چارلز لوییس فرزند یک خانواده ۱۵ نفری است. مردی ۳۶ ساله که حالا مدیریت یک شرکت بیمه را بر عهده دارد، او میگوید: «همیشه ساعت ۵:۳۰ صبح از خواب بیدار میشدم تا دوش بگیرم و به ازدحام دخترهایی که میخواستند به ظاهر خود برسند برنخورم. خواهرهایم همیشه زمان خیلی زیادی را صرف آرایش موها و صورت شان میکردند. اگر زود از خواب بیدار نمیشدم، دیگر خبری از آب گرم نبود و وسط ابری از اسپری مو و عطر خفه میشدم.» چارلز چهارمین فرزند یک مسئول پذیرش، تریسی ۵۸ ساله و یک مربی بدنسازی پیت ۶۳ ساله است.
بیشتربخوانید
تریسی میگوید: «بعد از به دنیا آمدن چارلز ما ۴ بچه داشتیم که همگی زیر ۴ سال بودند. اما چند ماه بعد دوباره حامله شدم. فهمیدم عاشق بچه دار شدن هستم.»
تریسی و پیت ۱۳ فرزند دارند: کارلی ۳۹ ساله، تریسی جونیور ۳۸ ساله، سامانتای ۳۷ ساله، چارلز ۳۶ ساله، لیندزی ۳۵ ساله، دنیل ۳۳ ساله، شانتل ۳۲ ساله، شارلوت ۳۰ ساله، جورجیای ۲۹ ساله، کندیس ۲۷ ساله، شانن ۲۴ ساله، شازنی ۲۲ ساله و پورشای ۱۹ ساله. آنها ۲۵ نوهی ۱۸ تا یک ساله هم دارند.
به گفتهی تریسی، خواهران چارلز همیشه بر سر او با یکدیگر دعوا میکردند: «خواهرهایش عاشق اتو کردن و شستن لباس هایش و مراقبت از او بودند. اگر گرفتار بودم دخترهایم همیشه فوراً به کمکم میآمدند. همه شان چارلز را لوس کردند. به او میگفتند پرنس چارلز و او هم خواهرهایش را فرشتگان چارلی صدا میکرد. این شوخی را هنوز هم میکنند.
سامانتا، یکی از خواهران چارلز که ۱۳ ماه از او بزرگتر است به خاطر علاقهی مشترک شان به فوتبال رابطهی ویژهای با برادر خود داشت.
تریسی در اینباره میگوید: «آنها همیشه باهم به فوتبال میرفتند. حتی حالا هم طرفدار پر و پا قرص تیم تاتنهام اند و همیشه همراه بچه هایشان برای تماشای بازیها میروند.»
چارلز اذعان میکند که بسیاری از اوقات به خواهرهایش رشوه میداد تا وظایف خانگی اش را برایش انجام دهند: «وقتی در ۱۷ سالگی گواهینامهی رانندگی ام را گرفتم فهمیدم میتوانم از آن برای انجام ندادن کارهای خانه مثل تمیز کردن دستشویی، جارو کردن خانه یا شستن ظرفها استفاده کنم. اگر خواهرهایم کارهایم را انجام میدادند آنها را با ماشین به مدرسه میرساندم یا پیش دوست شان میبردم. همیشه باهم معامله میکردیم.»
چارلز به عنوان تک پسر خانوادهی خود این شانس را داشت که یک اتاق جداگانه و اختصاصی برای خود در خانهی چهار خوابه شان داشته باشد. به گفتهی تریسی، اتاق چارلز مملوء از پوسترهای فوتبال بود و رنگ صورتی در آن ممنوع بود.
چارلز میگوید: «از همان بدو تولد یک اتاق جداگانه شدم. من تنها بچهی خانواده بودم که اتاق اختصاصی داشت. دو تا از اتاق خوابها برای خواهرهایم بود. دو تا خواهر آخرم هم چند سالی در اتاق خواب پدر و مادر میخوابیدند.» چارلز اذعان میکند که حریم شخصی در خانهی آنها چیز کمیابی بود.
او میگوید: «اتاق کوچکم برایم حکم یک پناهگاه را داشت. خواهرهایم همه شان رابطهی خیلی خوبی باهم داشتند و فقط وقتهایی که باهم دعوا میکردند یا برای انجام تکالیف مدرسه جا لازم داشتند به اتاق من حسودی میکردند.»
به گفتهی چارلز او ابتدا «با کوهی از چیزهای صورتی و باربی» بازی میکرد، اما بعداً قطار اسباب بازی، کنسول بازی و کامپیوتر هدیه گرفت که طولی نکشید که خواهرهایش به سراغ آنها آمدند.
چارلز در اینباره میگوید: «۱۳ سالم که بود فهمیدم خواهرهایم دائماً میآیند و کنسولهای بازی، کتاب ها، خودکارها و حتی کفشهای ورزشی اش را قرض میگیرند، اما پس نمیدهند. مجبور شدم با آنها سختگیرتر شوم. وسایلم را در یک کمد قفل دار میگذاشتم و در اتاقم را هم قفل میکردم. همیشه به شامپو، ژیلت و سشوارم ناخنک میزدند.»
به اذعان چارلز، برای دوری از سر و صدای زیاد خواهرهایش همیشه در اتاقش را میبست.
چارلز با همسر خود، مادلین که حالا ۳۳ سال دارد و در سرویس سلامت ملی انگلیس کار میکند، در ۱۸ سالگی در یک مهمانی آشنا شد. آنها در سال ۲۰۱۶ با یکدیگر ازدواج کردند و حالا ۳ فرزند دارند: هری ۱۰ ساله، بل ۸ ساله و بتسی ۲ ساله.
چارلز میگوید: «خواهرهایم با آغوش باز از مادلین استقبال کردند. او و خواهرهایم خیلی همدیگر را دوست دارند.»
او همچنین میگوید: «حالا با ۳ بچه میفهمم که پدر و مادرم با بزرگ کردن من و ۱۲ خواهرم چه کار بزرگی کردند. آنها برای داشتن این خانوادهی بزرگ از خودگذشتگیهای زیادی کردند، ولی من و مادلین نمیخواهیم دیگر بچه دار شویم.»
لوییس ها، وقتی بچههای خانواده کوچک بودند برای بیرون رفتن به دو ماشین ۷ نفره نیاز داشتند. علاوه بر این، هفتهای ۵۰ رول دستمال توالت، ۷ لیتر شیر، ۲۴۰ بسته غلات صبحانه، ۳۰ عدد شامپو و نرم کنندهی مو و ۷ عدد خمیردندان مصرف میکردند.
تریسی که بعد از تولد هر فرزند به سر کار بازمی گشت و پیت که هرگز به کمکهای دولتی اتکا نمیکرد، همیشه حساب شده خرج میکردند.
چارلز که حالا در کنار شغل اداری اش، مربی یک تیم فوتبال زیر ۱۰ سال نیز هست، میگوید بزرگ شدن در یک خانوادهی سختکوش که در آن همه به یکدیگر کمک میکردند، به او ارزش کار تیمی و همکاری را یاد داد.
او در اینباره میگوید: «ما همیشه با هم روی پروژه هایمان کار میکردیم. همیشه به هم کمک میکردیم و وقتهایی که باید کاری در خانه انجام میشد همه مثل اجزای یک ماشین با هم کار میکردیم.»
چارلز همچنین میگوید: «من آرامش نسبی خانوادهی کوچکتر خودم را دوست دارم، ولی دورهمیهای خانوادگی مان با خواهرهایم همیشه عالی است. مثل همان قدیمها است.»
خواهران چارلز همگی در نزدیکی یکدیگر زندگی میکند و چارلز میگوید اگر به کمک یا صحبت با خواهرهایش نیاز داشته باشد همیشه یکی از آنها در دسترس است.
به گفتهی چارلز، او و پدرش وقتهایی که به یک خلوت مردانه نیاز داشتند با همدیگر به دیدن بازیهای تیم تاتنهام میرفتند، با این حال، زمانی که خودش فوتبال بازی میکرد خواهرانش بزرگترین حامی او بودند.
او در اینباره میگوید: «وقتهایی که خانواده ام برای دیدن بازی ام میآمدند انگار یک گروه اختصاصی تشویق کننده داشتم. خواهرهایم با همهی وجود جیغ میکشیدند.»
او میگوید عاشق خانوادهی بزرگ خود و خواهرهایش است و هر زمان به راهنمایی خواهرانه نیاز داشته باشد ۱۲ انتخاب دارد.
منبع: روزیاتو