«ریم صالح الریاشی» اولین مادر شهادت طلب فلسطینی بود که در سن ۲۲ سالگی دل از همسر و فرزندانش برید و برای استقلال و آزادی کشورش به جنگ با اشغالگران رفت.

«ریم صالح الریاشی» اولین مادر شهادت طلب است که در سن ۲۲ سالگی برای دفاع از کشور و آزادسازی فلسطین اشغالی از چنگ صهیونیست‌ها، داوطلب عملیات استشهادی شد تا سرزمینی آزاد و مستقل را برای فرزندانش به ارمغان بیاورد.

ریم در سال ۱۹۸۲ در سرزمین زیتون و در خانواده‌ای پر جمعیت با ۶ برادر و ۳ خواهر به دنیا آمد. پدر ریم نماینده یکی از شرکت‌های باطری‌سازی خودرو‌های آلمانی بود و اوضاع مالی مناسبی داشتند. از خصوصیات اخلاقی وی می‌توان به زمانی که تنها یک دانش آموز دبیرستانی بود اشاره کرد؛ او از همان دوران قصد اجرای عملیات شهادت طلبانه را داشت و معتقد بود که زمان شهادتش به تأخیر افتاده است.

وی در سال‌های دانشجویی به جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) پیوست و به یکی از فعال‌ترین افراد این جنبش در محل سکونتش تبدیل شد. ریم برای خواستگارانش شروطی گذاشت که او را از همه دختران هم‌سنش متمایز می‌کرد. یکی از شرط‌های وی برای همسرش این بود که در صورت لزوم و امکان بتواند در عملیات استشهادی شرکت کند.

شهید «ریم صالح الریاشی» در کنار فرزندانش

اما در این میان پسری به نام «زیاد عواد» هم فکر و همسر ریم در زندگی شد و فصل عاشقانه خود را در «حی‌الزیتون» واقع در شرق غزه شروع کردند تا برای زیاد از ریم دو فرزند به یادگار بماند. ریم خود را به عنوان داوطلب عملیات شهادت طلبانه به فرماندهی گردان‌های قسام معرفی کرد، اما این فرماندهی به سبب شرایط آن زمان از پذیرش خواسته وی خودداری کرد. زیرا می‌دانستند که ریم یک مادر و همسر است، اما با پافشاری ریم گردان‌های قسام با انتخاب وی به عنوان اولین مادر شهادت طلب با وجود ده‌ها و صد‌ها دختر در آرزوی شهادت، موافقت کردند.

ریم برای اجرای عملیات، بر اساس برنامه قبلی آماده شد و از صحنه عملیاتش بازدید کرد. گذرگاه ایریز؛ پاسگاه «بیت حانون» را که دژی نظامی در یک منطقه نظامی کاملا بسته بود، تا محل زندگی خود از نزدیک مورد بررسی قرار داد و شیوه فعالیت سربازان اشغالگر را در زمان تفتیش و بازرسی مردم مشاهده کرد.

شهید «ریم صالح الریاشی»

وی صبح ۱۴ ژانویه سال ۲۰۰۴ میلادی، با بستن یک کمربند انفجاری با پای پیاده و قدم‌هایی استوار به سوی هدف حرکت کرد تا به دستگاه بازرسی الکترونیکی رسید و دستگاه از وجود فلزات در زیر لباس وی خبر داد. سرباز‌ها برای بازرسی او را به اتاق ویژه بردند، اما از ریم هیچ عکس‌العملی که نشان از اضطراب و نگرانی وی داشته باشد، مشاهده نشد.

در این هنگام وی با کشیدن ضامن کمربند انفجاری در پاسگاه مرزی «بیت حانون»، دو سرباز، یک پلیس و یک کارمند رژیم صهیونیستی را به هلاکت رساند. شهادت وی در ابتدای سال ۲۰۰۴ روح مقاومت را بار دیگر زنده کرد. محل عملیات ریم یکی از مستحکم‌ترین پایگاه‌های اشغالگران در نوار غزه بود.

فرازی از وصیت نامه شهیده ریم صالح الریاشی

ریم در وصیت نامه‌اش می‌گوید: «خواهران عزیزم و کودکان مظلوم امت عرب! اجازه دهید شما را پیش از عملیاتی که در نظر دارم آن را اجرا کنم مخاطب قرار داده و از پروردگار بخواهم شهادتم را بپذیرد و کمک کند تا شمار بیشتری از سربازان اشغالگر را به هلاکت برسانم.

شهادت می‌دهم در برابر پروردگار علیه تمام کسانی که اموال امت را به سرقت و به حساب شخصی خود و خانواده، نزدیکان و اطرافیانشان واریز کردند و مردم خود را رها ساختند تا نتوانند به مصیبت‌هایی که بر سر این امت آمد، بیندیشند.
پس از شهادتم سخنان زیادی خواهید شنید. عده‌ای خواهند گفت: خودم را به کشتن دادم. عده‌ای خواهند گفت: خودکشی کردم و برخی نیز خواهند گفت: که او چقدر احمق بود که فرزندانش را رها کرد و حرمت همسر و خانواده‌اش را نگه نداشت.

«ریم صالح الریاشی» مادری که شهید شد

اما من می‌گویم: من زن مومنه‌ای هستم که خداوند این فرزندان را ارزانی‌ام داشت و پس از من خود آن‌ها را تربیت خواهد داد. شما در خواهید یافت که رزاق واقعی فقط پروردگار و آن کسی است که همه چیز در دست اوست که نه اجیر می‌کند و نه اجیر می‌شود.

 برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام می‌رسانم و برای کشیدن انتقام از یهود، این دشمنان بشریت و کسانی که در سرزمینم فساد می‌کنند؛ در رفح، نابلس، رام‌الله و جنین باقی شهر‌های سرزمین عزیزم و برای پاک کردن مقداری از ننگی که به واسطه اعمال حکام سازش کار بر پیشانی این امت نقش بسته است و دیگر این که از خدای عزوجل می‌خواهم این عمل مرا خالصا برای ذات کریم خویش قرار دهد و آن را واسطه ذلت یهود و آرامش دل‌های مومنین قرار دهد.

تا پیش از ضبط این نوار فکر نمی‌کردم بتوانم چیزی بگویم، اما حالا می‌خواهم بگویم که خوشحالی، قلبم را پر کرده و در حال آماده شدن برای دیدار خدای خود هستم و وجودم را برای هدیه کردن به بارگاه الهی آماده کرده‌ام و آرزومندم که خداوند بر من منت نهاده و هدیه‌ام را قبول کند.

تشییع پیکر شهید«ریم صالح الریاشی»

خدایا! من لقاء تو را دوست دارم. تو هم لقاء مرا دوست بدار.

با وجود این که دو کودک دارم که هر دو هدیه خداوندند و فقط خدا می‌داند که چقدر دوستشان دارم، اما علاقه‌ام به دیدار خدا بیشتر است. این بچه‌ها را نزد خانواده‌ام به امانت می‌گذارم و اطمینان دارم که تحت توجهات خداوند رشد خواهند کرد.

از شما می‌خواهم که به کودکانم ذکر و طاعت بیاموزید و در وجودشان بذر دین و ایمان بکارید.

کاری کنید که قران را حفظ کنند و در مدارس اسلامی درس بخوانند. این دو امانت‌های من هستند که در روز قیامت درباره آنان از شما خواهم پرسید. دیدار همگی ما در بهشت ان شاءالله. شما را به تقوا وصیت می‌کنم. وصیت می‌کنم شما را به تکریم و تحلیل رزمندگان فلسطینی. زمانی که مرا دفن می‌کنید، نوار قرائت قرآن با صوت را پخش کنید و مخارج مراسم عزای مرا صرف امور خیریه کنید چرا که می‌دانم مردم نیازمند، بسیارند.

برای من در مسجد بزرگ «العمری» نماز بخوانید. همچنین وصیت می‌کنم که در صورت امکان، مدفنم در کنار قبور شهدا و صالحین باشد. قبرم را هم سطح زمین قرار دهید و بلندش نکنید. از شما می‌خواهم که برایم دعا کنید که خداوند این کارم را خالصاً برای خودش قرار دهد. از هر رزمنده‌ای که پا به این سرزمین بگذارد نیز تشکر می‌کنم.


به خاطر خدا روی قبرم فقط بنویسید:
«شهیده ریم صالح الریاشی»

شعر زیر به افتخار این مادر فلسطینی توسط استاد "حسین اسرافیلی" سروده شده است

زن، به عزمی دگر کمر را بست
کودکش را فشرد در آغوش
کودک و زندگی عزیز، ولی
عزم او را نمی‌کند خاموش
زن که نه، شیر بیشه توحید
از تبار بزرگ عاشورا
عشق می‌خواندش به جانبازی‌
می‌زند عرش حق، صدا او را
شیرزن، قامت رشیدش را
به شکوه شهادتش آراست
از گلوی مهیب آتش و خون
بانگ "الله اکبر"ش برخاست
در گذرگاه جانیان یهود
سایه مرگ، وحشتی انداخت
ناگهان انفجار و آتش و دود
بر ستم پیشگان، جهنم ساخت
زن به شوق وصال حضرت دوست
خنده زد در میان آتش و خون
ناگهان، انفجار و آتش خشم
آتش افروخت بر "بنی صهیون"
دو شکوفه از او به جاست هنوز
دو شهادت، دو انفجار دگر
تا کجا این دو آتش پنهان
شعله افکن شوند بار دگر

منبع : فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.