لباس ریشه در پایبندی به سنتها و باورهای مذهبی و فلسفی دارد و به طور قطع میتوان گفت بخشی از فرهنگ و هنر و قوم هر کشوری را میتوان در لباس آن جست و جو کرد تا جایی که لباس در دنیای امروز به صورت یک وسیله دیداری برای شناخت انسانها از جنبه اقلیمی، تاریخی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و سطح تمدن و پیشرفت جامعه درآمده است.
پدید آمدن پوشاک امری تصادفی یا خواست فردی نبوده است و بر مبنای تفکرات و نیازهای هر قوم و تمدنی به وجود آمده است.
پوشاک را میتوان آینه تمام نمای تاریخ زندگی بشر دانست که در فرهنگهای مختلف شکل میگیرد و تحول پیدا میکند و عوامل مختلفی در تغییر لباس و نوع پوشش بشر تأثیرگذار هستند که از جمله این عوامل میتوان به شرایط اقلیمی، عوامل اقتصادی و اجتماعی و مذهب و عرف جامعه اشاره کرد.
تغییرات آب و هوایی و اقلیمی یکی از عوامل مهم در بروز تمدن و اختراعات بشر است و اختراع لباس نیز، یکی از چیزهایی است که دستخوش تغییراتی بر اساس شرایط اقلیمی شده است.
در طول تاریخ بشری، اقلیم هر سرزمین باعث میشد که نوع پوشش مردم آن با دیگر سرزمینها متفاوت باشد. به طور مثال؛ در مناطق سردسیر، بشر برای گرم نگه داشتن خود به لباس به عنوان یک نیاز حیاتی نگاه میکرد و از دیگر عوامل تأثیرگذار بر نوع پوشش و اختراع لباس میتوان به شرایط اقتصادی اشاره کرد تا جایی که اوضاع اقتصادی هر سرزمین نقش مهمی در نوع پوشش آنها ایفا میکند و در اروپا در دوره صنعتی، لباسهای ارزان قیمت و مقاوم که مناسب کار در کارخانه بود کم کم وارد روزمره شدند و پس از مدتی، طراحان لباس این شیوه از پوشش را گسترش دادند و به تولید انبوه رساندند.
مذاهب و عرف جامعه نیز، از عوامل مهم طراحی پوشاک یک جامعه است و پوشاک به عنوان نشانهای از هویت فردی و اجتماعی به صورت رمزی و نمادین، مفاهیم و ارزشهای یک جامعه را برجسته میکنند. به طور کلی، آن چه که در موضوع پوشاک مردم یک جامعه اهمیت دارد در وهله اول، الگویی فرهنگی است و در وهله دوم، نقش عملکردی است که در زمینههای شغلی، ورزشی و حرفهای دارند.
مهسا فرزان، کارشناس حوزه مد و لباس درمورد مفهوم هنر و حضورش در طراحی لباس در فرهنگ ایرانی - اسلامی بیان کرد: باید ببینیم مفهوم استفاده از هر المانی چه چیزی است؟ این موضوع ریشه در هنر مفهومی ما دارد و در هفت شاخه هنر، هنر مفهومی را به معنای اثری که دارد میبینیم و میتواند مرزهای هنر را جا به جا کند. چون تأثیر اجتماعی دارد و موجب رشد یک جامعه میشود. در فضای مد، این را باید به شکل کلانتر ببینیم. چون اساساً در هنر مفهومی مد جایگاه والایی برای این مفهوم قائل هستیم. از اینرو، ما در اتاق فکر هر طرحی یک سلسله کارهایی را انجام میدهیم؛ به طوری که مثلاً بته جقه در جریان یک شخصیت پردازی به یک عنصر ایرانی رسیده و در واقع، مسیر طولانی را طی کرده و هنر مفهومی با آن عجین بوده است.
مهسا فرزان گفت: هدف ما از هنر مفهومی لباس فقط پوشاندن بدن نیست و نقدی که من حتی به خودمان وارد میدانم این است که چرا لباس را فقط زنانه می بینیم؟ چرا مد را فقط لباس میبینیم؟ باید به یک سبکی برسیم که این سبک حتی در عطر افراد ورود پیدا کند و هنر مفهومی میگوید من محتوا و ایده به تو میدهم و تو از این ایده و محتوا احساس امنیت میکنی و مفهوم لباس همین است که ما لباس را فارغ از پوشش بدن ببینیم.
فرزان ادامه داد: ما در بحث برندینگ نکتهای داریم که صاحب برند سبکی را برای برند خود میپسندد و با چشم انداز ۱۰ سالهای که برای کسب و کارش میبیند، میخواهد در این مسیر جلو برود. این میتواند شامل لباس اجتماع، مجالس، اقوام، مشاغل و دیگر لباسها باشد. بنابراین، صاحب برند برای این که آن لباس در جامعه تولید و مصرف شود و اتفاق بیفتد برنامه ریزی میکند و درواقع، یک لباس در جامعه ما اتفاق میافتد.
این کارشناس حوزه مد و لباس تصریح کرد: مد خودش یک رسانه است و اگر در جایگاه خودش به درستی عمل کند نه نیازی به تلویزیون، نه سینما و هیچ رسانه دیگری دارد و وقتی میخواهیم در فیلمی به یک شخصیت بپردازیم علاوه بر گریم و... اول به لباس او توجه میکنیم. یعنی میگوییم این رنگ یا تیپ نشانه چیست؟ بنابراین، اولین نمود افراد در تصویر، ظاهر آن هاست که به معنای اکملش لباس میشود. در نتیجه، کاری که ما باید در مسیر برندینگ انجام دهیم این است که اگر خود مد را یک رسانه بدانیم و در آن به صورت قوی ورود کنیم هر محصولی امضاء خودش را دارد و در این میان، اصلاً مهم نیست که متکثر باشد یا خیر؟
او افزود: ما یک سری زیرساخت و کارهایی داریم که افراد فعال در این حوزه و درواقع، تأثیرگذاران و کنشگران این حوزه انجام می دهند و همچنین، یک سری مدیران این حوزه را داریم که مدیران با زیرساخت همسو هستند و بدنبال آن، جهت گیریهای موجود در کشور را هم داریم.
فرزان گفت: در کشور خودمان در حوزه سینما در دو وجه ورود کرده ایم. یکی این که یا به گیشه پرداخته ایم و یا فیلمهایی ساخته ایم که مدیرانمان دوست دارند. هیچ زمانی همذاتپنداری با مخاطب نکردیم؛ به طوری که خیلی به این سمت نرفته ایم تا ببینیم مثلاً مشکل مادر در جایگاه مادرانه اش چیست؟ یا مشکل خانم یا آقا در جایگاه خانم یا آقا بودنشان چیست؟ اگر به مشکلات شخصی که افراد در زندگی خود با آنها درگیر هستند بپردازیم مشکل سینما حل میشود و صرفاً مسئله گیشه مهم نمی شود تا افراد به سمت فیلمهای زرد یا طنزهای هجو بروند یا فقط فیلمهایی بسازیم که مثلاً مدیرپسند هستند و در بحث لباس هم همین طور است. اگر فقط هدف ما به سمت خرید برود دچار یک کج سلیقگی میشویم و در کشور اسلامی باید پارادایم ذهنی طراح را به سمت اسلامی بودن ببریم.
او مطرح کرد: ما در یک جنگ ترکیبی و هجمه فرهنگی هستیم و به همین دلیل، باید از روش مقابله نوین یا سبک خودمان که اسلامی است استفاده کنیم و طراحانمان باید صاحب سبک خود شوند و ما در برخی از برندهایمان اتاق فکر داریم.
فرزان با اشاره به نقدهای موجود به کارگروه ساماندهی مد و لباس تصریح کرد: متأسفانه، نقدی که بنده به کارگروه مد و لباس دارم این است که به مسائل غیر زیرساختی ورود میکنند. چه لزومی دارد ما این همه ایونت داشته باشیم؟ قبل از حجاب اسلامی باید ایونتها را بررسی کنیم و اغلب دلالان ما در ایونتها حضور دارند و فقط برای خودشان درآمدزایی میکنند و آسیبهایی که ایونتها به ما زدند بیشتر است. یعنی بیش از این که ما را به سمت حجاب اسلامی ببرند به طرف تجمل گرایی بردند و جشنواره مد و لباس فجر ما با همه علاقهای که به آن دارم و بخش بزرگی از کار خودم از همین جشنواره شروع شده مشکلی که دارد این است کدام لباسش وارد جامعه میشود؟ چرا به جای یک سالی که کارگروه در حال تلاش است تا با ارگانهای مختلف تفاهم بنویسد و فلان برند را بیاورد به سمت آوردن سرمایه گذارانی نمیرود تا تولید حداکثری برای پخش در کشور داشته باشد؟ چرا جلوی واردات از کشورهای دیگر گرفته نمیشود؟ مد ما را کجا مشخص میکند؟ لباس ارزان قیمت در بازار عبدل آباد.
این کارشناس مد و لباس ادامه داد: اگر صنعت مد ما در کشورمان با فقه و فلسفه ترکیب نشود از هجمههای غرب و شرق در امان نخواهیم بود که نتیجه اش ورود واژه و خود عبا میشود. این در حالی است که اگر نگاهی به ایران قدیم از لحاظ تمدنی خودمان داشته باشیم دامن لباسهای گیلانی ۵ متر پارچه دارد و این پیراهن به نحوی قرار میگیرد که لباس بلند دیده میشود و دامن، وجه مشترک اغلب لباسهای اقوام است. بنابراین، حتی قبل از اسلام و انقلاب هم، خاندان دربار از لباسهای بلند استفاده میکردند. بنابراین، باید بدانیم که یک زندگی عفیفانه داریم و حجاب ثمره آن نگاه عفیفانه است و ما را از آسیبها دور میکند و اگر این لباس بلند را برای خودمان قرار دهیم و اسم عبا را روی آن نگذاریم که ارتباطی به ما ندارد موثرتر است.
او افزود: در برههای از زمان، کشورهای حاشیه خلیج فارس به واسطه آرایش ها، عطرها، رشد در فضای موسیقایی شان، کشورهای نزدیک را با خودشان همراه کردند، در حالی که در گذشته از سمت غرب این اتفاق میافتاد و پس از آن، همین تأثیر کشورهای حوزه خلیج فارس باعث شد که عبا در کشور ما رایج شود.