نشست «چگونه میتوان حضرت فاطمه (سلامالله علیها) را شناخت» با نگاهی به کتاب «شهر گمشده»، یکشنبه (۴ دیماه ۱۴۰۱) با حضور محمدحسن زورق و سعید طاووسی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
محمدحسن زورق در بخش ابتدایی این نشست بیان کرد: بعثت نبوی، یک انقلاب اجتماعی را پدیدار کرد. تغییراتی که بعثت نبوی ایجاد کرد، یک انقلاب کامل بود. انقلابی که آغاز شده، ادامه یافته و هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است.
وی افزود: در مقیاس جغرافیایی، اولین نقطه اثر این انقلاب شهر مدینه بود، سپس شبهجزیره عربستان و در ادامه ظرف جغرافیایی تمدن اسلامی را دربر گرفت؛ یعنی جایی که تمام چهرههای تمدن آخرین مسلمانان مثل ابنسینا، ابن خلدون، ابن عربی و صدها چهره تمدن آخرین، از آنجا برخاستند.این استاد دانشگاه همچنین گفت: با نگاه جامعهشناختی، اولین جنبش این انقلاب از شهر مدینه شروع شد. اولین موج انقلاب اسلامی حکومت پیامبر (ص) در زمان صدر اسلام بود که در یثرب و مدینه چنان رویابرانگیز، جاذب و جالب بود که کاخهای ظلم و ستم را به لرزه درآورد و تمام فتوحات وامدار جاذبهای است که نظام سیاسی پیامبر (ص) در قلوب مردم ایجاد کرد.
زورق، دوره امامت علی (ع) را دوره دوم انقلاب اسلامی دانست و ادامه داد: در زمان حکومت علی (ع)، عدالت و آزادی در تمام طول تاریخ ماندگار شد و امام علی (ع) نقش برجستهای در احیای دو شعار آزادی و عدالت در تاریخ ایفا کرد، چراکه پیامبر (ص) برای نهادینه کردن آزادی در جهان از خودگذشتگی بیمانندی کرد.
وی اظهار کرد: آزادی به معنی آنچه امروز غرب مطرح میکند، نیست. این تعریف غرب از آزادی که فرد آزاد است تا جایی که به حقوق دیگران تجاوز نکند و به آنها آسیب نزند، هم مبهم و هم مهمل است. آزادی فقط یک معنا دارد و آن این است که بین انسان بهعنوان موجود محدود قابل تغییر و خدا بهعنوان وجودی مطلق هیچ مانعی نباشد. نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هر چیز دیگری که بین انسان و خدا فاصله بیندازد، آزادی را خدشهدار کرده است.
این نویسنده با اشاره به مفهوم عدالت بعد از ظهور اسلام، گفت: تا قبل از اسلام، شرایط سیاسی-اجتماعی به گونهای بود که از قشر ضعیف و فقرا مالیات میگرفتند و به اغنیا میدادند. ولی اسلام با آمدنش این قانون را برعکس کرد و از افراد غنی مالیات گرفته و به فقرا داد.
زورق با بیان اینکه سومین موج انقلاب اسلامی بعد از شهادت امام محمد باقر (ع) و چهارمین موج انقلاب اسلامی نیز انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی (ره) بود، افزود: مردم میخواستند همان مسیری را بروند که در زمان پیامبر (ص) طی شد، اما گرفتار تئوریهای غربی شدند.
وی در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: در زمان پیامبر (ص)، دو مدینه همزمان ظاهر شدند و بعد از رحلت پیامبر (ص) مدینهالعرب بر مدینه النبی چیره شد و برجستهترین ویژگی حضرت فاطمه (س)، جدا کردن سرنوشت مدینهالنبی از مدینهالعرب است. فاطمه (س) در معنای فاعلی آن به معنی جداکننده است. برخی به یک شناخت حداقلی از حضرت زهرا (س) اکتفا میکنند و فقط او را الگویی برای زنان در خانه معرفی میکنند، اما حضرت فاطمه (س) در یک سطح بهعنوان پیشرو و در یک سطح بهعنوان رهگشا باید مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و خوب است در دانشگاههایی که رشته تاریخ اسلام تدریس میشود، کرسی فاطمهشناسی داشته باشیم.
بخشهایی از کتاب «شهر گمشده» تاریخ صرف نیست
در بخش دیگری از این نشست، سعید طاووسی مسرور گفت: برخی ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) را نمیتوان شناخت؛ مثل ابعاد عرفانی و عصمت. اما سیره سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی آن حضرت را میتوان به حد وسیع شناخت.
وی با اشاره به کتاب «شهر گمشده» اظهار کرد: هنگامی که این کتاب را باز میکنیم، اسامی بزرگی را در آن میبینیم، مثل حکیمی که مقدمهای بر آن نوشته است. شاخصه دیگر کتاب، برگزیده شدن آن در جوایز مختلف است. مسیری که مولف در این کتاب رفته، مسیر خوبی است و بخشهایی از کتاب تاریخ صرف نیست، بلکه وارد بحثهای جامعهشناسی تاریخی شده است. اینکه فضای کتاب زمانه و زمینه را درک کنیم، مهم است و آنوقت متوجه میشویم پیامبر (ص) و فاطمه (س) چه کردند.
این مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: در کتاب بحث قبیله قریش و جایگاهی که داشته، شرح داده شده و به همین ترتیب پله پله کتاب جلو رفته و به حضرت زهرا (س) نزدیک میشود و بعد وقایعی که در دوران مکی اتفاق افتاده نقل شدهاند. بحث هجرت و داستان حبشه از دیگر بحثهای جذاب کتاب است، اما اینکه به علت سختگیری به اسلام و مسلمین آنها به حبشه مهاجرت کردند، تنها دلیل مهاجرت مسلمانان نیست. آنها برای ایجاد یک پایگاه بزرگ برای مسلمانان هجرت کردند و علت مهاجرت، الزاما سختگیری بر مسلمانان نبود.
طاووسی همچنین درباره بحث مدینه النبی و مدینهالعرب که در کتاب بیان شده، گفت: قوم عرب، قبل از پیامبر (ص) اساسا مدینهای نداشتند، چون تعدادی قوم بودند بدون نظام مشترک. آنها حتی حکومت هم نداشتند؛ بنابراین بدون داشتن حکومت و نظام مشترک نمیشود گفت مدینهالعرب قبل از مدینهالنبی وجود داشته است.