رسیدگی به این پرونده از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ با حضور زن جوانی در اداره پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت: با تلفن همراهم در حال صحبت بودم که دو پسر جوان سوار بر یک موتورسیکلت ناگهان تلفن همراهم را که به تازگی خریده بودم به سرقت بردند.
یک روز بعد از این شکایت، مردی هراسان به اداره پلیس رفت و اظهار کرد که از سوی ۲ سارق موتورسوار تلفن همراهش به سرقت رفته است. در طول کمتر از ۴ ماه تعداد شکایتهای مشابه در یک محدوده خاص به ۲۵ نفر رسید و مأموران اداره آگاهی به این نتیجه رسیدند که سرقت تلفنهای همراه این ۲۵ نفر سریالی بوده و توسط همان دو پسر جوان صورت گرفته است.
در حالی که مأموران شناسایی و دستگیری دو سارق مسلح را در دستور کار قرار داده بودند و با رصد دوربینهای مداربسته سرنخهایی هم کشف شده بود مأموران انتظامات بازار مبل ایران از دستگیری ۲ سارق خبر دادند. پس از حضور مأموران در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد که دو پسر جوان در حین سرقت تلفن همراه با مالباخته درگیر شدهاند و یکی از سارقان با قمه مالباخته را به شدت مجروح کرده و پس از آن متواری شده است.
در ادامه یکی از سارقان به نام خسرو که توسط انتظامات مرکز تجاری دستگیر شده بود به مأموران تحویل داده شد و وی پس از انتقال به اداره آگاهی به سرقت با همدستی دوستش ناصر اعتراف کرد.
بعد از بازجوییها، پلیس با دعوت از مالباختگان و مواجهه حضوری با تنها سارق دستگیر شده مطمئن شدند که خسرو یکی از دو سارقی است که تحت تعقیب بودند. پس از آن، مأموران به محلهایی که ممکن است ناصر را بتوانند دستگیر کنند سر زدند، اما موفق به دستگیری او نشدند.
با این حال پس از تکمیل تحقیقات، برای هر دو متهم به اتهام سرقت مسلحانه، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه، شاکیهای پرونده یک به یک به جایگاه رفتند و به شرح ماجرای سرقت تلفن همراهشان پرداختند و با اطمینان از اینکه متهم، همان سارق تلفن آنهاست تأکید کردند فیلم دوربین مداربسته سرقت هم موجود است و آن را به اداره آگاهی تحویل دادند.
سپس خسرو به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من غیر از ۲ سرقتی که ظرف ۱۰ دقیقه در محدوده بازار موبایل انجام دادیم اتهامات دیگرم را قبول ندارم. من سارق نیستم و آن روز هم تحت تأثیر مصرف حشیش این کار را کردم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که اگر اتهامت را قبول نداری چطور اعتراف به سرقت کردی، گفت: در مرحله بازجویی تحت فشار ناچار به اعتراف شدم وگرنه من چنین کاری انجام ندادهام. اگر من ۲۵ گوشی گرانبها را سرقت کردهام چرا یک هزار تومانی پول ندارم. ناصر من را بدبخت کرد. من میدانستم که او سارق است و نباید با او ارتباط برقرار میکردم، چرا که ناخواسته من را وارد کاری کرد که آبرویم رفت و زندگیام خراب شد. آن روز هم که دستگیر شدیم من تا خواستم یک گوشی را سرقت کنم مالباخته دستم را گرفت و دوستانش به شدت کتکم زدند.
قاضی پرسید: چه کسی مالباخته را با قمه مجروح کرد؟
متهم جواب داد: ناصر با قمه زد و فرار کرد و من گیر افتادم حالا هم باید تاوان سرقتهایی را که نکردهام پس بدهم.
بعد از اظهارات متهم وکیل او به جایگاه رفت و گفت: من از قضات دادگاه میخواهم به خاطر همکاری موکلم با پلیس و نداشتن سوءسابقه کیفری تا حد امکان در صدور رأی رافت اسلامی را در نظر بگیرند. ضمن اینکه موکلم در هیچ مرحلهای از رسیدگی به پرونده نه اعترافی مبنی بر داشتن سلاح داشته و نه از سلاحی استفاده کرده است، از اینرو درخواست میکنم عنوان اتهامی سرقت مسلحانه را برای موکلم تغییر دهید. پس از پایان اظهارات وکیل متهم، قضات برای صدور رأی متهم و همدست فراریاش وارد شور شدند.
منبع: ایران