره در مورد حضرت خدیجه سلام الله علیها چنین آمده است که: عالم محقق و مورخ و دقیق شیعه مرحوم علامه سید جعفر مرتضی در کتاب تحقیقی الصحیح من سیرة النبی الاعظم خودشان همه اقوال منقول در مورد سن ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه سلام الله علیها را که از سن ۲۵ تا ۴۶ سالگی نقل شده است را آورده و بعد از تحقیق دقیق و واکاوی هر کدام از اقوال و بررسی رجالی و عقلی این قولها به این نتیجه میرسد که که اقوال بیش از ۳۰ سال همگی ضعیف هستند و قول بیهقی در کتاب دلائل النبوة ص۷۱ را قبول میکند که در آنجا بیهقی سن حضرت خدیجه را در هنگام ازدواج با رسول خدا ۶، ۲۵ سال و سن ایشان را هنگام وفات ۵۰ سال دانسته است.
او مطرح کرد: بیهقی میگوید: حضرت خدیجه ۱۵ سال قبل از بعثت با پیامبر ازدواج کرده. پس سن ازدواج ایشان میشود ۲۵ سال که غیر از بیهقی هم افرادی دیگر این قول را ترجیح داده اند؛ لذا حضرت خدیجه و پیامبر طبق قول صحیح در هنگام ازدواج هم سن بودهاند. اما آن قولی که میگوید ایشان ۶۵ سال عمر کردهاند از حاکم نیشابوری و او از ابن اسحاق از هشام بن عروه میباشد که خود حاکم گفته است این قول «شاذ» میباشد و میگوید در نزد من سن ازدواج ایشان کمتر از ۳۵ سال است.
چه سندی برای سن بالای حضرت خدیجه وجود دارد؟
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: سوالاتی مطرح میشود که آیا مستندی در اختیار دارید که قولِ ۶۵ سال و نیز سابقه ازدواجِ حضرت خدیجه را مشهور قلمداد کرده باشد؟ امیدوارم آنچه در افواه عموم افتاده، مستند حضرت عالی برای شهرت این مطلب نباشد!
۲- آیا تا کنون توجه کردهاید که چرا متقدمان اهل سنت، سن ایشان را به هنگام ازدواج بیست و چند سال میدانستند، ولی رفته رفته قولهایی دیگر جایگزین شده؟ آیا این موارد و مواردی، چون ادعای دو بار شوهر کردن آن حضرت پیش از پیامبر، با انگیزهی فضیلتتراشی برای امثال دیگر زنان پیامبر نبوده است؟
آیا نمیخواهند بگویند که زنی دیگر از زنان رسول خدا تنها همسر باکره و جوان پیامبر ۶ بوده است و از این رهگذر او را برترین قلمداد کنند؟
قول امام صادق درباره زنان پیامبر
این کارشناس مذهبی افزود: این حرفها در حالی است که مرحوم شیخ صدوق از صادق آل محمد نقل میکند که آن حضرت فرمودند:
تَزَوَّجَ رَسُولُ اللّهِ بِخَمْسَ عَشَرَ اِمْرَأَةً اَفْضَلُهُنَّ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیلَدٍ؛ رسول خدا با پانزده زن ازدواج کرد که برترین آنان خدیجه دختر خویلد بود.
آری حمایتهای همهجانبه خدیجه از پیامبر اکرم در مقابل پیروان جاهلیت و مشرکان و حسادتهای در سینه پنهان شده بعضی از زنان رسول خدا باعث شد که تاریخ زندگانی ام المومنین حضرت خدیجه تحریف شود. این عشق بیکران خدیجه به پیامبر سبب شد که عدهای تاب این همه محبت و عشق ورزی ایشان را نداشته باشند.
زحمات حضرت خدیجه
او گفت: در تاریخ است، وقتی مشرکین پیامبر ص را مورد حمله قرار میدادند و یا سنگباران میکردند، پیامبر مجبور میشدند که مکه را ترک کنند و به کوههای اطراف پناه ببرند. در تاریخ است به غیر از ابوطالب؛ و امیرالمومنین تنها کسی که به جستجوی پیامبر برمیآمد تا او را یاری رساند، و زخمهای بدنش را پانسمان کند، خدیجه کبری بود. در یکی از این صحنهها که از پیدا شدن آن حضرت مأیوس شده بود، فریاد او در کوههای اطراف مکه اینگونه طنین انداز شد:
مَنْ أَحَسَّ لِی النَّبِی الْمُصْطَفَى؟
مَنْ أَحَسَّ لِی الرَّبِیعَ الْمُرْتَضَى؟
مَنْ أَحَسَّ لِی الْمَطْرُودَ فِی اللَّهِ؟
مَنْ أَحَسَّ لِی أَبَا الْقَاسِمِ؟
آیا کسی هست که از حال نبی برگزیده برایم خبر آورد؟ کیست که مرا از بهار پسندیده زندگیم خبرم دهد؟ کیست که مرا از حال شخصی که به خاطر خدا طرد شده است خبر دهد؟ کیست که از اباالقاسم مرا خبر دهد؟
و گاه میشد که در مقابل سنگباران مکیان سپر بلای پیامبر میگشت و فریاد برمیآورد:
یا مَعْشَرَ قُرَیشٍ! تُرْمَى الْحُرَّةُ فِی مَنْزِلِهَا؟ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ انْصَرَفُوا عَنْهُ؛ای قریش! آیا سنگ به منزل او پرتاب میکنید؟ قریش وقتی صدای او را میشنیدند، سنگباران را رها میکردند.
به طوفان بلا، چون کوه محکم به کشتی امان لنگر خدیجه
چو میشد سنگباران خانه او به پیش مصطفی سنگر خدیجه
به خاطر همین حمایتهای خدیجه از پیامبر بود که به مرور در تاریخ لقب ام المومنین را از ایشان گرفتند.
مثل فدک حق تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق ام المؤمنینی.
دو درخواست از دوستان رسول الله
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی افزود: اگر دوستانی درباره حضرت خدیجه منبر میروند و یا پستی در فضای مجازی میگذارند حتما به این مطلب توجه داشته باشند که درباره سن حضرت خدیجه و شبهات پیرامون ایشان پرداخته و سبب کمتر شدن غربت ایشان در جامعه شوند. متأسفانه در این سالهای اخیر جامعه به سمت نامگذاریهای عجیب و غریب برای فرزندان تازه متولد شده پیش رفته است که در اینباره واقعا به خدا پناه میبریم. چقدر خوب است دوباره نامهایی همچون خدیجه که یادآور خوبیها و پاکیها است زنده شود و مردم و بخصوص مؤمنین ترغیب شوند که نام فرزندانشان را خدیجه بگذارند تا ان شالله مورد دعای خاص حضرت رسول و مادر سادات حضرت زهرا قرار گیرند.
وصف پیامبری که در آینده ای نزدیک مبعوث به رسالت می گردد را شنیده بودو اورا مصمم تر وشیفته تر از قبل برای رسیدن به مقصود الهی خود می ساخت.
زلیخا اگر بعد از آن همه عشق مجازی چشم به عشق حقیقی گشود
واز یوسف بی نیاز گشت.
خدیجه از اول به دنبال عشق حقیقی بود و محمد را برای رسیدن به
خداوند وسیله قرار داد.چرا که با ثروتی که داشت تمام بزرگان
خواستار ازدواج با اوبودند و این بانوی مخلص دست رد به سینه ی
همه زد چرا که خدیجه به دنیایی بالاتر از این دنیای مادی می اندیشید
و پول و دنیا را پایین تر وزبون تر از اهداف بلند خود نگاه می کرد
وهمه ی دنیا وثروتش را هم فنا وفدای آن مقام عالیه ای کردتا
عشق الهی ومعبود خدایی اش که توحید بود را در آغوش گیرد.
و همچون سربازی جان برکف دراین مسیر ایثارگری کرد
و آگاه بود که متقرب شدن در دستگاه الوهیت به دادن بها وهزینه میسر می شود نه به لاف وگزاف.
چه بسیار اورا شماتت کردند واو را ازاین کار منع نمودند وخواستند که دراراده او خللی ایجاد کنند اما نتوانستند مانع از هدف بلند اوشوند
که اوراه فلاح وبندگی را در ذکر تهلیل عملی یافته بود
اولین انسانی بود که اسلام را برگزید وافتخار آنرا برای خود مهر زد
در روزگاری که پیامبر را باخاکستر و شکمبه ی حیوانات استقبال
می کردند وبراستی که دنی پرستان درشناخت خدیجه عاجز مانده اند
وخواهد ماند ؛چرا که با مقیاس های حیوانی خود سعی در قضاوت
وارزیابی شخصیت ملکوتی این بانوی بهشتی میکنند ومهراین نادانی
وحماقت را برای همیشه و در هردوجهان بر پیشانی خود همچون
داغی که نشان از گذارنده ای چون شیطان رجیم ،خواهند داشت.