یکسری باورهای نادرست، اما رایج در بین بعضی زوجین وجود دارد که منجر به نارضایتی از زندگیمشترک میشود و چالشهای زیادی برای آنها ایجاد میکند. برخی از رفتارهای منفی خاص اگر فرصت بروز در زندگیمشترک را پیدا کنند، برای رابطه کشنده هستند. یکی از رایجترین این رفتارها، گلهگزاری و شکایت از همسر به شیوه اشتباه است که به قلب هر رابطه زناشویی میتازد و در دراز مدت زندگی را تبدیل به صحنه جنگ میکند. البته اختلاف سلیقه در همه زندگیهای مشترک وجود دارد، اما ناآشنایی زوجین با نحوه بیان صحیح ناراحتیهایشان باعث ایجاد چالشهای متعدد میشود که گاهی به طلاق میانجامد؛ بنابراین و باتوجه به اهمیت این مسئله، نکاتی در همین باره و در ادامه مطرح خواهد شد.
گلایه اصولی از همسر ۳ بخش دارد
شما همیشه از کسی که با او زندگی میکنید، گلههایی خواهید داشت؛ اما گلهکردن و عیبجویی به شیوه اشتباه با بیان احساسات و خواستهها از زمین تا آسمان فرق دارد. شکایت اصولی از یک رفتار همسر باید بر رفتار یا رویداد خاصی متمرکز باشد. بگذارید با یک مثال، موضوع را شفافتر بررسی کنیم. مثلا بیان این جملات، یک نوع گلایه اصولی به حساب میآید: «من واقعاً عصبانیام که تو دیشب آشپزخانه را تمیز نکردی. ما توافق کرده بودیم که بهنوبت این کار را انجام بدهیم. میشود لطفاً الان آن را انجام بدهی؟» همانطور که میبینید، شکایت اصولی از همسر ۳ بخش اصلی باید داشته باشد:
۱- گفتن اینکه من چه احساسی دارم؟ (مثلا من واقعاً عصبانیام.)
۲- از یک موقعیت مشخص گلایه کرد. (مثلا تو دیشب آشپزخانه را تمیز نکردی.)
۳- دقیقا خواستهام چیست و چه چیزی نیاز دارم؟ (مثلا میخواهم یا ترجیح میدهم لطفاً الان آن کار را انجام بدهی.)
گلایههای اشتباه با باورهای منفی.
اما در طرف مقابل، عیبجویی کلی است که یک شیوه رایج در گلایه از همسر محسوب شده و به مرور باعث تباهی زندگیمشترک میشود. در این نوع گلایهها، احساس یا باور منفی درباره ویژگیها یا شخصیت طرفمقابل بیان میشود. مثلا: «چرا تو اینقدر فراموشکاری؟» یا «متنفرم از اینکه هر وقت نوبت تو هست، بهخوبی کارت را انجام نمیدهی» یا «تو اصلا به حرفهای من اهمیت نمیدهی». جملهای که حاوی شکایت اصولی باشد، شروع آرامی دارد، درحالیکه شروع جملههای حاوی عیبجویی، خشن و توهینآمیز است.
شکایت اصولی را به عیب جویی تبدیل نکنید
رایجترین نوع عیبجویی و گلایه به شیوه اشتباه از همسر، استفاده از جملههایی است که با «تو همیشه...» یا «تو هرگز...» آغاز میشود. شما میتوانید هر شکایت درست و بهحقی را با گفتن یک جمله یا عبارت اشتباه به عیبجویی تبدیل کنید! در عیبجویی بهجای بیان رفتار متفاوتی که دوست داریم همسرمان انجام دهد، مسائل را طوری پیش میکشیم که به ویژگیها یا شخصیت همسرمان میتازیم. عیبجویی این پیام را میرساند که همسرمان مشکل دارد و او نقص یا عیبی دارد. عیبجویی مقدمۀ سرزنش، کاربرد عناوین توهینآمیز یا ترور شخصیت است.
این ۳ مثال را بخوانید
برای اینکه با تفاوت شکایت یا همان بیان احساس و خواسته با عیبجویی در زندگیمشترک آشنا شوید، این ۳ مثال را بخوانید.
شکایت| ماشین بنزین ندارد، ناراحت شدم از اینکه قرار بود باک را پرکنی، اما انجام ندادی، میتوانی لطفاً فردا این کار را بکنی؟
عیبجویی| تو خیلی بدقولی، هزار بار باید یکچیز را یادآوری کنم. بعد از این که هزار بار قول دادی باک را پرکنی، پشت گوش انداختی.
شکایت| کاش زودتر میگفتی برای شام نان نداریم، ناراحت شدم که الان باید بروم نانوایی، لطفاً از این به بعد قبل از ساعت ۸ برای تهیه خریدها خبر بده.
عیبجویی| چقدر خودخواهی، من الان که خسته از کار برگشتم و گرسنهام باید ببینم که نان تمامشده و تو همهش سرت توی گوشی بود و حواست به زندگی نیست.
شکایت| من ازت میخواهم که قبل از اینکه کسی را به خانه دعوت کنی با من درمیان بگذاری، من باید آمادگی پذیرایی داشته باشم. اینکه مهمان سرزده میآید، من را مضطرب میکند.
عیبجویی| تو همیشه برای دوستانت بیشتر از من اهمیت قائلی، انگار من آخرین فرد فهرست توأم که از اتفاقات باخبر میشود.
مراقب باشید در دام عیبجویی نیفتید
با توجه به مثالهای مطرح شده، حالا نوبت این است که بررسی کنید خود شما (نه همسرتان)، چقدر از عیبجویی به جای گلایه اصولی از همسرتان در زندگیمشترک استفاده میکنید. برخی از جملات رایج خود را بنویسید و مشخص کنید که شکایت بود یا عیبجویی؟ بعد از آن میتوانید، نظراتتان را با همسرتان در میان بگذارید تا در صورت نیاز، رفتارهایتان را اصلاح کنید.
منبع: روزنامه خراسان