آرزو کریمی بازیگر تئاتر درباره هنر تئاتر و بازی در نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» سخن گفت.

 

باشگاه خبرنگاران جوان؛ زهرا بالاور - آرزو کریمی بازیگر تئاتر که این روزها با نقش‌آفرینی در نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» روی صحنه است، از تجربه متفاوت خود در ایفای نقشی که از او فاصله زیادی دارد، سخن گفت. این نمایش به کارگردانی مهدی رکنی به یکی از معضلات اجتماعی جدی می‌پردازد و تصویری ملموس از شکاف نسلی و تلاش انسان‌ها برای درک یکدیگر ارائه می‌دهد. در ادامه این مصاحبه به گفت‌وگو با آرزو کریمی پرداخته ایم.

چه چیزی باعث شد حضور در این نمایش را بپذیرید؟

پیش از هر چیز، موضوع نمایش‌نامه برایم اهمیت زیادی داشت؛ چون بازتاب‌دهنده یک آسیب اجتماعی جدی است و دغدغه بسیاری از هنرمندان. البته از سوی دیگر، نمایش به خوبی سه نسل مختلف را با مشکلات و دغدغه‌های متفاوت نشان می‌دهد. همچنین، کارگردانی مهدی رکنی برایم جذاب بود و انگیزه‌ای شد تا به این پروژه بپیوندم.

نقشی که ایفا می‌کنید، چه ویژگی‌ها یا چالش‌هایی دارد؟

من در این نمایش نقش «تینا» را بازی می‌کنم؛ دختری از نسلی متفاوت با خلق‌وخو، تفکر و نیازهایی کاملاً جدا از منِ آرزو. درک این شخصیت برایم آسان نبود. باید به جایی می‌رسیدم که بتوانم او را با تمام ویژگی‌هایش بفهمم و بعد خلقش کنم. امیدوارم در این مسیر موفق بوده باشم.

عنوان نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» برای شما چه معنایی دارد؟

برای من یادآور رنج، سختی و درد کسانی است که تنها با تکیه بر تلاش، همت و ایمان زندگی می‌کنند، نه با پارتی و پول. این عنوان بسیار تأمل‌برانگیز و تکان‌دهنده است.

نمایش پیش‌تر با عنوان «مهندس واشینگ کلوز» اجرا شده است. آیا تغییری در رویکرد آن احساس کردید؟

بله، تفاوت چشمگیری دارد. هر انسانی با روز قبل خود فرق می‌کند. مهدی رکنی با نگاه و تفکری نو، همراه با تیمی تازه، این نمایش را بازسازی کرده و روح جدیدی به آن دمیده است.

فرآیند آماده‌سازی نقش چگونه بود و چه چالش‌هایی داشت؟

چالش اصلی برای من، درک دنیای تینا بود. فاصله‌ای که او با من دارد از نظر نسل، ارزش‌ها و آرزوها. من سعی کردم کاری کنم تا اگر یک نوجوان دهه هشتادی نمایش را می‌بیند، ذره‌ای حق را به تینا بدهد یا خودش را جای او بگذارد.

تعامل شما با سایر اعضای گروه چگونه بود؟

۱۲ سال است که در خانواده تئاتر فعالیت دارم و واقعاً این گروه از بهترین تیم‌هایی است که با آن‌ها کار کرده‌ام؛ پرانرژی، حرفه‌ای و با احترام متقابل.

تماشاگران چطور با نمایش ارتباط برقرار می‌کنند؟

بازخوردهایی که گرفته‌ایم بسیار متنوع بوده است. هر تماشاگر بخشی از نمایش را با خودش مرتبط دیده. به نظرم، صحنه «دزدیدن اثر جهان» دردناک‌ترین بخش است؛ جایی که هر انسانی می‌تواند خودش را درگیر باختی در زندگی‌اش بیابد.

لحظه‌ای خاص در طول تمرین‌ها یا اجراها برایتان ماندگار بوده است؟

هر شب صحنه‌ای که تینا با گریه‌های برادرش خرد می‌شود، برای من بسیار تأثیرگذار است و واقعاً قلبم درد می‌گیرد.

تجربه بازی در تئاتر چه تفاوتی با سایر مدیوم‌ها دارد؟

من مخالف این نگاه هستم که تئاتر بازی اغراق‌شده می‌طلبد. تئاتر امروز نیازمند بازی واقعی و بی‌تکلف است، مثل مدیوم تصویر. به نظرم، تئاتر می‌تواند تمرینی جدی برای بازی در مدیوم‌های کوچکتر باشد.

این نقش در رشد حرفه‌ای یا شخصی‌تان چه تأثیری داشته است؟

هر کاراکتر جدید، اثری بر بازیگر می‌گذارد. حس تینا به برادرش، برای من یادآور علاقه شدیدم به تنها برادرم است. هر شب که «جهان» از من گریه می‌کند، واقعاً وجودم را آشوب می‌گیرد.

اگر بخواهید روزی نمایشنامه‌ای بنویسید یا کارگردانی کنید، به چه موضوعی می‌پردازید؟

به احساسات و مسائل زنان علاقه‌مندم. مخصوصاً زنانی که در شرایط خاص دست به قتل می‌زنند؛ چطور یک جنس لطیف و احساسی به آن نقطه می‌رسد؟ همچنین روایت زندگی زنان قوی و برنده برایم جذاب است.

چه معیارهایی برای انتخاب یا رد نقش‌ها دارید؟

هر چه نقش از من دورتر و چالش‌برانگیزتر باشد، بیشتر جذبش می‌شوم. سختی رسیدن به نقش را واقعاً دوست دارم.

اگر مخاطب قرار باشد با یک حس سالن را ترک کند، دوست دارید آن حس چه باشد؟

اینکه با آدم‌ها مهربان‌تر باشیم، بیشتر درکشان کنیم. مثل جمله‌ای از یک نامه قدیمی: «به سمت پل می‌روم؛ اگر در مسیر حتی یک نفر به من لبخند بزند، نخواهم پرید» وکاش ما آن لبخند باشیم برای همدیگر.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار