چیزی که سفارش دادم یک لباس مزونی شیک بود، یک پیراهن مدلدار رنگی. ماهها از سفارش مجازیام گذشت، اما لباس را برایم نفرستادند. پیگیری هم که میکردم، به جایی نمیرسید. هر بار جواب سربالا تا اینکه یک روز گفتند لباست را برش زدهایم؛ اگر عجله داری، خودت آن را بدوز. بعد توی یک بسته پارچههای برش خورده برایم فرستادند. فکرش را بکنید به جای لباسی که سفارش داده بودم، خرده پارچه گرفتم. این برایم پایان خرید مجازی بود.»
خرید آنلاین یا حضوری؟
نمیدانم شما اهل کدامیک هستید. شاید مثل کاربری که به جای لباس، پارچه خرده تحویل گرفت، شما هم خاطرات تلخی از خرید مجازی دارید. شاید هم برعکس به خاطر مزایای خرید مجازی خیلی هم از آن راضی هستید. شاید هم اصلاً ازآن دسته آدمهایی هستید که از خرید در مراکز خرید و پاساژها لذت میبرید و دوست دارید سر صبر و با پرو کردن لباس یا کفش خرید کنید. بد نیست بنشینیم پای درد دل آنهایی که خرید مجازی را تجربه کردهاند و الان خاطرات عجیب و غریبی از آن دارند.
چیزی که سفارش میدهم، چیزی که تحویل میگیرم
اگر شما صاحب تنها یک حساب کاربری در شبکههای اجتماعی هم هستید، حتماً این جمله معروف را شنیدهاید، چیزی که سفارش میدهی با چیزی که تحویل میگیری از زمین تا آسمان تفاوت دارد. خیلی اوقات کاربران این شبکهها تصویر چیزی را که سفارش دادهاند و چیزی که دریافت کردهاند با دیگران به اشتراک میگذارند. دقیقاً مصداق مثال تفاوت از زمین تا آسمان. مثلاً لباسی که سفارش دادهای کرم رنگ است، اما سفارش دهنده بژ تحویل گرفته. یا کفشی که سفارش دادهای شماره ۳۶ است، اما آنچه به دستت رسیده، سایز ۳۹ است و خلاصه کلی از این چیزهای باورنکردنی. آنقدر این مثال در شبکههای اجتماعی معروف است که گاهی برای نشان دادن دیگر تفاوتها هم از آن استفاده میشود. «چیزی که سفارش دادهای و چیزی که تحویل میگیری.».
اما باز چرا خیلی از ما دست از خرید آنلاین برنمیداریم و به قول معروف چرا سرمان به سنگ نمیخورد؟ چرا دوباره محو تبلیغات دلفریب میشویم و دوباره در دام خرید آنلاین میافتیم؟
ناهید آخرین باری را که خرید مجازی کرد بخوبی به یاد دارد. یک صندل کرم رنگ شیک سایز ۳۷ در یکی از صفحههای اینستاگرام سفارش داد و به جایش یک صندل کج و کوله سایز ۳۹ که در یک پلاستیک کثیف پیچیده شده بود، تحویل گرفت. دورتا دور صندل دوخت کثیفی داشت و بوی شدید چسب میداد. «فکر میکنی اعتراضم به کجا رسید؟ صاحب صفحه که صندل را به من ۳۵۰ هزار تومان فروخته بود، بلاکم کرد. کفشی که در نهایت برایش بیش از صد هزار تومان هم هزینه نشده بود. بعداً فهمیدم که این کفشها از مدلهای معروف کپی میشوند، اما در کارگاههای بی کیفیت درست میشوند. چه بسا آنچه که به ما نمایش داده میشود، همان برند اصلی باشد. یعنی شخص با یک کفش دوخت واقعی کاسبی میکند. این برای من آخرین بار بود که خرید آنلاین کردم.»
حسین هم یک مدت دائم از آنلاین شاپها خرید میکرد، چون از آنهایی است که اصلاً حال و حوصله رفتن به مرکز خرید و گشتن را ندارد. به قول خودش لامپهای سفید رنگ مراکز خرید حالش را بد میکند و از آنهایی هم نیست که از دیدن مغازه و جنسهایش لذت ببرد تنها وقتی به خرید میرود که واقعاً قصد دارد چیزی بخرد: «این طور نیست که از صفحههای ناشناس مجازی خرید کنم و معمولاً از برندهایی که تولید انبوه دارند، خرید میکنم. اما چند باری از صفحات گمنام هم خرید کردم که خب ریسک داشت یکی دو بار خوب درآمد و بقیهاش واقعاً ناامید کننده بود، مثلاً یک بار یک تیشرت سوراخ خریدم. یک بار هم تیشرت نویی تحویل گرفتم که رنگهایش قاطی شده بود. برخورد بعد از اعتراض هم توهینآمیز بود. البته میدانم که نباید تجربهام را تعمیم دهم، اما من به این نتیجه رسیدم که دیگر از آنلاین شاپهای ناشناس خرید نکنم.»
سمیرا هم یک دو باری لباس سفارش داد و نتیجه برایش ناخوشایند بود مثلاً نه سایز لباس مطابق با آن چیزی بود که سفارش داده بود و نه جنس خوبی داشت: «پیراهن گل بهی سفارش دادم و پرتقالی تحویل گرفتم. جنس لباس هم بسیار بد بود و قبل از استفاده پرز داده بود. راستش این صفحات مجانی در اینستاگرام هیچ تعهدی به خریدار ندارند و فقط به اعتماد آدمها خیانت میکنند.»
سودچند برابر فروشگاههای آنلاین
علی فروشنده یک بوتیک در دنیای واقعی است و اتفاقاً درباره خرید مجازی اطلاعات جالبی دارد: «اتفاقی که درباره خرید آنلاین بویژه کیف، کفش و لباس میافتد و من درباره آن بارها از مشتریانم شنیدهام، این است که مثلاً صفحهای در اینستاگرام هست که لباسی را معرفی میکند و میگوید از فلان برند معروف تهیه شده. مشتری هم آن را میپسندد و سفارش میدهد، اما مشتری نمیداند که در واقع نه آن برند معروف، که قرار است شبیه آن برند را تحویل بگیرد. معمولاً فروشندهها این مسأله را از ابتدا عنوان نمیکنند و سعی میکنند مدل را کپی کنند و به خیاط سفارش بدهند بنابراین از اول آنچه تو سفارش دادهای با اصل چیزی که میخواهی، فرق دارد. مشتری هم در واقع نمیداند با چه کسی طرف است نه لباس را پرو میکند و نه میداند آن لباس کجا و چگونه تهیه میشود. مثلاً حتی نمیداند کارگاه خیاطی که لباس در آن تولید میشود، در کجا و با چه کیفیتی لباس یا کفش تولید میکند. معمولاً هم این کارگاهها بین ما بوتیکدارها به بازاریدوز معروفند یعنی کارگاههایی که با نازلترین کیفیت جنس را تولید و ارائه میدهند. درحالی که در مدل اصلی یکی طرح مزونی با بهترین کیفیت ارائه میشود و مردم هم آن را میپسندند، اما بعد از خرید چیز متفاوتی میگیرند و دست خریدار به جایی هم بند نیست و هر چقدر هم اعتراض کند، فایدهای ندارد. درحالی که وقتی توی مغازه خرید میکنی، سودی که مغازهدار با وجود مالیات و اجاره برمیدارد، خیلی کمتر از آنلاین شاپهایی است که با یک صفحه رایگان شش برابر سود واقعی را برمیدارند و به مشتری لباس مزونی را قالب میکنند که در واقع در کارگاهی در بدترین نقطه شهر و با نازلترین کیفیت تولید شده. درباره کیف و کفش هم شنیدهام خیلی از فروشندگان مجازی کفشهای در حد نو و برند را از سایتهای معروف میخرند زیرهاش را عوض میکنند و به عنوان کفش نو در آنلاین شاپها میفروشند. بعد هم با نمایندگی واقعی طرف نیستی که شکایت کنی. یا کفش از برندهای معروف کپی میشود یا مدل آنلاینشاپ کفش برند واقعی را میپوشد، اما بعد کفش بی کیفیتی در یک کارگاه بی کیفیت از روی همان کفش کپی میشود نتیجه هم که دیگر معلوم است؛ کفشی که هیچ ربطی به مدل اصلیاش ندارد و فقط خریدار را زمان دریافت جنس شگفتزده و ناراحت میکند و شخص از خودش میپرسد آیا واقعاً من این کالا را سفارش داده بودم؟»
نمیخواهیم بی انصافی کنیم چرا که خرید آنلاین مزایایی هم دارد مثل صرفهجویی در هزینه رفت و آمد، صرفهجویی در زمان، در دسترس بودن، گسترده بودن محصولات، قیمت مناسبتر نسبت به فروشگاهها، اما نباید فراموش کنید که این فواید میتواند با یک خرید نابهجا و بیتجربگی به باد رود و دریافت کننده کالایی باشد که اساساً به شما ربطی ندارد.
ناهید آخرین باری را که خرید مجازی کرد به خوبی به یاد دارد یک صندل کرم رنگ شیک سایز ۳۷ در یکی از صفحههای اینستاگرام سفارش داد و به جایش یک صندل کج و کوله سایز ۳۹ که در یک پلاستیک کثیف پیچیده شده بود، تحویل گرفت. دورتا دور صندل دوخت کثیفی داشت و بوی شدید چسب میداد.
منبع: ایران