ازدواج دختر آمریکایی با یک پسر ایرانی حتما با ماجراها و داستانهای متفاوتی همراه خواهد شد. جملاتش را با بسماللهشروع میکند و چاشنی آن الحمدالله رب العالمین است. در آمریکا متولد شده و کاتولیک بوده است. در جوانی با کمک برادرش مطالعات فراوانی درباره دین انجام داده تا اینکه ابتدا برادرش به این نتیجه میرسد که دین اسلام کاملترین دین است و او هم پس از بررسیهای دقیق، دین برادر را میپذیرد. پس از ازدواج با یک مرد ایرانی به ایران سفر میکند و حالا نزدیک ۴۰ سال است که مسلمان شده است.
جالب اینکه او در حسینیه بیتالزهرا (س) تهرانپارس به تدریس قرآن و در برخی مراکز فرهنگی به تدریس زبان انگلیسی مشغول است. به سوره یاسین علاقه ویژهای دارد و اکنون میخواهد فقط به نام «صدیقه جمیله الفرقان»، نامی که پس از انتخاب آگاهانه اسلام انتخاب کرده شناخته شود نه نامی دیگر. با زبان فارسی آمیخته به زبان مادری به کنجکاویهایم پاسخ میدهد.
پیش از هر چیزی دوست دارم بدانم در دین اسلام چه چیزی دیدید که اینطور جذب و در نهایت مسلمان شدید؟
قبل از من برادرم مسلمان شد و زمانی که دید من در پی گمگشتهای هستم راهنماییام کرد و اسلام را برایم خیلی زیبا توضیح داد. به من پیشنهاد داد که به انجمنهای اسلامی در آمریکا بروم، همین کار را انجام دادم و در آنجا هم به مطالعه درباره دینهای مختلف پرداختم. با مطالعاتی که انجام دادم دریافتم که اسلام جای هر شک و شبههای را بر من بسته است و یکی از آرامش بخشترین دینهاست. آنجا بود که آن را انتخاب کردم. اسلام جذابیتهای زیادی دارد. همین که روزی ۵ دفعه با خدای خود صحبت میکنیم و او همواره در هر جا همراه ما است یکی از جذابیتهای بینظیرش است. در آمریکا هر یکشنبه ما در کلیسا جمع میشدیم و همانجا یادی از خدای خود میکردیم و تا هفته بعد دیگر یادمان میرفت که خدایی داریم.
بیشتربخوانید
خانواده در برابر مسلمان شدن شما چه واکنشی نشان دادند؟ مخالف کارشما نبودند؟
چون قبل از من برادرم مسلمان شد، خانواده هیچ مخالفتی نشان ندادند. حتی وقتی حجاب کامل بر سر کردم پدرم با لبخند و تشویق به من گفت که این لباس حضرت مریم مقدس (س) است و چقدر من در این پوشش زیباتر شدهام.
چطور با یک ایرانی ازدواج کردید؟
چند روز هفته به انجمن اسلامی که در آمریکا فعالیت میکرد میرفتم و به تحقیق و مطالعه میپرداختم. همانجا بود که با همسرم آشنا شدم و پس از اینکه بیشتر همدیگر را شناختیم با یکدیگر ازدواج کردیم.
خیلی هم خوشحال بودم که با یک ایرانی مؤمن و معتقد این پیمان را بستهام؛ و احتمالاً تصمیم گرفتید به ایران سفر کنید تا در یک کشور مسلمان زندگی کنید؟
من ۴۰ سال است که مسلمان شدهام و ۲ سال پس از مسلمان شدن با همسرم ازدواج کردم. از آنجا بود که علاقه پیداکردم به ایران سفر کنم و یک کشور کاملاً اسلامی را از نزدیک ببینم. پس از اینکه نخستین فرزندم متولد شد به همراه او و همسرم به ایران آمدیم. آن زمان هنوز انقلاب نشده بود و در آن شرایط زندگی برای من سخت بود. چند سال را در مشهد و تهران زندگی کردیم و در ایران ۲ فرزند دیگرم هم به دنیا آمدند. تا اینکه بر اثر تصادف بسیار سختی که داشتیم، صدمات زیادی دیدم و مدتها بستری بودم. از طرفی خانوادهام در آمریکا میگفتند که مدتی برای استراحت و مداوای بیشتر به آمریکا برگردم و دوباره به کشورم سفر کردم. فکر میکردم که دیگر دوست ندارم به ایران سفر کنم، اما وقتی راهپیماییها و اعتراضات مردمی نسبت به رژیم شاهنشاهی شروع شد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید به همسرم گفتم که ایران الان جای زندگی برای ماست. کمکم کارهایمان را انجام دادیم و همراه ۵ فرزند پسرم به ایران سفر کردیم و از آن تاریخ تا به حال من در ایران ماندهام و اینجا مشغول فعالیت هستم.
نگاهتان به پیروزی انقلاب چگونه بود؟
الحمدالله رب العالمین مردم ایران با انقلاب خود سبب شدند که از گمراهی که رژیم گذشته برایشان رقم زده بود نجات پیدا کنند و به تبعیت از ایران، مسلمانان کشورهای دیگر هم بیدار، هوشیار و قوی شدند.
شما در آمریکا به دنیا آمدهاید، اما سالهای زیادی از عمرتان را در ایران گذراندهاید؟ کدام کشور را وطن اصلی خود میدانید؟
آمریکا فقط زادگاه من است، ولی ایران وطن من است. به این دلیل که من چیزی را که در ایران مشاهده کردهام فقط میشود در ایران دید. من مسلمان شدهام و زندگی در ایران را که مناسبترین فضا برای اسلام است انتخاب کردهام. به عبارتی معتقدم که این مردم راستترین پیروان حضرت رسول اکرم (ص) هستند.
پس شما زمان جنگ تحمیلی میان ایران و عراق وارد ایران شدید؟
بله. ما زمانی که جنگ شروع شد به ایران آمدیم. جنگ ناعادلانهای که علیه ایران صورت گرفت و آمریکا که کشور من است با ناجوانمردی این جنگ را هدایت و به عراق کمکهای تسلیحاتی میکرد و سبب شد که جوانهای زیادی به شهادت برسند.
اینجا به چهکاری مشغول شدید؟
زمانی که به ایران آمدم در محافل قرآنی شرکت کردم و سعی من بر این بود که قرآن خواندن به زبان انگلیسی را فرا بگیرم. تا اینکه در خواندن قرآن مهارت پیدا کردم و از آن پس در مراکز قرآنی مناطقی که زندگی میکردم به آموزش قرآن به زبان انگلیسی پرداختم. طی چند سال اخیر هم در حسینیه بیتالزهرا (س) واقع در تهرانپارس قرآن را آموزش میدهم. البته من در این مرکز، کنار استادان بزرگی که تدریس میکنند شاگردی میکنم و خیلی مطالب گرانبهایی از این دوستان فرا گرفتهام. مدتی هم هست که به من پیشنهاد داده شده که در برخی مراکز فرهنگی زبان انگلیسی تدریس کنم و اگر شرایط مهیا شود حتماً این کار را انجام میدهم.
بیش از ۴۰ سال است که ساکن ایران هستید آیا دوست ندارید به وطنتان بازگردید؟
نه! دوست ندارم. با اینکه ۲ پسر به همراه عروس و نوههایم آنجا هستند، اما دوست ندارم که دیگر به آمریکا برگردم. من در اینجا در کنار دیگر فرزندانم روزگار را با آرامش میگذرانم و از این انتخابم راضی هستم.
آیا آشپزی ایرانی را یاد گرفتهاید؟
بله، اما اگر خورشت بپزم سعی میکنم با نان آن را بخوریم و برعکس دوستان خوب ایرانی که زیاد از سبزیجات و حبوبات در وعدههای غذایی استفاده نمیکنند من رژیم غذایی را در خانواده رعایت میکنم. آبگوشت را هم خیلی خوب درست میکنم.
بهعنوان آخرین سؤال برایمان از رفتار همسایهها و کسانی که شما را میشناسند بگویید.
خدا را شکر من در محلههایی که زندگی کردهام دوستان و همسایگان خوبی داشتهام. الان هم همسایهای دارم که مرا همیشه برای خرید همراهی میکند و افراد محل هم به من خیلی احترام میگذارند. این رفتارها در همه جای دنیا دیده نمیشود.
منبع: همشهری آنلاین
دو پسرش به امریکا رفتن؟ !!!!