داوود مرادیان در برنامه زنده «به افق فلسطین» در توضیح اهمیت ایجاد یک شبکه ارتباطی و اطلاعاتی از مردم فلسطین برای پوشش بحران و تولیدات در حوزه مستند بحران بیان کرد: در روزهایی که گذشت و حملاتی که علیه مردم فلسطین صورت گرفت ما حرص میخوردیم چرا که اگر درست عمل میکردیم میشد با داخل غزه ارتباط گرفت و خود این مردم از این اوضاع و شرایط برای ما فیلم میگرفتند.
وی افزود:باید عمیقا به این درک برسیم که فلسطین خاک من است و غزه خاک ماست و باید نگاه مان از نگاه مناسبتی که صرفا در راهپیمایی روز قدس نیم نگاهی به فلسطین میاندازد به یک نگاه تمامیت خواه تغییر دهیم و در چنین شرایطی است که فرهنگ، اجتماع و اقتصاد غزه برای ما موضوعیت مییابد.
مرادیان عنوان کرد: خلا ما این است که مستندساز ویژه فلسطین یا حوزه آفریقا نداریم؛ نهادی بالا دستی مانند وزارت امور خارجه باید به مستندسازان بها بدهد و به این درک برسد که باید میز ویژه فلسطین یا آفریقا را داشته باشد. صرف تولید، مسئله را حل نمیکند توزیع از آن هم مهمتر است. متاسفانه کشور، مقوله مستند صرفا کنداکتور پرکن است و شان و وجههای ندارد؛ برای فوتبال وقت و بودجه و زمان بسیاری سرف میکنیم، اما پایینترین رقم برای مستند است درحالی که مستند یک امر دیرپز است و تحقیق و تفحص میخواهد و باید این را درنظر گرفت و این بی توجهی و بی مهری هاست که باعث میشود مستندسازان به سمت داستانی سازی بروند.
وی افزود: باید در بحران برنامه ساخت (همانند همین برنامه که درحال پخش است) و به این مهم توجه کرد که مستند با خودآگاه مخاطب ارتباط میگیرد و بیدارش میکند؛ باید توجه کنیم که در این عرصه نیروی انسانی مان را از دست داده ایم. داشتن سپهر روایی در گذشته باعث میشد که بچهها تا پای شهادت حرفهای میرفتند چیزی که در تجلی کار و شخصیت مرتضی آوینی برجسته میشود.
وی ادامه داد: مسئولان ما باید توجه کنند که برای نیروی انسانی پول و آموزش هزینه شده است پس باید به آن توجه کنند؛ امثال سرباز روح الله، الهام عابدینی، محسن اسلام زاده و دیگران خودساخته و عاشق این شیوه روایت هستند؛ امثال ما سینمای مستند هستیم، اما توجهی نمیشود و این روایت بحران هم جدی گرفته نمیشود. چند وقت است که داعش تمام شده، اما آیا ما دنبال داستان سازی از این موضوع رفته ایم؟
وی افزود: مستند سند است، اما توجهی به آن نمیشود هیچ برنامهای در صدا و سیمای ما نیست که بازپخش نداشته باشد الا مستند در حالی که مستندها، چون سند هستند با گذشت زمان باارزشتر میشوند و اگر این را باور کنیم کسی، چون مهدی خالقی هم وقتی احساس کند کارش مهم است و دیده میشود و حاشیه امنیت دارد تغییر فرم میدهد؛ مستندسازان ما هنوز جهادی کار میکنند و این خوب نیست.
مرادیان در توضیح احساساتی برخورد کردن و عدم شناخت نسبت به مسئله اضافه کرد: آموزش عملیات روانی را نه برای مسئولان مان داشته ایم و نه برای اهالی رسانه. بر این اساس آدمهایی که پای مدیریت رسانه نشسته اند، چون دورههای عملیات روانی را نگذرانده اند اسیرعواطف لحظهای شده و اتفاقاتی را رقم میزنند که قابل جمع کردن نیست. در اتفاق اخیر ما به جای این که دنبال رفتن به غزه باشیم باید ابتدا در دل این مسئله برویم که برانگیخته شدن دل مردم دنیا را نشان دهیم؛ این که در تاریخ فلسطین این حجم از برانگیخته شدن دنیا نسبت به فلسطین را نداشتیم و این موضوع و انعکاس آن بسیار مهم است. اول باید روی این موضوع با برداشت داخلی به شکل جدی مانور دهیم و بعد به این فکر کنیم که چطور به آنجا (غزه) برویم و فیلم مستند بسازیم که خود این موضوع نیازمند داشتن شبکه است.
وی در توضیح راه حل برون رفت از عدم توجه به اهمیت سینمای مستند بیان کرد: مردم ایران کتابخوان نیستند، اما فیلم بین هستند باید روی این موضوع تمرکز کرد و زنگ تماشای مستند را در مدارس راه انداخت؛ از حیات وحش شروع کرد تا به موضوعات جدیتر رسید یا در صداوسیما مرکز مستند احیا شود و کسانی که کار آرشیوی بلدند راشها را بگیرند و روی اینها کار کنند. مرکز تخصصی مستند بحران باید ایجاد و پررنگ شود و نباید همچنان به این که هرکسی یک کاری کند چشم امید دوخت بلکه باید با سازمان دهی و هدفمند کار ساخت.
مرادیان اظهار داشت: زمانی مرتضی آوینی جمعی را متمرکز کرد و مانیفستی را رقم زد که به بار نشست و خروجی اش بی نظیر بود چرا که همه را رنده نمیکرد که شبیه خودش شوند؛ امروز به آدمهایی که دغدغه روایت داشته باشند و روایت فتحی دیگر را رقم بزنند نیاز داریم و همه نکته این است که باید از مفهوم «فتح» شروع کنیم.