عملکرد رسانه‌های معاند فارسی‌زبان برای عملیات روانی را می‌توان به سه مقطع پیش از آشوب، حین آشوب و پساآشوب تقسیم کرد.

یکی از راه‌های معمول برای شناخت هر پدیده‌ای بازخوانی و تحلیل شرایط وقوع آن پدیده است. به تعبیر دیگر، علاوه بر تحلیل ماهیت آن پدیده، زمینه‌ها و بستر‌های پیشینی که آن پدیده در آن‌ها واقع شده را هم باید بررسی کرد. از رویداد‌های طبیعی تا امور و پدیده‌های فردی و اجتماعی انسانی (اعم از افکار و اعمال)، همگی را می‌توان ذیل این رویکرد زمینه‌گرایانه ملاحظه کرد. حداقل فایده اتخاذ این رویکرد این است که تا حد زیادی می‌تواند از تحریف و بدفهمی مسائل پیشگیری کند؛ موضوعی که امروزه افکار عمومی بشدت با آن درگیر است.


بیشتربخوانید


بارزترین نمونه‌ای که می‌توان برای این موضوع ذکر کرد، نقش جریان‌های ضدایرانی در زمینه‌سازی برای اعمال ضد انسانی و تحریف حقیقت هنگام محاکمه تعدادی از قاتلان و آشوبگران است. شیوه‌های عملیات روانی رسانه‌های معاند فارسی‌زبان موضوع مستقلی است که فرصت مستقلی را می‌طلبد. اجمالاً می‌توان به این قدر اکتفا کرد که به لحاظ زمانی، باید عملکرد ایشان را به سه مقطع پیش از آشوب، حین آشوب و پساآشوب تقسیم کرد. مقطع «پیش از آشوب» زمانی است که در آن بستر‌های وقوع اغتشاش و رفتار‌های خشونت‌آمیز فراهم می‌شوند و همزمان با دو مقطع حین و پس از آشوب - که در آن‌ها روند دستگیری و محاکمه افراد مرتکب قتل و جنایت آغاز می‌شود - مشاهده می‌شود که این رسانه‌ها به همراه شبکه‌ای از افراد مشهور در فضای مجازی (سلبریتی) و برخی وکلای بدسابقه، دو عملیات تشکیک در مشروعیت محاکمه و تطهیر مجرمان را در دستور کار قرار می‌دهند. این عملیات فریب دو وجهی در آشوب اخیر و ماجرای اعدام تبهکارانی همچون محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی قابل رؤیت بوده و هست و در ادامه با ذکر مصادیق و با تفصیل بیشتری به زمینه‌سازی‌ها و شیوه‌های توجیه جنایت و تطهیر مجرمان پرداخته خواهد شد.

ترویج جهالت، انتشار نفرت

یکی از راه‌های میانبری که می‌تواند در تشخیص زمینه‌های فکری و رفتاری آشوبگران مؤثر باشد، بازبینی زیست مجازی و حقیقی ایشان است. با رصد صفحات و حساب‌های مجازی قاتلان و اغتشاشگران از یک‌سو، به سرنخ‌های مشترکی می‌توان دست یافت؛ از جمله تعداد زیادی از مطالب جعلی منتسب به شخصیت‌های تاریخی، ادبی و فرهنگی.

به‌عنوان نمونه صفحه اینستاگرامی مجیدرضا رهنورد را باید مثال زد که مملو از پست‌هایی در ستایش از پهلوی و اشعار و مطالب جعلی منسوب به مولانا و صادق هدایت و دیگران است. به‌عنوان نمونه می‌توان به شعری مجعول اشاره کرد که به جلال‌الدین محمد بلخی (مولانا) نسبت داده شده است و صریحاً مضمونی ضددین دارد! غافل از اینکه شعری معاصر است و شاعری گمنام برای بازنشرش، آن را به مولانایی نسبت داده که از قضا خودش عالم دینی بوده! جهلی که در فضای مجازی این روز‌ها و سال‌ها در حال تکثیر است، در کنار پمپاژ نفرت و خشونت توسط جریان‌های ضدایرانی با گرایش‌های مختلف اعم از سلطنت‌طلب، منافق، تجزیه‌طلب و... دو عامل اصلی‌ای هستند که زمینه‌ساز بروز رفتار‌های ضدانسانی و جنایتکارانه شدند. اگر به فهرست افرادی که این اشخاص در فضای مجازی دنبال می‌کنند بنگریم نیز تشخیص چرایی چنین رفتار‌هایی دشوار نخواهد بود. به‌عنوان نمونه همین مجیدرضا رهنورد قاتل دو جوان مشهدی در صفحه اینستاگرام خود افراد زیر را دنبال می‌کرده است:

سروش لشکری رپر با اسم هنری «هیچکس» که از آشوب آبان ۹۸ تاکنون سعی داشته و دارد که خشونت را در حد اعلای آن ترویج کند و ملاحظه شد که در اغتشاشات اخیر نیز جوانان را صریحاً به استفاده از ابزار و عدوات خونریزی فرا می‌خواند. صفحه «اسرائیل به فارسی» وابسته به وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، صفحه ایران اینترنشنال وابسته به دربار سعودی و قطب پیشران بازتولید گفتمان آشوب، وریا غفوری بازیکن فوتبال وابسته به خانوار‌های گروهک‌های کرد تجزیه‌طلب، معصومه علی‌نژاد قمی کلایی مشهور به «مسیح علی‌نژاد» خبرنگار هتاک و بدسابقه که کارش را از رسانه‌های اصلاح‌طلب شروع کرد، صفحات رضا پهلوی و فرح دیبا (مادر ربع پهلوی)، حسن آقامیری روحانی خلع لباس شده‌ای که سعی دارد با طرح انگاره‌های انحرافی و مغایر با اسلام مشهور شود، علی کریمی، شاهین نجفی، سینا، ولی الله و...

ناگفته نماند که همین مجیدرضا رهنورد بعد از دستگیری و فراغت از تب و تاب کاذب فضای مجازی در اظهاراتی تکان‌دهنده خطاب به علی کریمی که به ازای دریافت تابعیت از یکی از دولت‌های متخاصم سعی کرد در نقش لیدر اغتشاشات ظاهر شود، گفت: «آقای کریمی شما انسان هستی یا نه؟! من کاری کردم دور از انسانیت؛ تحت شرایط روحی بد و فضای مسموم اینستاگرام، دست به اقدامی زدم که دوتا هموطن، دوتا برادرم را کشتم. تو از چه چیزی حمایت می‌کنی؟ به دین و قواعد اسلام و هیچ دین دیگری کاری ندارم، از چه چیزی حمایت می‌کنی؟! تو انسان هستی؟! فکر کن [کشته‌شدگان]از خانواده خودت بودند، باز هم حمایت می‌کنی؟ برایت درآمد و منفعت دارد؟ نه فقط تو، هر کسی که آنجا است، برایش درآمد و منفعت دارد؛ مصی علی‌نژاد، تو یا هر کس دیگری. چهار نفر مثل ما که سواد بالایی هم ندارند و مسائل را با هم قاطی می‌کنند، دیدشان را عوض می‌کنید که باعث بروز این اتفاقات بشود و من این ویدیو را با رضایت کامل خودم درخواست دادم که ضبط کنند تا چند نفر گمراه، چراغ خاموش در چاله نیفتند. حالا یک زمانی در پرسپولیس بودی، در تیم ملی بودی گل زدی، معروف شدی و پرچم کشورت را بالا بردی، ولی الان داری چه کار می‌کنی؟ الان همه این‌ها را فروختی و از چشم مردم هم افتادی.»

از سوی دیگر و با نگاهی به زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی قاتلان و آشوبگران نمونه‌های فراوانی از بزهکاری و سوابق کیفری می‌توان یافت. آخرین نمونه‌ای که در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است موضوع سوءپیشینه یکی از قاتلان شهید سید روح‌الله عجمیان است. اسناد سوابق سوء و محکومیت‌های متعدد محمدمهدی کرمی با مواردی همچون شکایت پدرش از او به‌دلیل اعتیاد به مواد مخدر و تخریب وسایل و تهدید اهل منزل با چاقو، صدور محکومیت قطعی به اتهام دو بار فرار از خدمت و تهیه و توزیع مواد منفجره و...

تطهیر مجرم و انکار جرم

با تمام این اوصاف، اما مشاهده می‌شود که رسانه‌های جریان معاند با هماهنگی شبکه‌ای از سلبریتی‌های بدسابقه که سودای اخذ تابعیت کشور‌های غربی را در سر دارند، به تطهیر مجرمان و انکار جرم ایشان می‌پردازند. جریان‌ها و رسانه‌های مذکور این کار را از طریق انتشار هشتگ‌هایی همچون «اعدام نکنید» یا به واسطه مظلوم‌نمایی انجام می‌دهند. اشاره به وضعیت معیشتی نامناسب قاتلان، اشاره به ورزشکار بودن ایشان با استناد به مدعیات خودشان یا چند تصویر، اشاره به هنرمند بودن آنان و مانند این‌ها از مصادیق استفاده از تکنیک یا مغالطه «سفیدسازی مجرمان» هستند که به‌واسطه آن سعی می‌کنند افکار عمومی را نسبت به محاکمه ایشان و اجرای عدالت جریحه‌دار کرده و تصمیم‌گیری دستگاه قضایی را تحت تأثیر قرار دهند.

موضوع دیگری که از آن نباید به‌سادگی گذشت، اقدام برخی رسانه‌های داخلی وابسته به جریان اصلاح‌طلبی در تطهیر جنایت و فشار به دستگاه قضایی با هدف صرفنظر از مجازات قاتلان و آشوبگران است. مصاحبه‌های متعدد و جهتدار رسانه‌های زنجیره‌ای محافل دوم خردادی بخصوص روزنامه اعتماد با خانواده بازداشتی‌ها و معدومان با هدف القای مظلومیت و بی‌گناهی این افراد، یکی از اصلی‌ترین اقداماتی است که در فضای داخلی در حال انجام است.

تشکیک در مشروعیت محاکم قضایی

گام بعدی رسانه‌ها و گروه‌های معاند خارجی یا محافل تجدیدنظرطلب داخلی پس از قطع امید از ثمربخشی رویکرد قبلی یعنی تطهیر مجرمان، ایجاد تشکیک در روند محاکمه تبهکاران و قاتلان است. این روز‌ها به‌طور پیوسته شاهد آن هستیم که شبکه‌ای از وکلایی که خود پیشینه کیفری دارند، همسو با رسانه‌های ضدایرانی، در حال ایجاد تشکیک و تخطئه احکام صادر شده هستند. نحوه پیوستگی عملکرد این جریان‌ها بدین نحو است که برخی وکلا با سوءاستفاده از مفاهیم و آموزه‌های حقوقی و فقهی، یا پیش از برگزاری دادگاه مبادرت به سناریونویسی قضایی می‌کنند یا پس از برگزاری دادگاه، روند تردیدافکنی در حقانیت احکام صادر شده را کلید می‌زنند. در سوی دیگر این فریبکاری، رسانه‌هایی هستند که این اظهارات را مبنای عملیات روانی خود قرار می‌دهند و این چرخه به همین شکل تداوم دارد...

نتیجه اینکه چرخه جهل و خشونتی که این روز‌ها خصوصاً در بستر فضای مجازی در حال بازتولید است، نتیجه‌ای جز زمینه‌سازی برای پرورش قاتلان خونسرد نداشته که پس از ارتکاب به جنایت و گرفتار شدن در چنگ قانون هیچ حمایت و پناهگاهی غیر از همان قانون ندارند. نهایت اقدام رسانه‌های اهریمنی پس از مجازات اشرار، توهین به مقدساتی مانند اذان (به‌عنوان زمان اجرای حکم اعدام!) و تهدید به انتقام است که مانند سایر مدعیات این جماعت چیزی جز شعاری پوچ و کینه‌توزانه نیست.

منبع: روزنامه ایران

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.