امروز ۱۲ اردیبهشت صد و شانزدهمین سالروز تصویب قانون بلدیه و تاسیس شهرداری در ایران در سال ۱۲۸۶ است.

اولین تجربه نظام مردم‌سالاری ایران در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۲۸۵ رقم خورد. این تاریخ یک ماه و ۱۱ روز بعد از امضای فرمان قانون مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ به دست مظفرالدین شاه است.

اولین انتخابات نظام پارلمانی در ایران برای تشکیل نخستین دوره مجلس شورای ملی در حالی برگزار شد که مخالفان حضور مردم در عرصه قدرت و سیاست کارشکنی‌های متعدد و متنوعی را برای جلوگیری از راضی کردن پنجمین شاه قاجار برای موافقت با مشارکت و حضور نمایندگان مردم در ساختار قدرت در ایران به کار بستند اما قانون مشروطه و بعد از آن اولین انتخابات مجلس شورای ملی با وجود نواقص و کاستی‌های قانون، بی‌تجربگی‌های دولتمردان و درباریان در روند برگزاری انتخابات و گرفتن رای نمایندگان صنوف مختلف اجتماعی انجام شد و اولین جلسه علنی نخستین دوره مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۴ مهر ۱۲۸۵ برگزار شد.


بیشتربخوانید


این مجلس با ۱۵۶ نماینده تا دوم تیر ۱۲۸۷ یعنی تا روز صدور دستور به توپ بسته شدن مجلس به فرمان محمدعلی شاه به کارش ادامه داد اما بعد از توپ‌باران به مدت یک سال و ۴ ماه و ۲۱ روز تعطیل شد.

در این دوره مجلس شورای ملی از ورود محمد مصدق به دلیل اختلاف بر سر رسیدن یا نرسیدن او به سن قانونی جلوگیری شد.

در اولین دوره نظام پارلمانی در ایران ۱۴ قانون به تصویب رسید که قانون بلدیه با ۱۰۸ ماده در شمار این قوانین بود. با این قانون نظام مدیریت شهری برای اولین بار در دوره حکمرانی سلسله قاجاریه سر و سامان پیدا کرد. نمایندگان اولین دوره مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۲۸۶ ساختار سازمانی، نیروی انسانی و شرح وظایف بلدیه – شهرداری - را تعیین کردند.

البته این قانون بعد از ۲۴ سال در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۹ نسخ شد و قانون جدید بلدیه جایگزینش شد.

شهرداران تهران شماره 1

شهرداران تهران

القصه

با تصویب قانون بلدیه در تابستان ۱۲۸۶ میرزا محمد خان قاجار قوانلو ملقب به کاشف‌السلطنه، اولین شهروند ایرانی که بذر چای را از مزارع هندوستان به ایران آورد و در زمین‌های حاصلخیز لاهیجان کاشت، به فرمان مجلس شورای ملی مامور تاسیس «بلدیه» در تهران شد. او پدر چای ایران هم بود.

کاشف‌السلطنه اداره شهر تهران به شیوه نوین را پس از تصویب قانون بلدیه و راه‌اندازی بلدیه در یکی از اتاق‌های دارالحکومه تهران که در خیابان و میدان جبه‌خانه قرار داشت، بنیان گذاشت. بلدیه تهران ابتدا در این خیابان که در ضلع جنوب ارگ سلطنتی کاخ گلستان در حد فاصل خیابان‌های ناصرخسرو و خیام فعلی واقع است، قرار داشت. اسم این میدان و خیابان در حال حاضر سبزه‌میدان است.

کاشف‌السلطنه برای اداره بلدیه «کتابچه قانون بلدیه» مشتمل بر دستورالعمل نحوه اداره بلدیه و وظایف و مأموریت‌های کارکنان این سازمان عمومی نوشت. او همچنین برای اولین بار در تاریخ تهران، معابر اصلی و کوچه‌های فرعی را نام‌گذاری و خانه‌های مردم را پلاک‌بندی و شماره‌گذاری کرد.

روشنایی خیابان‌ها با چراغ فانوسی و بعدها با چراغ برق، رساندن آب آشامیدنی به در خانه‌ها با درشکه‌های بشکه‌دار، تاسیس اداره نظمیه، راه‌اندازی دُرشکه خطی برای استفاده عموم، افزودن اداره نظافت معابر به سازمان بلدیه. آب‌پاشی کوچه‌ها و خیابان‌های خاکی از دیگر کارهای کاشف‌السلطنه در بلدیه تهران بود.

ساختمان بلدیه چند سال بعد، از ساختمان دارالخلافه در خیابان جبه‌خانه جدا و به ساختمانی در میدان توپخانه منتقل شد. بلدیه بعدها به ساختمانی در خیابان فاطمی و در نهایت به ساختمانی در خیابان بهشت در ضلع جنوبی پارک شهر تهران منتقل شد.

بلدیه تهران از ابتدا زیر مجموعه وزارت داخله –کشور – قرار داشت و روسای آن «محتسب»، «کلانتر»، «بلدیه‌چی» و «شهردار» خوانده می‌شدند. این سازمان از بدو تاسیس تاکنون با ۴۶ شهردار و ۱۶ سرپرست اداره شده است.

کاشف‌السلطنه

کاشف‌السلطنه

قبل از تولد قانون

با انتخاب طهران از سوی آقا محمد خان قاجار به عنوان پایتخت و تا دوره سلطنت ناصرالدین شاه هیچ ردی از آثار شهر در پایتخت هویدا نبود اما در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه و به دست صدراعظم با کفایتش میرزا محمدتقی‌خان امیرکبیر علاوه بر تاسیس مدرسه دارالفنون، عدالت‌خانه و سایر ابداعات نوظهور، احتسابیه نیز تاسیس شد تا امور شهر به‌سامان شود.

امیرکبیر، محمود خان کلانتر را مامور انجام امور شهر کرد و به او لقب احتساب‌الملک داد. در دوره احتساب‌الملک بیشتر شکایات از نحوه اداره شهر و وضع نامناسب نظافت محلات بود. محمود خان تا حدود ۲۰ سال بعد از قتل امیرکبیر رییس احتسابیه تهران بود تا اینکه در سال ۱۲۳۹ و بلوای ناشی از قحطی نان و آرد در تهران، به دستور ناصرالدین شاه گردن زده شد.

بعد از او چراغ‌علی خان سراج‌الملک و آقا علی آشتیانی پیش‌خدمت خاصه ناصرالدین‌ شاه مسوول اداره تنظیفیه و انتظامات تهران و حومه شدند. در همین دوره اولین اداره بهداشت یا حفظ‌الصحه توسط ژوزف دزیره تولوزان پزشک فرانسوی تاسیس شد.

در سال ۱۲۵۸ کُنت دمنت فرت ایتالیایی که در سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا به همراه او به ایران آمد، دستورالعمل اداره بلدیه و نظمیه را در قالب کتابچه‌ای به رشته تحریر درآورد. این دستورالعمل بعد از تایید کامران میرزا نایب‌السلطنه و توشیح ناصرالدین‌ شاه به اجرا گذاشته شد.

یک سال بعد از انتصاب فرت به ریاست اداره احتسابیه و نظمیه تهران، میرزا علی‌اشرف خان سرهنگ، نایب کل این اداره شد.

شهرداران تهران شماره 2

شهرداران تهران

تولد اولین قانون

دستورالعمل اداره بلدیه و نظمیه در مجموعه مذاکرات اولین دوره مجلس شورای ملی مورد بحث و بررسی نمایندگان قرار گرفت و با اضافه شدن بندهایی به آن در مورخه ۱۲ اردیبهشت ۱۲۸۶ به عنوان قانون رسمی بلدیه به تصویب این مجلس رسید.

کاشف‌السلطنه نظام احتسابیه را به صورت نوین و مبتنی بر قانون بلدیه را در دوره سلطنت محمدعلی شاه بنیان گذاشت. او بعد از تصویب قانون بلدیه به حکم مجلس شورای ملی به عنوان رییس اداره بلدیه و احتسابیه منسوب شد و انتخابات انجمن بلدیه را برگزار کرد.

او از خاندان قوانلو قاجار و فرزند آخر اسدالله میرزا نایب‌الایاله و جهان‌آرا خانم ملقب به عزیزالسلطنه، دختر بزرگ قهرمان میرزا فرزند عباس میرزا نایب‌السلطنه بود که در تربت حیدریه به دنیا آمد.

کودکی محمد میرزا با قیام پدرش علیه عموزاده‌اش ناصرالدین‌ شاه، پرتلاطم و در تبعید گذشت. با مرگ پدر در تهران ساکن شد و تحصیلات مقدماتی را در دارالفنون شروع کرد و به پایان برد. محمد میرزا در ۱۶ سالگی به عنوان منشی میرزا نصرالله خان نائینی ملقب به مشیرالدوله، وزیر وقت امور خارجه ایران در این وزارتخانه مشغول به کار شد و دو سال بعد در کسوت دبیر دوم سفارت ایران در فرانسه به این کشور رفت و همزمان با کار در سفارت ایران در دانشگاه سوربن فرانسه دانشجوی تحصیل در رشته حقوق شد. با پایان تحصیلات، ابتدا دبیر اول سفارت ایران در فرانسه شد و بعد به عنوان سرکنسول ایران در هند به این کشور رفت.

او در هندوستان با چای و طریق کشت آن آشنا شد و بعد از مراجعت به ایران صنعت تولید و کشت چای را به شهرستان‌های لاهیجان و رشت برد. در همین زمان بود که ملقب به لقب «کاشف‌السلطنه» شد. او علاوه بر چای، نوعی کاج به نام کاج کاشفی را هم با خود به ایران آورد و در زمین‌های حاصلخیز شمال ایران کاشت.

کاشف‌السلطنه قبل از انقلاب مشروطه در ایران به عنوان شارژدافر – کاردار - به پاریس رفت و در ابتدای تابستان ۱۲۸۶ به ایران برگشت و در دارالحکومه مشغول کار شد. او بعد از حکم اولین دوره مجلس شورای ملی، مقدمات برگزاری انتخابات انجمن بلدیه را در تهران ایجاد کرد.

اولین انتخابات انجمن بلدیه از هفتم تیر ۱۲۸۶ به مدت پنج روز در شش محله تهران برگزار شد اما به دلیل بی‌تجربگی و همراهی نشدن، ر شکست خورد با این حال کاشف‌السلطنه شکست را نپذیرفت و دومین انتخابات انجمن بلدیه را در تاریخ سوم مرداد ۱۲۸۶ برگزار کرد. کاشف‌السلطنه خود از محله دولت در این انتخابات نامزد شد و با بالاترین رای، رییس بلدیه تهران شد.

او یک سال و نیم بعد به دلیل همراهی نشدن از سوی مقامات وقت و کارشکنی‌های بسیار، از این سمت استعفاء داد.

حذف نام کاشف‌السلطنه

جالب آن که نام کاشف‌السلطنه به عنوان اولین بلدیه‌چی در اسناد منتشر شده توسط شهرداری تهران درج نشده است. میرزا محمد بعد از به توپ بستن مجلس توسط ولادیمیر لیاخف هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران، به شهر لاهیجان برگشت و در مزارع چای گیلان مشغول به کار شد و کارخانه تولید چای لاهیجان را راه‌اندازی کرد.

او در آخرین روزهای اسفند ۱۳۰۷ در حالی که با اتومبیل از جنوب کشور و شهر بوشهر به سمت تهران در حرکت بود در میانه راه به دلیل انحراف از مسیر اصلی، به دره سقوط کرد و درگذشت.

پیکر میرزا محمد قاجار قوانلو بنا به وصیت خودش در تپه‌های چای لاهیجان دفن شد.

دومین رییس بلدیه

میرزا عباس مهندس‌باشی دومین رییس بلدیه تهران بود. او از اولین دانش‌آموزانی بود که عباس میرزا نایب‌السلطنه برای تحصیل به فرانسه فرستاد. مهندس‌باشی در مدرسه نظامی پاریس درس خواند و مدرک مهندسی گرفت. در دوره احتساب‌الملک، اداره نظمیه از بلدیه مستقل شد.

به دلیل اهمیت روشنایی تهران در شب، مهندس‌باشی اداره روشنایی را به ساختار بلدیه اضافه کرد. مهندس‌باشی کارهای نیمه‌کاره کاشف‌السلطنه از جمله روشن کردن چراغ‌های بیشتر در معابر شهر تهران را به سرانجام رساند. او خیابان‌های تهران به خصوص خیابان‌های اطراف ارگ سلطنتی، باب همایون و خیابان‌های علاءالدوله و لاله‌زار را در ابتدا با نصب چراغ فانوسی بر تیرهای چوبی روشن کرد.

مهندس‌باشی اولین تیرهای چراغ برق تهران را با برق کارخانه حاج ‌امین‌الضرب در خیابان ناصرخسرو نصب و روشن کرد. بعد از این اقدام محله و خیابان ناصرخسرو به چراغ‌برق شهرت یافت.

سومین بلدیه‌چی

بعد از مهندس‌باشی، خلیل ثقفی ملقب به اعلم‌السلطنه به مدت ۳۶ ماه رییس بلدیه تهران شد. او یکی از ۹ فرزند عبدالباقی حکیم‌باشی ملقب به اعتضادالاطباء بود که در تهران به دنیا آمد و در دارالفنون پزشکی آموخت و با حمایت دکتر تولوزان فرانسوی برای تکمیل تحصیل در رشته چشم پزشکی به فرانسه رفت و پس از مراجعت به تهران به عنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه به دربار مظفری راه یافت.

اعلم‌الدوله که به واسطه رفت و آمدش به فرانسه نگرش روشن‌فکرانه داشت به تدریج خود را به دربار مظفرالدین شاه نزدیک کرد و اخبار و حوادث کشور را به اطلاع مظفرالدین شاه رساند.

براساس اسناد تاریخی اعلم‌السلطنه نزدیک‌ترین فرد به مظفرالدین شاه بود که توانست در امضای فرمان مشروطه تاثیر داشته باشد. اعلم‌السلطنه با طبابت خود توانست مرگ مظفرالدین شاهِ مریض را به تاخیر بیندازد. با این کار او با همراهی احمد قوام‌السلطنه توانست فرمان مشروطه را به امضای شاه برساند و در تدوین اولین قانون اساسی مشروطه مشارکت داشته باشد.

اعلم‌السلطنه بعد از مرگ مظفرالدین شاه زیر بار فشار محمدعلی میرزا برای رد سلامت روانی پدرش در هنگام امضای فرمان مشروطه نرفت. او اعلام کرد: «نمی‌تواند اعتبار پزشکیش را برای نوشتن چنین دروغی به حراج بگذارد.» او پس از این از ایران خارج شد و اموالش از سوی حکومت ضبط شد اما پس از سقوط تهران به دست مشروطه‌خواهان و فرار محمدعلی شاه به سفارت روسیه در تهران در تاریخ ۲۵ تیر ۱۲۸۸، به ایران برگشت و بار دیگر به عنوان رییس بلدیه تهران منصوب شد.

او اولین ساختمان بلدیه تهران را در خیابان جبه‌خانه روبه‌روی ورودی فعلی بازار بزرگ تهران ساخت و برای اولین بار عبارت «بلدیه طهران» را بر تابلویی به طول یک متر نوشت و بالای ساختمان نصب کرد.

اعلم‌السلطنه در سال ۱۲۹۲ از بلدیه تهران استعفا داد و سرکنسول ایران در سوییس شد. او به دلیل نوشتن کتاب‌های پزشکی مختلف از دولت وقت فرانسه نشان علمی گرفت.

تبدیل بلدیه به شهرداری

ابراهیم‌خان یمین‌السلطنه از سال ۱۲۹۲ تا زمان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رییس بلدیه تهران بود. در زمان او اداره بلدیه به وزارت داخله سپرده شد و در قانون بلدیه بازنگری شد. بازسازی سطح خیابان‌ها و سنگفرش خیابان‌ها در دوره یمین‌الدوله انجام شد.

با کودتای انگلیسی – آمریکایی سید ضیاءالدین طباطبایی و رضا سردارسپه، یمین‌الدوله از کار بر کنار و بلدیه برای مدتی تعطیل شد.

چند هفته بعد از برکناری یمین‌السلطنه، درهای بلدیه باز شد و این ساختمان با نام «شهرداری» به کارش ادامه داد. موسیو گاسپار ایپکیان به عنوان شهردار منصوب شد. او توسط سید ضیاءالدین طباطبایی مأمور ساماندهی تشکیلات جدید شهرداری شد. ایپکیان از ارامنه عثمانی بود و در سال ۱۲۹۵ به درخواست ارامنه تهران به مدرسه هایکازیان تهران آمد و مشغول به کار شد.

او مطالعات و اطلاعات وسیعی در هنر تئاتر داشت و بنای چند گروه تئاتر را در مدرسه هایکازیان و پایتخت گذاشت و نمایشنامه‌های مختلفی را روی صحنه برد.

براساس قانون تازه بلدیه، تشکیلات شهرداری متشکل از اداره صحیه و معاونت عمومی، اداره محاسبات و عایدات، اداره امور خیریه، اداره ساختمان، روشنایی میدان‌ها، اداره تفتیش، سجل احوال، احصائیه نشریات، اداره کابینه پرسنل، تنظیمات، ملزومات، اجراییات و رسوم بود.

در دوره مدیریت ایپکیان تلاش زیادی برای تبدیل تهران به شهری در خور زندگی شهرنشیان شد و روشنایی خیابان‌های لاله‌زار، علاءالدوله و ناصریه تکمیل شد. در این دوره کسبه تهران موظف شدند تابلوهای خوانایی را بالای سردر مغازه‌های‌شان نصب کنند. او از کسبه خواست تا به جای اسامی فرنگی و عربی نام‌های ایرانی را سردرِ مغازه‌های خود بنویسند.

صاحبان دکان‌ها در خیابان‌های لاله‌زار، علاءالدوله و ناصریه موظف شدند دکان‌های خود را رنگ سبز بزنند. او ماموران اداره صحیه را مأمور تفتیش دائمی کبابی‌ها، حمام‌ها و سلمانی‌ها کرد همچنین ساماندهی میدان مشق تهران را به عنوان تفرجگاه مردم تهران بیشتر مورد توجه قرار داد.

او در سال ۱۳۰۰ زمینی به مساحت ۴۵۰۰ متر که در شمال میدان توپخانه و پشت خیابان لاله‌زار قرار داشت را برای ساخت عمارت شهرداری به نیکلای مارکف سپرد او نیز بعد از دو سال ساختمانی زیبا ساخت که تا سال‌ها نماد تهران بود.

در زمان او نظامنامه‌ای برای بلدیه نوشته شد که شهردار مستقیما توسط رییس‌الوزرا انتخاب می‌شد. ایپکیان بعد از عزل سید ضیاء از ریاست بلدیه استعفا داد و به لبنان سفر کرد.

 

نمایی از ساختمان شهرداری در میدان توپخانه

نمایی از ساختمان شهرداری در میدان توپخانه

ششمین بلدیه‌چی

بعد از اعلم‌الدوله ثقفی، سرلشکر کریم آقا بوذرجمهری مشهورترین شهردار تهران بود. ششمین شهردار تهران، فردی نظامی بود.

کریم آقا متولد نطنز بود که به خشت‌مالی و ناوه‌کشی اشتغال داشت. او همانند رضا خان میرپنج در دوران مشروطه به تهران آمد و سرباز قزاقخانه شد و از قضا در گروهان شصت‌تیر که فرماندهی آن با رضاخان سوادکوهی بود، به عنوان توبره‌کش به خدمت مشغول شد. او به حدی به رضا نزدیک بود که در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در صف دوستان نزدیک او قرار گرفت و همراه قشون قزوین به تهران آمد و بعد از مدتی به درجه سرلشکری رسید.

کریم آقا در سال ۱۳۰۲ با حفظ درجه میرپنجی به عنوان شهردار تهران منصوب شد. او اولین شهرداری است که از تهران تاریخ‌زدایی کرد. او برای ۱۰ سال چهره قجری دارالخلافه ناصری و تهرانِ شاه طهماسب را از بین برد و تهران جدیدی را بنا کرد. او محله‌ها و خیابان‌های جدیدی در تهران ساخت.

در دوره کریم آقا عوارض جدید وضع شد، مالیات خودروها، کالسکه‌ها و سایر عوارض شهری لغو شد و اداره خیریه، مریض‌خانه بلدیه، دارالمجانین و آتش‌نشانی تأسیس شد. همچنین در زمان او آسفالت و سنگفرش تهران کامل شد.

قانون جدید بلدیه در دوره او در مورخه۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۹ نوشته و تصویب شد و قانون بلدیه مصوبه تابستان ۱۲۸۶ منسوخ شد.

کریم آقا گورستان‌های تهران را سر و سامان داد و گورستان متروک بازار را به باغ فردوس تبدیل کرد. گفته می‌شود که خیابان ولی‌عصر که میدان تجریش را به میدان راه‌آهن متصل می‌کند و طولانی‌ترین خیابان تهران است در زمان کریم آقا بوذرجمهری به عنوان جاده شاهی سنگفرش و چنارهای معروفش کاشته شد.

او تنها شهردار تهران بود که خیابانی که بلدیه تهران در ابتدا در آن تشکیل شد – جبه‌خانه - را به نام خودش «بوذرجمهری» نام نهاد. کریم آقا در سال ۱۳۱۲ به بیماری مبتلا شد و رضا شاه او را برای درمان به خارج از کشور فرستاد و پس از بازگشت با درجه امیرِ لشکری به سمت فرماندهی لشکر تهران رسید.

بوذرجمهری بعد از اخراج رضا از ایران در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، بازنشسته شد. او پس از مرگ رضا شاه از طرف محمدرضا شاه مامور بازگرداندن جنازه پدرش به ایران شد، او هم به مصر رفت و این ماموریت را به سرانجام رساند. سرلشگر بوذرجمهری در سال ۱۳۳۱ در تهران درگذشت.

شهردار هفتم

با رفتن سرلشکر کریم بوذرجمهری از شهرداری، سرهنگ فضل‌الله بهرامی مدتی کفیل شهرداری شد. تیمسار حسین‌قلی خان هوشمند به عنوان رییس شهرداری منصوب شد. او بعدا از مخالفان رضا شاه شد و به دست رکن‌الدین مختاری ملقب به سرپاس مختاری، رییس وقت شهربانی تهران دستگیر و زندانی شد.

در برکناری و زندانی شدن هوشمند دو روایت تاریخی وجود دارد. روایت اول حکایت دارد که «سرپاس مختاری دوسیه‌ای بر علیه او تهیه کرد که درخت‌های خیابان امیریه را بریده، هیزم کرده و به خانه برده. او با این تهمت هوشمند را به زندان قصر انداخت.» اما روایت دوم از این قرار است که «یک‌ روز که رضا شاه سوار بر کالسکه از خیابان سپه گذر می‌کرد، متوجه بلند شدن گرد و خاک در اطراف کالسکه‌اش شد. هنگامی‌ که متوجه شد شهردار تهران مسیر حرکت او را آب‌پاشی نکرده از همان جا دستور عزل تیمسار هوشمند را صادر کرد و او را به زندان انداخت و میرزا قاسم خان صوراسرافیل تبریزی را جایگزین او کرد.»

البته شهرداری تهران در فاصله سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ چندین شهردار به خود دید. تقی خواجه‌نوری، مصطفی قلی‌رام و ارسلان خلعتبری شهرداران یک ماهه پایتخت بودند که در نهایت جای خود را به میرزا قاسم خان صوراسرافیل دادند.

هشتمین شهردار

صوراسرافیل، تبریزی‌الاصل بود. او پسر میرزا حسن تبریزی و نواده شیخ محمدباقر مجتهد بود. نام فامیلش را مانند میرزا جهانگیر خان به خاطر مدیرمسؤولی روزنامه صوراسرافیل بر خود گذاشت.

او مدتی نماینده مجلس شورای ملی بود. علاوه بر آن مدتی به عضویت کابینه مخبرالسلطنه درآمد. صوراسرافیل در سال ۱۳۰۶ کفالت وزارت پست را برعهده داشت و مدتی بعد به مقام وزارت رسید.

در زمان او اداره پست مرکزی تهران در جنوب میدان مشق با معماری مارکف ساخته شد. او از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۱۹ به مدت دو سال شهردار تهران بود. بعد از آن جایش را به علی‌اصغر فروزان داد که دوران مسوولیتش با حمله متفقین به ایران و اشغال کشور در جنگ جهانی اول و اخراج رضا خان از ایران همراه شد.

شهردار نهم

محمد سجادی، سید مهدی عمادالسلطنه (مشیرفاطمی)، فضل‌الله بهرامی و عباسقلی گلشائیان شهرداران بعدی تهران در دوران اشغال جنگ جهانی اول بودند که نتوانستند بیشتر از چند ماه شهردار بمانند.

هر چند که آنان دوران کوتاهی شهردار تهران شدند اما عهده‌دار سایر مناصب دولتی و حکومتی شدند. محمد سجادی نماینده مجلس ثنا شد و تا مقام نایب رییسی این مجلس ارتقاء یافت. عمادالسلطنه به مناسبی چون وزیر معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه، نماینده مجلس سنا، استاندار فارس و فرماندار کرمان شد. فضل‌الله بهرامی در مهر ۱۳۲۰ شش ماه شهردار پایتخت شد اما به دلیل منصوب شدن به به عنوان وزیر پست و تلگراف در کابینه علی سهیلی جایش را به عباسقلی گلشاییان داد.

عباسقلی گلشاییان همان شخصیت سیاسی و اقتصادی عصر پهلویِ پسر است که در اواخر دهه ۱۳۲۰ نامش با نفت و قرارداد گس-گلشاییان گره خورد. او یکی از مقامات ارشد شرکت نفت ایران و انگلیس بود. او که در فقر بزرگ شده بود مانند فضل‌الله بهرامی، مدت کوتاهی شهردار تهران شد و البته با گرفتن پست وزارت اقتصاد و دارایی به کابینه محمد ساعد مراغه‌ای رفت.

شهردار بعدی، غلامحسین ابتهاج بود که به فرمان محمدرضا شاه در سال ۱۳۲۳ شهردار تهران شد. او سه بار شهردار تهران شد اما عمر هر دوره از ریاستش به یک سال هم نرسید. به دلیل اتهاماتی از قبیل تصرف غیرقانونی در اموال شهرداری و اراضی بلوار نهر کرج، معامله اراضی مهمانخانه شهردار و اختلاس چهار میلیون ریالی در سال ۱۳۴۰ به دادگاه رفت اما از همه اتهامات تبرئه شد. او بعدا به عنوان نماینده مردم لاهیجان وارد شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی شد و در این مجلس با دکتر محمد مصدق همکار شد.

بعد از ابتهاج، محمود نریمان از شخصیت‌های ملی – مذهبی و نزدیک به دکتر مصدق شهردار تهران به مدت سه ماه شهردار تهران شد. او در ملی شدن صنعت نفت نقش موثری داشت. جلسات کمیسیون نفت مجلس شانزدهم برای قطع دست انگلیس‌ها از چاههای نفت جنوب در خانه اجاره‌ای او تشکیل شد همچنین طرح ملی شدن صنعت نفت که ابتکار دکتر سید حسین فاطمی بود، توسط دکتر محمد مصدق و همفکرانش در خانه او در خیابان حشمت‌الدوله - آذربایجان فعلی – به بحث و بررسی گذاشته شد.

با خروج دکتر محمد مصدق از مجلس شانزدهم و انتصاب او به عنوان نخست‌وزیر، نریمان نیز به کابینه دکتر مصدق دعوت شد و پست وزارت اقتصاد و دارایی را عهده‌دار شد. البته بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط کابینه مصدق، او نیز دستگیر و به زندان افتاد.

موج شهرداران

تهران طی سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۸، ۱۲ شهردار به خود دید. طول مدت مسوولیت آنان بین چهار تا ۲۰ ماه بود. مهدی مشایخی، محمد خلعتبری، حسام‌الدین دولت‌آبادی، محمد مهران، مهدی نامدار، ارسلان خلعتبری، نصرالله امینی، سید محسن نصر، سرتیپ محمدعلی صفاری، غلامحسین ابتهاج، نصرت‌الله منتصر و سرلشکر محمود دولو از جمله ۱۲ شهردار تهران در این سال‌ها بودند که ارسلان خلعتبری، غلام‌حسین ابتهاج و محمد مهران برای بار دوم به این سمت منصوب شدند.

موسی مهام شهردار سابق مشهد، مدیر بعدی بود که به عنوان شهردار تهران منصوب شد و ۲۰ ماه در شهرداری تهران ماند. او در این مدت درختکاری اطراف بلوار رود کرج – بلوار کشاورز -، احداث میدان ولیعصر در انتهای این بلوار و راه‌اندازی پارک‌های مختلف در تهران از جمله پارک لاله در دوره او انجام شد.

تهران طی سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ شاهد شهردار شدن ناصر ذوالفقاری، فتح‌الله فرود و سید محسن نصر بود.

احمد نفیسی فارغ‌التحصیل رشته حقوق بود که بعد از تجربه مقام مدیرکل وزارت اقتصاد ملی، وزارت اقتصاد و مدیر امور اداری سازمان برنامه به قائم مقامی شهرداری تهران رسید. نزهت نفیسی همسرش، نماینده مجلس شورای ملی و آذر نفیسی، دخترش نویسنده بود.

او در سمینار شش روزه مسائل اجتماعی شهر تهران به عنوان معاون شهردار تهران صحبت کرد و از مشکلات شهر گفت. او تهران را شهری بدقواره توصیف کرد و گفت: «اگر از بالا به شهر تهران نگاه کنیم یا کوچه پس‌کوچه‌های آن را به دقت ببینیم متوجه می‌شویم بد ریخت‌ترین شهر دنیاست و این مصیبت از بی‌نقشه‌ای و بی‌نظمی آن‌هایی بوده که در گذشته‌ها اداره شهر را به عهده داشتند. در شهرداری اداراتی وجود دارد که نمی‌بایست باشند. هیچ چیز در شهرداری فناناپذیر نیست و اگر عوارضی از ۲۵ سال پیش وضع شده همانطور مانده است.»

نفیسی کمتر از یک ماه بعد از این سخنرانی جانشین محسن نصر شد و رکورد جوان‌ترین شهردار پایتخت را به خود اختصاص داد. او از خرداد ۱۳۴۱ تا آذر ۱۳۴۲ به مدت ۱۹ ماه شهردار تهران شد.

پارک ساعی در دوران مسوولیت او احداث شد. نفیسی از کسانی بود که با داشتن کارنامه‌ای درخشان در مدیریت شهری و محبوبیت عام به خشم مقامات سیاسی دوران گرفتار شد و سه سال به زندان افتاد.

محاکمه او در قوه قضاییه یکی از طولانی‌ترین دادگاه‌های قبل از انقلاب بود که ۸۴ جلسه را به خودش اختصاص داد.

نفیسی در یکی از جلسات دادگاه با اشاره به اتفاقاتی که در دوران مسوولیتش در شهرداری رخ داد، گفت: «روزی که به عنوان شهردار معرفی شدم به من توصیه شد درِ را شهرداری قفل بزنم. اما من استدلال کردم هیچ کس بدون دلیل فاسد نیست مگر اینکه جهاتی برای فاسد شدن داشته باشد.

... وقتی وارد شهرداری شدم حتی یک نفر را با خود به آنجا نبردم. از درون خودِ شهرداری به عنوان شهردار منصوب شدم.»

با وجود دفاع قویِ نفیسی او در پایان ۸۴ جلسه دادگاه به زندانی محکوم شد.

شهرداران تهران شماره 3

شهرداران تهران

سیل شهرداران

بعد از احمد نفیسی پنج شهردار به نام‌های علی‌اکبر توانا، ضیاءالدین شادمان، تقی سرلک، سرتیپ محمدعلی صفاری و منوچهر پیروز به ساختمان شهرداری رفتند.

شهردار بعدی، جواد شهرستانی بود که همانند موسی مهام متولد، بزرگ شده و شهردار سابق مشهد بود. پدرش دبیرالکتاب و مصحح کتب خطی آستان قدس رضوی و کتابخانه حضرتی بود. او پس از طی دوران تحصیل در دبیرستان ابن‌یمین و فردوسی در کنکور سراسری شرکت کرد و با رتبه بالا توانست بورسیه ارتش شد و در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.

او بعد از پایان تحصیلات لیسانس از مهر ۱۳۲۴ وارد ارتش شد و تا درجه ستوان یکمی پیش رفت. او همزمان در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. شهرستانی سپس تحصیلاتش را در دانشکده افسری در رشته فنی ادامه داد و به عنوان استاد فیزیک فارغ‌التحصیل شد.

شهرستانی بعد از فارغ‌التحصیلی به زادگاهش مشهد برگشت و در دانشگاه فردوسی تدریس کرد.

عملکرد خوب شهرستانی در مشهد باعث شد شورای شهر تهران در سال ۱۳۴۷ او را به عنوان شهردار تهران به پایتخت دعوت کند. او شهرداری تحول‌خواه و اهل فرهنگ بود. شهرستانی نخستین کسی بود که اعلام کرد تهران با توجه به گسترش هر روزه احتیاج به یک گورستان متمرکز دارد. به دستور او گروهی در شهرداری تهران مطالعات ساخت نخستین گورستان یکپارچه تهران را آغاز کرد. علاوه بر بهشت زهرا دستور انجام مطالعات و ساخت دو سالن بزرگ یکی برای تئاتر و دیگری برای موسیقی و اپرا در دوره او صادر شد.

کلنگ احداث تئاتر شهر کمی پایین‌تر از چهارراه کالج و کلنگ احداث تالار وحدت در محل کافه شهرداری در نزدیکی چهارراه پهلوی – چهارراه ولی‌عصر - به زمین زده شد.

غلامرضا نیک‌پی پاییز ۱۳۴۸ جایگزین جواد شهرستانی شد و او بقیه خدمت مدیریتیش را در وزارت راه و مسکن گذراند و مدتی وزیر این وزارتخانه شد. او از شهریور ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ شهردار پایتخت بود.

نزدیکی نیک‌پی به حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا روسای حزب ایران‌نوین موجب ورود او به ساختار قدرت شد. او مدتی وزیر مسکن و آبادانی بود و در نهایت با رأی اعضای شورای شهر تهران در شهریور ۱۳۴۸ به عنوان شهردار تهران به خیابان بهشت رفت.

مهم‌ترین اقدام نیک‌پی در شهرداری تهران مطالعه برای حل معضل ترافیک پایتخت بود. او بنای اتوبان‌های بزرگ تهران را در چهار گوشه شهر گذاشت و تا زمانی که در شهرداری تهران بود اتوبان پارک‌وی که غرب تهران را به شمال متصل می‌کرد، به پایان رساند و ساخت اتوبان بعدی که شرق را به شمال تهران متصل می‌کرد در تپه‌های عباس‌آباد، آغاز کرد.

احداث پارک‌های مهم، تدوین طرح جامع شهر، اخذ عوارض شهری، اخذ عوارض از کامیون‌ها و اتوبوس‌های غیرکرایه‌ای و پلاک سفید، احداث پارکینگ، تعیین حریم شهر، ایجاد کارخانه تبدیل زباله به کود، تأسیس آزمایشگاه مکانیک خاک و ایجاد سازمان عمران و نوسازی عباس‌آباد، ساخت برج آزادی، احداث فرهنگسرای نیاوران، تکمیل سالن تئاتر شهر، سامان‌بخشی به شهرک غرب، بنیان گذاشتن شهرک اکباتان از دیگر کارهای نیک‌پی بود.

در تیر ۱۳۴۹ هم‌زمان با دهه فاطمیه نخستین گورستان تهران در جنوب شهر - بهشت‌زهرا – توسط نیک‌پی افتتاح شد.

سیل مهاجرت از روستا و شهرستان‌ها به تهران و استقرار مهاجران در حومه تهران در دوره نیک‌پی موجب شکل گرفتن حلبی‌آباد تهران شد.

در سال ۱۳۵۶ جواد شهرستانی بار دیگر شهردار تهران شد. او در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ به جرم همکاری با رژیم پهلوی، حل نکردن ترافیک تهران و دریافت مال غیر مشروع اعدام شد.

شهرداران تهران شماره 4

شهرداران تهران

شهرداران انقلاب

با پیروزی انقلاب اسلامی جواد شهرستانی جزو اولین مدیران پهلوی بود که از کار برکنار شد و به جایش محمد توسلی شهردار پایتخت شد.

آغازین روزهای انقلاب مشکلات فراوانی را پیش پای این عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی قرار داد. او در بهمن ۱۳۵۷ ریاست ستاد استقبال از امام خمینی را برعهده گرفت.

توسلی در خاطراتش به مشکلاتی که در شهرداری تهران داشت اشاره کرد و نوشت: «برخی برای تصاحب خانه‌های خالی و زمین‌های شهری به شهرداری هجوم آوردند. موضوع به وزیر مسکن اطلاع داده شد و تصمیم به تاسیس سازمان زمین شهری گرفته شد.

حجم افرادی که دنبال زمین بودند آنقدر زیاد بود که از مردم خواستم مدتی زمین‌های‌شان را نفروشند تا قیمت زمین پایین بیاید.»

اقدامات توسلی در شهرداری تهران شامل تشکیل شورای عالی ترافیک کشور، تعیین محدوده طرح ترافیک شهر تهران، احداث خطوط ویژه اتوبوسرانی، راه‌اندازی ترمینال اتوبوسرانی در جنوب تهران و انجام مطالعات و انتخاب محل میادین میوه و تره‌بار شهرداری تهران بود.

در دوره توسلی ساختمان شهرداری از میدان توپخانه به خیابان فاطمی و ساختمان حزب رستاخیز نقل مکان کرد. این ساختمان نیز در سال‌های بعد با ساختمان وزارت کشور در خیابان بهشت معاوضه شد.

توسلی به دلیل برخی اختلافات با وزیر کشور استعفا داد و سید رضا زواره‌ای جای او را در شهرداری تهران گرفت.

زواره‌ای متولد ورامین بود. او در رشته حقوق قضایی تحصیل کرده بود و اولین دادستان تهران بود. زواره‌ای در سال ۱۳۵۹ به مدت کمتر از یک ماه مسؤولیت شهرداری تهران را در شرایطی به دست گرفت که معتقد بود با توجه به شرایط پس از انقلاب و لزوم توجه بیشتر به قشر مستضعف، باید به دنبال فراهم کردن امکانات بیشتر برای زندگی آن‌ها بود و نباید میلیاردها تومان صرف مترو و بزرگراه‌ها شود.

سید کمال‌الدین نیک‌روش سومین شهردار انقلاب اسلامی بود. او از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ به مدت هفت ماه شهردار پایتخت شد.

غلامرضا دلجو چهارمین شهردار تهران پس از انقلاب بود. بیش از هر چیز سخنرانی او به زبان عربی در اجلاس شهرداران پایتخت‌های کشورهای اسلامی در ذهن‌ها باقی مانده است. او در بازگشت به تهران در پاسخ به خبرنگاران اجتماعی روزنامه‌ها که سوژه قابل تأملی یافته بودند و در این باره از او سؤال می‌کردند گفت: «زبان دوم ما در این کنفرانس به دلایل مکتبی و سیاسی زبان عربی بود که این عمل نتیجه مثبتی به همراه داشت.»

محمدکاظم سیفیان و حسین بنکدار تهرانی دیگر شهرداران تهران بودند که در دوران کوتاه مدیریت خود در شهرداری تهران اقدام قابل بیانی نداشتند.

محمدنبی حبیبی هفتمین شهردار تهران بود که از حزب موتلفه اسلامی به شهرداری تهران رفت. او ۴۴ ماه شهردار پایتخت بود. حبیبی در سال ۱۳۶۶ جایش را به سید مرتضی طباطبایی، برادر کوچکتر سید صادق طباطبایی و فرزند آیت‌الله سلطانی طباطبایی داد.

او با حکم علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور به عنوان شهردار تهران منصوب شد. طباطبایی که در دوران موشکباران، شهردار تهران بود دارای صدای خوش بود و در کنار بردارش – صادق طباطبایی - که تخصصی در موسیقی داشت، قطعاتی را اجرا و ضبط کرد.

غلامحسین کرباسچی نهمین و آخرین شهردار تهران بود که از سوی دولت انتخاب شد. در این دوره قانون شوراهای شهر و روستا مورد بازبینی قرار گرفت و مسوولیت انتخاب شهرداران را به شورای شهر واگذار کرد.

تکمیل شبکه بزرگراه‌های تهران که از زمان نیک‌پی مسکوت مانده بود، ارتقای کیفیت محیط زیست، بهبود و تقویت جایگاه شهرداری در تصمیمات اداری و انتشار روزنامه همشهری بخشی از اقداماتی بود که توسط کرباسچی انجام شد. او همچنین طرح گسترش فرهنگسراها را به شهرداری برد و چندین فرهنگسرا از جمله بهمن و خاوران را پایه‌گذاری کرد.

کرباسچی در سال ۱۳۷۷ به همراه جمعی از مدیرانش به اتهام جرایم مالی در شهرداری تهران در یکی از جنجالی‌ترین دادگاه‌های بعد از انقلاب در ایران که از تلویزیون نیز پخش شد محکوم و از کار برکنار شد.

او سومین شهردار تهران بود که در دادگاه حاضر شد و مانند احمد نفیسی با آنکه از خود دفاع خوبی داشت به چند سال زندان محکوم شد.

مرتضی الویری، محمد حقانی، محمدحسن ملک‌مدنی، محمدحسین مقیمی علی‌اصغر احمدی، محمود احمدی‌نژاد، علی سعیدلو، محمدباقر قالیباف، مصطفی سلیمی، محمدعلی نجفی، سمیع‌الله حسینی مکارم، سید محمدعلی افشانی، پیروز حناچی، علیرضا جاوید و علیرضا زاکانی از دیگر شهرداران و سرپرستان شهرداری تهران بودند.

منبع: ایسنا

برچسب ها: تاریخ معاصر ، شهردار
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.