مقطع ۳۴ ساله امامت حضرت سیدالساجدین (ع) که از عصر عاشورا آغاز شد به تبع حادثه عظیم و تاریخساز کربلا، مقطع مهمی از یک دوران ۲۵۰ساله است. دوران مهمی که بخشی از نظریه «انسان ۲۵۰ساله» رهبر معظم انقلاب به آن اختصاص دارد و فهم آن، گرههای ذهنی بسیاری را در مسیر درک این نظریه باز میکند.
بیشتر بخوانید
نظریهای که مبارزات سیاسی فرهنگی امامان شیعه را اینگونه تحلیل میکند: «زندگی این بزرگواران علیرغم تفاوت ظاهری -که بعضی حتی احساس تناقض کردند میان برخی از بخشهای این زندگی- درمجموع یک حرکت مستمر و طولانی است که از سال ۱۱هجرت شروع میشود و ۲۵۰سال ادامه پیدا میکند و به سال۲۶۰ که سال شروع غیبت صغری است، خاتمه پیدا میکند. این بزرگواران، یک واحدند، یک شخصیتاند؛ نمیشود شک کرد که هدف و جهت آنها یکی است».
(بیانات آیتالله خامنهای در افتتاحیه کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ۲۸/۴/۱۳۶۵)
روش و هدایت امام زینالعابدین (ع) در دوران دهشتبار اختناق بنیامیه موجب شد جمعیت کم و جریان ضربهدیده تشیع و نیروهای انقلابی در اندک زمانی به جمعیت انبوه بدل شده و در کمتر از چهار سال پس از شهادت ایشان، شاهد سرنگونی حکومت بنیامیه باشد. با وجود این، این مقطع و بهخصوص روش امام، کمتر مورد تحلیلهای نو و خلاقانه قرار گرفته است.
در ادامه گزیدهای از دیدگاههای مطرح شده در ۵ مصاحبه حضرت آیتالله خامنهای با مجله پاسدار اسلام درباره زندگی امام سجاد (ع) اختصاص دارد که در سال۱۳۶۱ صورت گرفته و در همان سال در شمارههای ۶ تا ۱۲ آن مجله منتشر شده است.
این پنج مصاحبه را از نظر میگذرانیم.
دشواری سخن گفتن از امام سجاد (ع)
درباره امام سجاد (صلواتالله علیه) سخن گفتن و سیره نوشتن کار دشواری است و این به خاطر این است که زمینه معرفت و آشنایی مردم با این امام بزرگوار بسیار زمینه نامساعدی است. در ذهن اغلب سیرهنویسان و تحلیلگران اینطور وارد شده که این بزرگوار، گوشهای نشسته و به عبادت مشغول بود و کار به کار سیاست نداشت؛ بعضی از سیرهنویسان صریحاً این معنا را در کتابهایشان نوشتهاند؛ آن کسانی هم که بهصراحت این معنا را ذکر نکردهاند، تلقیشان از زندگی امام سجاد (ع) جز این نیست و لذا شما میبینید که در تعبیراتی که از این بزرگوار میشود و در القابی که به این بزرگوار داده میشود، بیشتر همین معانی مورد نظر است و نه چیز دیگر. حتی در زبان بعضی از مردم، این بزرگوار با لقب «بیمار» نامیده میشود، در حالی که بیماری ایشان در همان چند روز واقعه عاشورا بود و ادامه پیدا نکرد و هر کسی در مدت عمرش چند روزی بیمار میشود و این مجوز و موجب این نیست که ما به کسی که در یک حادثهای در یک واقعهای بیمار شد، تا آخر نام بیمار بگذاریم و آن بیماری هم به خاطر مصلحتی بود از سوی پروردگار که... بعد از پدرشان ۳۵سال یا ۳۴سال زنده بمانند و دشوارترین دوران امامت شیعه را بگذرانند.
تفاوت فهمیدن سیره حضرت با جمع کردن وقایع زندگی ایشان
شما وقتی که وارد روایات زندگی امام سجاد (ع) بشوید، چیزهای متنوع و جالب توجه زیاد خواهید دید - مثل بقیه ائمه - ولیکن اگر همه اینها را سرهم کردید و جمع کردید این سیره امام سجاد (ع) نخواهد شد. سیره هر کسی آن وقتی به معنای واقعی کلمه روشن میشود که ما جهتگیری کلی کار آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزئی در زندگی او بپردازیم؛ اگر آن جهتگیری کلی دانسته شد، آن حوادث جزئی هم معنا پیدا میکند، اما چنانچه آن جهتگیری کلی دانسته نشد یا غلط دانسته شد، آن حوادث جزئی هم بیمعنی یا دارای معنی غلطی خواهد شد و این مخصوص امام سجاد (ع) نیست یا مخصوص ائمه (ع) نیست، در مورد زندگی همه این معنا صدق میکند... تکیه من بر روی این مسئله است که ما اگر حوادث جزئی را بریدهای از آن جهتگیری کلی در زندگی امام مورد مطالعه قرار بدهیم بیوگرافی [و سیره]امام فهمیده نخواهد شد. مهم این است که ما آن جهتگیری کلی را اول بشناسیم.
امام سجاد (ع) به دنبال تشکیل حکومت اسلامی
ائمه دنبال این خط و این هدف بودند: تشکیل حکومت اسلامی. وقتی که امام حسین (ع) در ماجرای کربلا به شهادت رسیدند و امام سجاد (ع) با آن وضع بیماری به اسارت درآمدند، در حقیقت مسئولیت امام سجاد (ع) از آن لحظه شروع شد. اگر تا آن تاریخ قرار بر این بود که امام حسن و امام حسین (ع) آن آینده را تأمین بکنند، حالا دیگر قرار بر این شد که امام سجاد (ع) تأمین بکند و بازماندگان امام سجاد (ع). پس در کل زندگی امام سجاد (ع) ما دنبال این خط مشی باید بگردیم و یقین داشته باشیم که امام سجاد (ع) درصدد بودند آن هدف و آیندهای را که امام مجتبی (ع) و امام حسین (ع) در تعقیب آن بودند، در خارج تحقق ببخشند... حالا با این توجه شما بروید دنبال جزئیات کار امام سجاد (ع) ببینید چه مراحلی را پیمودند و چه تاکتیکهایی را اتخاذ کردند و چه موفقیتهایی بدست آوردند.
پیشنیازهای ایجاد حکومت اسلامی
بدون شک هدف نهایی حضرت سجاد (ع) ایجاد حکومت اسلامی است...، اما حکومت اسلامی در آن شرایط چگونه به وجود میآمد؟ این به چند چیز نیازمند است.
۱- تبیین و تعلیم اندیشه اسلامی
اول باید اندیشه درست اسلامی که ائمه (ع) حامل واقعی آن هستند و همین اندیشه است که باید مبنای حکومت اسلامی قرار بگیرد، تدوین و تدریس و منتشر شود. بعد از اینکه در طول سالیان متمادی جامعه اسلامی از تفکر درست اسلامی جدا مانده چگونه میتوان حکومتی برمبنای تفکر اصیل اسلامی به وجود آورد، در حالی که زمینهسازی میان مردم انجام نگرفته باشد و آن احکام اصیل تدوین نشده باشد.
بزرگترین نقش امام سجاد (ع) این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و بقیه چیزها را تدوین کرده است و مهمترین نقش صحیفه سجادیه همین بود. شما صحیفه سجادیه را در نظر بگیرید، سپس اوضاع فکری اسلامی مردم آن دوران را هم در نظر بگیرید، خواهید دید اینها چقدر با هم فاصله دارد. در همان وقتی که همه مردم دنیای اسلام در جهت مادیگری و به سوی حرکات و انگیزههای مادی سیر میکردند... امام سجاد (ع) به مردم خطاب میکند و چنین میگوید: «اَلا حر یدع هذه اللماظة لاهلها»؛ آیا آزادمردی نیست که این پسمانده دهان سگ را برای اهلش بگذارد؟ تفکر اسلامی در این جمله عبارت است از هدفگیری معنویات و حرکت در راه رسیدن به آرمانهای معنوی و اسلامی و انسان را در رابطه با خدا و در رابطه با تکالیف قرار دادن؛ این اولین کار امام سجاد (ع) است.
۲- شناساندن اهل بیت (ع) و اثبات حقانیت ایشان برای حکومت
کار دوم [امام]این است که مردم را نسبت به حقانیت آن کسانی که حکومت باید به دست آنها تشکیل بشود آشنا کند. در حالی که تبلیغات ضد خاندان پیغمبر (ص) در طول دهها سال تا دوران امام سجاد (ع) غوغا کرده و عالم اسلام را پر کرده و احادیث مجعول فراوانی از قول پیغمبر (ص) در خلاف جهت حرکت اهل بیت و حتی در مواردی مشتمل بر سَبّ و لعن اهل بیت جعل و بین مردم پخش شده، چگونه میتوان به وسیله اهل بیت حکومتی تشکیل داد، در حالی که مردم نسبت به مقام معنوی اینها و مقام واقعی اینها روشن نشده باشند؟ پس یک هدف مهم دیگر و یک حرکت مهم دیگر امام سجاد (ع) این است که نسبت به حقانیت اهل بیت (ع) و اینکه مقام ولایت و امامت و حکومت مال اینها است و خلیفه واقعی پیغمبر (ص) اینها هستند بایستی [روشنگری]انجام بگیرد تا مردم نسبت به این مسئله آشنا بشوند که این در حقیقت یک امر سیاسی است، یعنی ضمن اینکه جزو ایدئولوژی اسلام و جزو تفکر اسلامی است، در عین حال ماهیت سیاسی دارد؛ یعنی یک حرکت سیاسی ضد دستگاه حاکم [است].
۳- ایجاد تشکیلات سیاسی شیعه
از طرف دیگر امام سجاد (ع) باید یک تشکیلاتی به وجود میآورد که آن تشکیلات بتواند محور اصلی حرکتهای سیاسی آینده باشد. در جامعهای که مردم آن بر اثر اختناق و فقر و فشارهای مالی و معنوی و -همه جور همه نوع [فشاری]- به تنهایی و جدایی و دوری و گسستگی از هم عادت کردهاند و حتی شیعه تحت آنچنان فشار ارعابی قرار گرفتند که تشکیلاتشان متلاشی شده، امام سجاد (ع) چگونه میتواند دست تنها یا با یک افراد غیرمنظم و غیرمتشکل کار خودش را آغاز کند؟ پس یک کار دیگر امام سجاد (ع) هم این است که تشکیلات شیعی را به راه بیندازد و آن چیزی را که از دیدگاه ما از دوران امیرالمؤمنین (ع) وجود داشته و بعد در ماجرای عاشورا و در واقعه حره و در واقعه مختار، تقریباً زمینههایش متلاشی شده، نوسازی و بازسازی کند. این هم یک کار دیگر است.
پس ببینید امام سجاد (ع) سه کار اصلی دارد: اول، تدوین اندیشه اسلامی به صورت درست و آنچنان که طبق «ما انزل الله» است؛ پس از آنکه مدتهایی بر تحریف یا نسیان این اندیشه درست گذشته است؛ دوم، اثبات حقانیت اهل بیت (ع) و استحقاق آنها نسبت به امامت و خلافت و ولایت؛ سوم، ایجاد تشکیلات منسجم پیروان آلمحمد یعنی تشیع، یعنی پیروان تشیع و شیعیان. این سه کار، کار اصلی امام سجاد (ع) است که بایستی ما در تمام حرکات امام سجاد (ع) ببینیم کدام یک از این سه کار دارد انجام میگیرد.
منبع: قدس آنلاین