پدر مقدسترین واژه بشریت است، زمانی که ماما نوزادی ظریف و کوچک را به دستان گرم و پر مهر پدر در پشت اتاق عمل میسپارد و با گفتن نوزاد دختر است یا پسر مژدگانی میگیرد و پدر قند در دلش آب میشود که نوزاد روزی به او خواهد گفت: بابا
بابا فرزندش را بر روی دو دیده بزرگ میکند، فرق ندارد گنج قارون داشته باشد یا سفرهای ساده، پدر همه توانش را خرج فرزندش میکند.
پدر هنگامی که به سمت خانه میآید دوست ندارد دستش خالی باشد، گاهی نان است و میوه، گاهی توپ است یا عروسکی کوچک و گاهی کاپشنی صورتی...
راستی گفتم کاپشن صورتی. پدر گوشواره قلبی الان هدیه روزش را از چه کسی میگیرد.
قلب پدران حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان امروز کند میزند. امروز دختران و پسرانی نیستند که نوای هر خانهای بودند و دور پدرانشان در این روز میگشتند.
دلم برای پدری میسوزد که نان آور خانه اش رفت، پسری که گل نرگس به دست مردانه خرج زندگی را در میآورد.
داغ پدران حادثه تروریستی کرمان، داغ همه مردم باصفای و با معرفت ایران است. داغی که دل هر پدری را به درد میآورد و قلبش برای درد هموطنش میگیرد و اندوه پدری را که گلش پر پر شده است را درک میکند.
به این فکر میکنم که آن تروریست منفور آیا خانوادهای داشته است و آیا به تقدس پدر فکر کرده است.
بی شک هر کس خانوادهای دارد و حتی نهادهای تروریستی به فکر امنیت خانوادههای خود هستند، اما تفکر وحشیانه و جنگ و قدرت طلبی بر امیال دیگر پیروز میشود و در نهایت فاجعهای را رقم میزند که زبان انسانیت قاصر است.
امروز پدرانی عزیز داغدار فرزند هستند و فرزندانی دیگر در غم پدر...
باشد که جهان در پرتو نور عدالت امام زمان (عج) به آرامش برسد.
یادداشت از حمیده یزدی نژاد