با وجود هجمه‌های زیاد علیه خانواده در شبکه‌های اجتماعی همچنان «خانواده» در فرهنگ ایرانی نهاد مهم و پناه‌گاه اعضای آن شناخته می‌شود.

باشگاه خبرتگاران جوان؛ ارینب سیفی - مدت زیادی از ظهور شبکه‌های اجتماعی نگذشته بود که محتوای طنز و سرگرم کننده نظر تولید کنندگان محتوا را در پلتفرم‌های گوناگون این دنیای به ظاهر مجازی، به خود جلب کرد. محتوا‌های طنزی که از دل تجربیات افراد در دنیای واقعی و گاهی شوخی با برخی موقعیت‌ها و نقد و طعنه به شرایط موجود بود. شوخی تولید کنندگان محتوا و حتی آن دسته از کاربرانی که سودای دیده شدن در این جهان مجازی را داشتند از شوخی با شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی تا شوخی با خانواده و فامیل را شامل می‌شد. اما به مرور این شوخی‌ها از قالب سرگرمی خارج شده و به ایجاد نگرشی جدید در میان مخاطبان این محتوا منجر شد.

خط قرمزی که بود؛ خط قرمزی که نیست

شوخی‌های تولید کنندگان محتوا که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد گاهی تا جایی پیش می‌رفت که برخی از موضوعاتی که شوخی با آنها تا پیش از ظهور شبکه‌های اجتماعی در فرهنگ ایرانی خط قرمز محسوب می‌شد، عادی‌سازی شود و در ناخودآگاه مخاطب تاثیر عمیق بگذارد.

شوخی با پدر و مادر، خانواده و فامیل در قالب ویدئو‌های طنز در پلتفرم‌های پرکاربر شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، نگرش جدید و غیرمتعارفی را در بین کاربران این شبکه‌ها به ویژه جوان‌تر‌ها نسبت به خانواده و فامیل ایجاد کرد. «خانواده گریزی» و «فامیل ستیزی» از موضوعاتی بود که در لایه پنهان ویدئو‌های طنز و شوخی به دهن مخاطب منتقل می‌شد.

اگرچه محتوایی از این دست در بین کاربران غیرایرانی هم تولید و وایرال می‎شد، اما جایگا خانواده و به خصوص پدر و مادر در فرهنگ ایرانی زاویه دید متفاوتی را برای مخاطب ایرانی این محتوا‌ها ایجاد می‌کرد. ترسیم چهره‌ای مستبد و زورگو از پدر ایرانی و مادر ضعیف، عصبی، پرخاشگر و ایرادگیر و یا نشان دادن تنش میان پدر و مادر و تصویر فرزند ستیزانه از والدین ایرانی دیدگاه کاربران را در دراز مدت تحت تاثیر قرار داد.

نفرت بورز و لایک بگیر

حساسیت‌زدایی از مفاهیم مانند شوخی باوالدین، خانواده، بزرگتر‌ها و فامیل در فضای استادیومی شبکه‌های اجتماعی، کاربران را به سمت تولید محتوای مشابه در حساب‌های کاربری خود در پلتفرم‌هایی مانند ایکس (توییتر سابق) سوق داد.

پیام های توییتری

در ایکس، اما این حساسیت زدایی به شکل دیگری خودش را نشان داد. گله و شکایت از معاشرت با خانواده و فامیل و یا انتشار جملاتی در قالب فکت (حقیقت) که همدردی و همراهی سایر کاربران را به دنبال داشت، چهره‌ای مخدوش و منفور از خانواده ایرانی و فامیل ارائه می‌داد. تا جایی که اگر کسی با این محتوا همراهی نمی‌کرد و یا آن را تکذیب می‌کرد، توسط دیگر کاربران طرد می‌شد.

محتوای تولید شده در این پلتفرم متن محور و پر کاربر درباره خانواده گاهی به مشکلات عمیق افراد با والدینشان اشاره داشت و در برخی موارد به طور اغراق‌آمیز روابط با فامیل را سخت و سیاه و بی‌فایده نشان می‌داد. محتوایی که چندان واقعیت نشده بود و توسط افراد مختلف در دنیای واقعی تجربه نشده بود و تنها تحت تاثیر فضای استادیومی این پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی قرار داشت.

وقتی زور شبکه‌های اجتماعی به خانواده ایرانی نمی‌رسد

اما به مرور سیاه‌نمایی و نفرت‌پراکنی درباره خانواده جذابیت و تاثیر خود را در شبکه‌های اجتماعی از دست داد. صحبت‌های امیرحسین قیاسی؛ طنزپرداز و یکی از افراد تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی درباره معاشرت با اعضای فامیل و انتقاد به رفتار بعضی از کاربران در شبکه‌های اجتماعی درباره بدگویی از خانواده یکی از محتوا‌هایی است که این روز‌ها در شبکه‌‍‌های اجتماعی دست به دست شده و بازدید زیادی داشته است.

پیام های توییتر درباره خانواده

قیاسی در این ویدئو به خوبی رفتار برخی کاربران را در دشمن نشان دادن فامیل نقد می‌کند و ادبیات مخصوص خودش آنها را مورد عتاب قرار می‌دهد. این طنزپرداز جوان در صحبت‌هایش تبعات درست معاشرت با اعضای فامیل و تاثیر آن را بر تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی جوان‌تر‌ها گوشزد می‌کند.

«پایتخت»؛ قابی زیبا از خانواده ایرانی

تلویزیون هم به عنوان اصلی‌ترین و پرمخاطب‌ترین و در دسترس‌ترین رسانه در کشور ما همواره با ساخت سریال‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها سعی در به تصویر کشیدن چهره واقعی و اصیل از خانواده ایرانی را داشته است. بسیاری از سریال‌های پربیننده در طول سال‌های بعد از انقلاب که از رسانه ملی پخش شد با محوریت خانواده و چالش‌های پیش روی خانواده ایرانی بوده است.

سریال «آیینه عبرت» در دهه شصت، سریال‌های «پدر سالار» و «خانه سبز» در دهه هفتاد، «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «زیر آسمان شهر» در دهه هشتاد و سریال‌های «وضعیت سفید»، «دودکش» و «لیسانسه‌ها» در دهه نود از جمله سریال‌های پرطرفدار در تلویزیون هستند که خانواده پایه و اساس قصه‌های آن بوده است.

سریال محبوب «پایتخت» که یکی از ادامه‌دارترین سریال‌های تلویزیونی در تاریخ سریال‌سازی در رسانه ملی است به خوبی توانسته تصویری درست از نهاد امن خانواده ارائه دهد. نهاد امنی که اگرچه گاهی بر سر موضوعات مختلف بگومگو و دعوا می‌کنند و حتی گاهی دلخوری‌ها منجر به قهر می‌شود، اما همیشه راهبرای بازگشت به آغوش امن و گرم خانواده باز است، حتی اگر دلار‌هایی که تمام سرمایه چند خانواده در کشوری غریب است را از دست داده باشی.

اوج به تصویر کشیدن قابی از خانواده ایرانی به عنوان نهادی امن و حمایتگر در سریال پایتخت را می‌توان در قسمت یازدهم فصل هفتم این سریال و مواجهه شخصیت «بهتاش»؛ پسر پر شروشور و دردسرساز خانواده با اعضای خانواده دانست. زمانی که در پاسخ به اصرار هما و فهیمه به برگرداندن بهتاش به خانه، او به دلیل ابتلا به بیماری ناشناخته و مرموز از بازگشت به جمع خانواده امتناع می‌ورزد.

در جریان این گفت‌و‌گو‌ها دیالوگ طلایی از فهیمه؛ مادر بهتاش را می‌شنویم که با گریه به فرزندش می‌گوید: «تو بچّه‌ی منی!... ملخ باشی، قورباغه باشی، وزغ باشی، هرچی باشه بچّه‌ی منی. باید بلند شی با من بیای خونه!». این سکانس و جایگاه خانواده در این سریال با واکنش‌های مثبت زیادی از کاربران در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

پخش سریال پرطرفدار پایتخت همزمان با ایام نوروز و در اثنای دید و بازدید‌ها و بازخورد‌های مختلف به آن در شبکه‌های اجتماعی، موج جدیدی را در حمایت از نقش خانواده در زندگی افراد به راه انداخت و نشان داد با وجود هجمه‌های زیاد علیه خانواده و ارتباطات فامیلی، اما همچنان «خانواده» در فرهنگ ایرانی نهاد مهم و پناه‌گاه اعضای آن شناخته می‌شود.

برچسب ها: خانواده ، فضای مجازی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار